نقشه جامع علمی کشور براساس آمایش تمدنی صورت نگرفت/ فاقد حکمرانی در آموزش عالی و حوزه تعلیموتربیت هستیم
گروه آموزش و دانشگاه خبرگزاری علم و فناوری آنا- راحله کاویار، دانشگاه به عنوان نهاد علم، زیستبوم تحقق مرجعیت علمی است و اگر دنبال نقطه کانونی مرجعیت علمی باشیم، نهال مرجعیت علمی در دانشگاهها و پژوهشگاهها شکل میگیرد.
آموزش عالی باکیفیت، بستر مناسب تحقق مرجعیت علمی و تمدنسازی است و بدون داشتن آموزش عالی باکیفیت، تمدنسازی به خوبی محقق نخواهد شد.
به همین مناسبت با محمدرضا حسنی آهنگر رئیس دانشگاه امام حسین(ع) که لحظاتی را میهمان خبرگزاری آنا بود به گفتوگو نشستیم، او معتقد است که مهمترین اصلاح حکمرانی باید در دانش و دانشگاه ایجاد شود و آیندهپژوهی در مسیر تمدن اسلامی و شکل دادن ریلی که ما را به آن تمدن برساند از طریق دانشگاه به عنوان سوزنبان این مسیر تعریف شده است.
بخش نخست این گفتوگو به شرح زیر است:
آنا: دانشگاه تمدنساز چه دانشگاهی است و چه شاخصههایی دارد؟
حسنیآهنگر: اگر به صحبتهای حضرت امام خمینی(ره) توجه و آرمان بلند انقلاب اسلامی را از بیان ایشان برای جهان اسلام استخراج کنیم، متوجه میشویم که حاکمیت اسلام بر جهان، آرمان بلند انقلاب اسلامی است. اگر قرار باشد این آرمان تحقق پیدا کند، حتماً باید به دنبال ایجاد «آرمان شهر» و «کلان شهر» باشیم که دارای عزت، ثروت، عدالت، اقتدار و مبارزه با نظام سلطه و دفاع از مظلوم باشد. چنین تصویری از «آرمان شهر» داریم و آن را به عنوان ایجاد «تمدن اسلامی» در نظر گرفتیم. آرمان بلند اسلام، حاکمیت اسلام در جهان است و چگونگی تحقق آن ایجاد تمدن اسلامی است و با هدف اینکه انشاءالله بتوانیم زمینه ساز ظهور امام حجت باشیم.
*دانشگاه تمدنساز باید طبق آمایش تمدنی دانشجو تربیت کند/ پژوهشهای تمدنساز «مرجعیت علمی» به ارمغان میآورد
آنا: تمدنسازی به چه کارهایی نیاز دارد؟
حسنی آهنگر: دو کار واجب برای تمدنسازی باید صورت بگیرد. یکی از بحثهای اصلی هر تمدنی که در دنیا شکل گرفته، چه برای ایجاد و چه برای نگهداشت، انسانهای تراز تمدن است که آن تمدن را شکل دادهاند. نکته دوم تولید فکر است. تولید فکری که بعداً تبدیل به دانش و فناوری شود و ما با آن فناوری بتوانیم نظام مسائل انقلاب اسلامی را چه در حوزه نرمافزاری و چه سختافزاری، حل کنیم. پیامد این دو کار این است که نیازهای جامعه و مردم رفع و به استقلال کشور کمک میشود.
زمانی که به خروجی دانشگاه نگاه میکنیم، هم تربیت انسان و هم تولید فکر، دانش، فناوری و نوآوری مشاهده میکنیم از این جهت نقش آفرینی دانشگاه در ایجاد تمدن اسلامی، فوقالعاده اساسی و مهم است.
آنا: اگر دانشگاهی بخواهد چنین نقشی را ایفا کند، چه مؤلفههایی مورد نیاز است؟
حسنی آهنگر: دانشگاهی که بخواهد چنین نقشی را ایفا کند مطمئناً باید مبتنی بر مبانی و اصول اسلام ناب باشد. یعنی اصول و مبانی چنین دانشگاهی، فلسفه وجودی و مؤلفههای جهت دهنده این دانشگاه باید براساس مبانی و اصول انقلاب اسلامی که همان اسلام ناب است، شکل بگیرد.
از مؤلفهها و شاخصهای دیگر «دانشگاه تمدن ساز» میتوان سرمایه انسانی یا همان «استاد» را نام برد و مؤلفه بعدی «دانشجو» است که باید با جذب هدفمند در تمام مقاطع کاردانی، کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری وارد دانشگاه شود.
مؤلفه بعدی «رشتههای دانشگاه» است. اگر دانشگاهی بخواهد تمدنساز باشد، قرار است چه نیازهای تمدنی را حل کند؟ ابتدا باید طبق یک آمایش سرزمینی و آمایش تمدنی نیازهایمان را مشخص کنیم و سپس برای رفع نیازها باید انسانها و دانشجویان را تربیت کنیم.
نیازها ما را به یک مجموعه رشتهها هدایت میکند، رشتههایی که مبدأ برگزاری یک سری دورهها میشوند. در رشتهها مهمترین چیزی که مورد توجه است، متن و محتوایی است که باید سه ویژگی کارآمد، روزآمد و اسلامی را داشته باشند تا بتوانند آن متن و محتوای رشته دانشگاه تراز اسلامی برای تمدنسازی باشند.
نکته بعدی که در این مؤلفهها و شاخصها باید بیان کنیم، مؤلفه پژوهش، فناوری و نوآوری است. ما به دنبال هر پژوهشی نیستیم. دانشگاهها باید به دنبال پژوهشهای تمدنساز باشند که «مرجعیت علمی» را برای ما به ارمغان بیاورد و علاوه بر مرجعیت علمی، اقتدار آفرین باشند. پژوهشهایی که باید حتماً به «فناوری» ختم شوند و فناوریهایی که باید تبدیل به «نوآوری» شوند و در محصولاتی که خروجی کشور است، باید شاهد نوآوری باشیم که ارزش آفرین است و اقتصاد دانش بنیان را شکل میدهند که همان زیست بوم علم و فناوری میشود.
*باید نمادهای اسلامی، ایرانی و تمدنی در فضای فیزیکی دانشگاهها کار شود/ عمق مأموریتگرایی دانشگاه تمدنساز باید مشخص شود
مؤلفه بعدی بحث فضا و محیط دانشگاه است. نه فقط فضا و محیط فیزیکی دانشگاه بلکه جو حاکم در دانشگاه باید برگرفته از ادبیات، فرهنگ و اسلام ناب باشد. این مؤلفه فوقالعاده تأثیرگذار است. زمانی که وارد دانشگاه میشویم باید نمادهای اسلامی، ایرانی و تمدنی هم به لحاظ فضای کالبدی و فیزیکی کار شده باشد و هم فضای حاکم و جو حاکم بر آنجا باید مبتنی بر ادبیات اسلام ناب و انقلاب اسلامی باشد.
مؤلفه بعدی سازماندهی و تعاملات است. دانشگاهی که قرار است شکل بگیرد چه نوع سازماندهی باید داشته باشد؟ چرا باید یک گروه علمی، رشته علمی، مرکز علم و فناوری، دانشکده و پژوهشکده شکل بگیرد؟ بنابراین دلایل شکلگیری این تعاملات براساس نیازهای جامعه، کشور و حتی نیازهای تمدنی کاملاً مشخص باشد که الگوها و مدلهای خاص خود را دارد.نکته بعدی تعاملات محلی، استانی، ملی و بینالمللی است که فوقالعاده برای کسب مرجعیت علمی، مهم است. این موارد شاخصههای درونی یک دانشگاه است. اگر دانشگاهی قرار است تمدنساز باشد باید در این مؤلفهها قوی باشد و هر کدام نیازمند الگو و روشهای بومی خودش است و در هر استان این مؤلفهها متفاوت است.
نکته بعدی عمق مأموریتی این دانشگاههاست که از مؤلفه بیرونی دانشگاه به حساب میآید. دانشگاهی که شکل گرفت و قوی شد، قرار است چه کار کند و در چه حوزه مأموریتی کار کند؟ بستگی به این دارد که محیط نزدیک و دور دانشگاه، نقش آفرینی آن را در سطح ملی، استانی و بینالمللی چطور تعریف کنیم و قرار است چه مأموریتهایی را انجام دهد؟ تعریف این مأموریت برای دانشگاه موضوع بسیار مهمی است که با آمایش تمدنی این تعریف شکل میگیرد و باید به آن توجه شود.
*هدف اصلی دانشگاهها، تولید علم نیست بلکه تربیت انسانها است
آنا: تولید علم در دانشگاه تمدنساز با چه رویکردی اتفاق میافتد و باید چه مسیری را طی کنیم؟
حسنی آهنگر: اولویت اول دانشگاه، تربیت انسان است حضرت امام خمینی (ره)، دانشگاه را به همین علت کارخانه انسانسازی میدانست. یعنی هدف اصلی دانشگاهها، تولید علم نیست؛ بلکه هدف اصلی تمام دانشگاههای دنیا، تربیت انسانها است. اتفاقاتی که امروزه در تمدن غرب میبینیم و بعضا دانشگاههای ما از دانشگاههای غرب تقلید میکنند این است که تربیت انسان صورت نمیگیرد. انسانی که به معنای واقعی انسان باشد و به دنبال قرب الهی باشد.
در خصوص تولید علم باید ببینیم نیازهای تمدنی ما چیست؟ و برنامهریزی را به شکلی دنبال کنیم که کشور برای ۵۰ سال آینده برنامه بلندمدت در قالب نقشه جامع داشته باشد تا به مرجعیت علمی برسد. مرجعیت علمی خریدنی نیست که از بنگاه خریداری شود؛ بلکه کسب کردنی است.
*نقشه جامع علمی کشور براساس آمایش تمدنی صورت نگرفت/ بدون آمایش تمدنی علم ما تقلیدی خواهد بود
آنا: مرجعیت علمی چگونه کسب میشود؟
حسنی آهنگر: در سدههای سوم، چهارم و پنجم هجری مرجعیت علمی جهان بودیم. فارابی، بوعلیها و خواجه نصیرها مرجعیت علمی را برای اسلام و ایران به ارمغان آوردند. اینها سعی کردند کل علم تولید شده در زمان خودشان را از سراسر جهان جمع و ترجمه کنند و شروع به ایجاد زیرساختهای مختلف کردند وطبقهبندی علوم را براساس نیازهای آن زمان شکل دادند و تعریف کردند؛ که جهان در آن زمان و برای آینده چه طبقهبندی علومی نیاز دارد. اکثر دانشمندان قدیم را حکیم میگفتند، الان هم باید چنین اتفاقی بیفتد. برای انجام این کار در شورای انقلاب فرهنگی، وزارت علوم، وزارت بهداشت، معاونت علمی و وزارت کشور، نیروهای مسلح، دانشگاهها زحمات زیادی کشیدند و نقشه جامع علمی کشور را تدوین کردند.
نگاشت نهادی این نقشه و تقسیم کار آن، کار واجبی بود که صورت نگرفت میتوانست مشخص کند که همه دانشگاهها در چه زمینههایی کار کنند که زمینهها نیاز به آمایش تمدنی داشت که آمایش تمدنی، خوب صورت نگرفت. نقشه جامع علمی کشور براساس «آمایش تمدنی» صورت نگرفت و یکی از ضروریترین کارها که باید در بازنگری نقشه جامع علمی کشور صورت بگیرد، آمایش تمدنی است. اگر آمایش تمدنی خوب صورت بگیرد، مشخص میشود که در چه حوزههایی باید تولید علم داشته باشیم و تا زمانی که مشخص نشود، ما پیرو خواهیم بود. یعنی واگنی از واگنهای قطاری هستیم که لوکوموتیو دست دیگران است و ما پشت سر آنها میرویم.
*با علم تقلیدی، زبان فارسی به عنوان زبان علمی دنیا شناخته نمیشود
آنا: آیا تولید علم دانشمندان ما آنقدر ارزشمند میشود که دنیا بخواهد از این تولیدات استفاده کند؟
تولید علم دو سه حالت دارد. حوزه علوم انسانی و علوم پایه مدنظر مقام معظم رهبری است که شکل دهنده مباحث حکمرانی و نرمافزارهای حکمرانی و کشف نشدهها از دامن طبیعت است. اگر قرار باشد زبان فارسی، زبان علمی دنیا شود باید از واژهها و ادبیات جدید در نامگذاری کشف نشدههای تاریخ استفاده کند. با علم تقلیدی، زبان فارسی به عنوان زبان اصلی شناخته نمیشود. باید در آزمایشگاهها و مراکز علمی خودمان تمرکز کنیم تا دانشی را احصا(گردآوری)، کسب و تولید کنیم که نامی نداشته باشد.
باید با ادبیات فارسی آن دانش جدید را نامگذاری کنیم. زمانی که نامگذاری شد، تشریح آن دانش را با مقاله و مستندسازی به زبان فارسی انجام دهیم. زمانی که دانش جدید رسانهای میشود و به گوش دنیا میرسد، همه به دنبال این هستند که دانش جدید چیست و اگر در پژوهشهای بنیادی خصوصاً در حوزههای علوم پایه، کاربردی، فنی و مهندسی و حوزههای مختلف فناوری اطلاعات و ارتباطات به چنین جایی برسیم و مرزشکنی علمی را انجام دهیم و مستندسازی به زبان فارسی صورت بگیرد، دنیا راغب میشود که مقالات ما را بخواند و با واژههای جدیدی که ما گذاشتیم، آشنا شود.
این مقالات باید به فارسی باشد تا دیگران برای بهرمندی از دانش جدید فارسی یاد بگیرند. در این صورت زبان فارسی یکی از زبانهای علمی دنیا در تولید علم میشود؛ البته دور از دسترس نیست و با توجه به نوآوریها و فناوریها دانش جدیدی که در مرزشکنی علمی کسب کردیم، میتوانیم این مسئله را شکل بدهیم.
* فاقد حکمرانی در دانشگاه، مدیریت دانشگاه و حوزه تعلیم و تربیت هستیم
آنا: اولین اصلاح حکمرانی در چه زمینهای باید رخ دهد؟
حسنی آهنگر: مهمترین و اولین اصلاح حکمرانی در زمینه دانش و دانشگاه باید صورت بگیرد. ما فاقد حکمرانی در دانشگاه، مدیریت دانشگاه و حوزه تعلیم و تربیت هستیم، حکمرانی ما در این حوزه ضعیف است. یعنی سیاستگذاریها و خط مشی در این حوزه براساس اینکه یک جوان را از کودکی تا فارغ التحصیلی در دانشگاهها چگونه هدایت کنیم را نتوانستیم مدیریت کنیم و ساز و کارهای مدیریتی دارای مشکل است.یعنی باید یک تحول بزرگ در حوزه شورای انقلاب فرهنگی به عنوان بالاترین نهاد سیاستگذاری، در وزارت علوم و وزارت بهداشت، معاونت علمی ریاست جمهوری و وزارت آموزش و پرورش اتفاق بیفتد و در همه اینها نیازمند یک تحول اساسی هستیم.
این تحولات در شورای انقلاب فرهنگی در زمینه سیاستگذاری و خط مشیگذاری و در وزارتخانهها، معاونت علمی در لایه برنامهریزیهای کلان رخ دهد. چون سیاستها باید به برنامههای کلان تبدیل شود که ما در آن ضعف داریم. بعد از آن تحولات باید در نظام مدیریت دانشگاه داری اتفاق بیفتد. عمر مدیریتی در دانشگاههای ایران حدود دو الی ۲.۵ سال است و این مسئله با اجرای برنامههای تحولی در دانشگاهها سازگار نیست. در تمام دنیا و با بررسی کشورهای پیشرفته متوجه میشویم که عمر مدیریتی دانشگاههایشان بیشتر از ۱۰ سال است که در این زمینه ضعف داریم.
باید در مدارس، دانشگاهها و وزارت علوم و وزارت آموزش و پرورش و وزارت بهداشت، معاونت علمی و بعد شورای عالی انقلاب فرهنگی تحولاتی رخ دهد؛ البته اینها بخشی از حکمرانی در آموزش عالی هستند. یک اتفاق بزرگتر باید در خود حکمرانی در انقلاب اسلامی بیفتد.
اتوبان بین صنعت و دانشگاه یکطرفه است و دوطرفه نیست و کمتر نیازهای واقعی کشور از طریق سازمانها و وزارتخانهها به دانشگاهها ارجاع داده میشود؛ بنابراین اگر این روند اصلاح شود شاهد این خواهیم بود که دانشگاهها به عنوان هسته حکمرانی تلقی میشوند و فارغ التحصیلان دانشگاهها اداره کشور را برعهده میگیرند و در مراکز آموزشی و پژوهشی مشغول به کار میشوند و تولیدات علمی را رقم میزنند. اگر اینها مورد توجه نباشند وضعیت همین میشود که الان با آن مواجه هستیم.
*در نظام علم سنج دنیا مهم این است که پیرو و مقلد لوکوموتیوی باشید که غرب ترسیم کرده است
آنا: در کنار مرجعیت علمی، رقابتهای بینالمللی را چطور باید اداره کنیم؟ و مسیری استنادی که جهان تعیین میکند را چطور در آن مسیر قرار بگیریم و عقب نمانیم؟
حسنی آهنگر: یک نظام علم سنجی در دنیا وجود دارد که باید جایگاه آن را متوجه باشیم و تعریف غرب را از تولیدات علمی و مدیریت دانش بدانیم و در این صورت میتوان برای آن ساز و کار تعریف کرد. یعنی تا زمانی که درک نکنیم و نگاه راهبردی به آن نداشته باشیم، در دام آنها خواهیم افتاد. به نظر بنده میتوان به آینده و مسائل از دو بعد نگاه کرد. اکثر مراکز آینده پژوهی میپرسند جهان در سال ۲۰۵۰ کجا میرود؟ ۲۰۵۰ را براساس خروجیهایی که مراکز آینده پژوهی میدهند، رصد و پایش میکنند.
اگر به رصد مراکز آینده پژوهی نگاه کنیم باید ببینیم اینها توسط چه کسانی هدایت میشوند؟ چه کسانی سرمایهگذاران اصلی این مراکز و اندیشکدههای آینده پژوهی هستند؟ غرب این مسئله را به خوبی انجام داده و دنیا را به خوبی جلو میبرد. یک جامعه سرمایه داری صهیونیستی به دنبال این است که آینده دنیا را ترسیم کند و همه دنیا را به این سمتی که ترسیم کرده، هدایت کند. در این نگاه میتوانیم آینده خودمان را به عنوان یک بازیگر در آیندهای که ترسیم شده، ببینیم که البته مورد مطالبه مقام معظم رهبری و امام نیست. اصل بحث اینجاست که آینده پژوهی کردهاید و خودتان را به عنوان بازیگر در زمین بازی این کارگردان مشخص میکنید و با آنها حرکت میکنید. همیشه هم واگنهای عقب هستید و اجازه نمیدهند لوکوموتیو را هدایت کنید و یا سکان هدایت کشتی را به شما نمیدهند و میگویند در عرشه باشید و با ما بیایید. این مسئله مهمی است که مثلاً واگن ۵۰۰ دنیا باشید، اما همین واگن ۵۰۰ ممکن است در کشور خودش، اول باشد! بنابراین اول بودن شما در اینجا مهم نیست؛ بلکه مهم این است که شما ادامه دهنده، پیرو و مقلد لوکوموتیوی باشید که روی ریل حرکت میکند. به سمتی که لوکوموتیو میرود حرکت کنید. این دقیقاً مصداق رتبهبندی دانشگاهها و مرکز علمی ما است که توسط نظام علم سنج دنیا صورت میگیرد.
نگاه دوم که مطالبه امام و مقام معظم رهبری است، این است که ما خود آینده خودمان را ترسیم کنیم، خودمان کشف کنیم و بسازیم که این مسیر با مسیر تمدن غرب کاملاً متفاوت است. علم سنجی که در حال حاضر در دنیا وجود دارد، حلقه گمشده انقلاب اسلامی است. شاه بیت کار حوزه آموزش عالی کشور و آموزش و پرورش کشور باید اینجا مشخص شود.
دو مسیر متعارف و متباین جلوی قطار پیشرفت انقلاب اسلامی وجود دارد که همت دانشگاهیان و مسئولان در این حوزه را مشخص میکند، یکی اینکه روی ریل تمدن اسلامی جلو برویم یا روی ریل تمدن غرب. اگر روی ریل تمدن غرب حرکت کنیم، پیرو و مقلد هستیم و به سراب توسعه میرسیم. به دنیا نگاه کنید که به کدام سمت میرود، تمدن غرب بهرغم تمام پیشرفتهایی که برای جهان رقم میزند، اما از بین رفتن بنیان خانواده، مشکلات و آسیبهای اجتماعی که در دنیا بوجود میآید ثمرات و اثرات همین تمدن غرب است. مسیر دوم تمدن اسلامی است. آینده پژوهی در مسیر تمدن اسلامی و شکل دادن ریلی که ما را به آن تمدن برساند که اتفاقاً دانشگاه را به عنوان سوزنبان این مسیر تعریف کردند و اگر این اتفاق بیفتد، علم سنجی معنادار میشود.
انتهای پیام/