آتش بیآبرویی به خرمن والیبال/ تماشاچی خاموش یک ویرانی بزرگ
به گزارش خبرنگار ورزشی خبرگزاری علم و فناوری آنا، یک هیجان لحظهای و یک انتخاب غیرمنطقی همه چیز را نابود کرد و کار بدانجا رسید که پس از ویرانی آرزوها و سریال شکستهای متوالی آقای رئیس رسما عذرخواهی کرده و به صراحت اعلام کند استراتژی انتخاب مربی ایرانی برای والیبال شکست خورده است. یک اعتراف تلخ و تاثربرانگیز که تمامی آنچه را تا به امروز کاشته بودیم درو کرده و همه رشتهها پنبه شده.
همه ماجرا بعد از المپیک توکیو آغاز شد. آنجا که والیبال ایران با ولادیمیر الکنو سرمربی شهیر روسی به جایی نرسید و پس از آن با مربی تیم ب در رقابتهای قهرمانی آسیا در جیبا ژاپن قهرمان شد. قهرمانی که البته بعدها مشخص شد نتیجه همان حضور کوتاه مدت الکنو و البته ته مانده باقی مانده دستاورد خارجیها روی نیمکت تیم ملی بوده.
سریال شکستها درست بعد از آن قهرمانی آغاز و از تورنمنتی به تورنمنت دیگر و از مسابقهای به مسابقه دیگر تکرار شد. از لیگ ملتها به قهرمانی جهان؛ از قهرمانی آسیا تا انتخابی المپیک. در نهایت این قطار ناکامی در انتهای مسیر سرمربی خود را در ایستگاه استعفا برکنار کرد، اما تازه این شروع یک ماجرای دیگر بود.
استعفای بهروز عطایی پس از ناکامیهای سریالی و پی در پی و باختهای مفتضحانه، سرآغاز حاشیه و جنجالی بزرگ بود که همچون بختک به جان والیبال افتاده.
ابتدا میلاد عبادی پور کاپیتان کنار مانده تیم که گویی منتظر این اتفاق بود، زبان باز کرد و با تندترین الفاظ به سرمربی مستعفی تیم ملی تاخت. او با واژههایی آتشین دست به یک تسویه حساب شخصی زد و به نوعی انتقام کنار گذاشته شدن از تیم ملی بعد از ناکامی در قهرمانی آسیا در ارومیه را از سرمربی ناکام گرفت و وی را به بیسوادی و فقر دانش متهم کرد.
همین مصاحبه تند و تیز کافی بود تا بهروز عطایی نیز روزه سکوت کوتاه مدت بعد از استعفا را شکسته و با مصاحبهای تند و تیزتر و با الفاظی عجیب و غریب جواب عبادی پور را بدهد. او حتی از تحقیر و توهین بازیکن سابقش فروگذار نکرد و با لفظ «بیجا کردی مصاحبه کردی» او را زیر سئوال برد.
در میانه این دعوای زرگری، اما فاش شدن حواشی دیگری در اردوی تیم ملی نظیر ویپ کشیدن کاپیتان کهنه کار در اردو و جلسات آنالیز اتمسفر موجود را غبارآلود کرد تا مشخص شود در تیم ملی والیبال هیچ چیز سر جای خود نبوده و یک کلونی بی در و پیکر بوده که هر کسی هر کاری دلش میخواسته انجام میداده!
انفعال عجیب فدراسیون
در میانه این شهرآشوب والیبال و جنگ به راه افتاده میان کاپیتان و سرمربی سابق، اما سکوت فدراسیون والیبال بسیار عجیب است. فدراسیونی که همیشه عادت داشته با ستارههای بزرگش مماشات کند و چشمانش را بر روی حاشیههای کبود آنها ببندد، اما اتفاقات اخیر به اندازهای هولناک و عجیب است که حتی با چشمان بسته و نابینا نیز تلخی و تاریکی آن هویداست و نمیتوان آن را نادیده گرفت. فدراسیون والیبال اگرچه در قبال خبر جنجالی ویپ کشی کاپیتان کهنه کار تیم ملی والیبال در اردو بلافاصله با احضار مصطفی کارخانه سرپرست تیم واکنش نشان داد، اما در دعوای آتشین عبادی پور و عطایی تنها تماشاگر یک جنگ گلادیاتوری بی حاصل است و تماشا میکند که چگونه طرفین با الفاظ آبدار از خجالت هم درآمده و پرده دری میکنند.
آنجا که هیچ حرمتی باقی نماند و در حقیقت چوب حراج به حرمت والیبال میزنند. فدراسیون در خاموشی مطلق تنها تماشاگر این است که دو چهره اصلی و عمود خیمه تیم ملی در دوره قبلی آتش به خرمن اعتبار و آبروی والیبال انداخته اند و به جان هم افتاده و برای منکوب کردن طرف مقابل از هیچ بی حرمتی فروگذار نیستند.
بساط این بازی شنیع البته باید هر چه سریعتر جمع شود. والیبال به اندازه کافی با ناکامی هایش بی آبرو شده و دیگر لازم نیست ارکان آن آن را بیشتر بی آبرو کنند.
انتهای پیام/