زرینکوب بالاترین افتخار خود را سربازی سپاه فرهنگ میدانست
گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا ـ عبدالرضا مدرسزاده*؛ درباره استاد زرینکوب کممانند؛ کمی بیش از کمتر سخن گفته شده است، اما نیک آشکار است که تبجیل چنین خواجگان در گستره ادب فارسی، کاری نه خُرد است و فرصتی موهبتگونه است که با آن میتوان به ارجداشت فرهنگ و ادبیات و تکریم مقام معلمی پرداخت.
استاد زرینکوب که گذشت بیش از دو دهه از ارتحال ایشان نشان میدهد که نردبان رسیدن به جایگاه استاد از دیوار فرصتها فروافتادهاست؛ بالاترین افتخار و نشان خود را معلمی و سرباز ساده سپاه فرهنگ میدانست و کوشش میکرد پاس چنین عنوانهایی را بیهیاهو نیک نگه دارد.
در این روز گرامیداشت ایشان البته نبایست تلخ سخن گفت، اما راست این است که پنداری بیشتر حرفهای شاعرانه شاعران گذشته در باب ستیزه فلک با اهل خرد به سبب گناه فضل و دانش و کشتی ایشان به دست آسمان شکستن در باب استاد دکتر زرینکوب درست درآمدهاست و گویا در این سرزمین میان بیشتر دانستن و بیشتر رنجکشیدن رابطهای معنیدار (و در واقع بیمعنی) هست.
رنجوری و دلخوری استاد از فراز و نشیبهای زمان که معالاسف در دو سوی بهمن ١٣۵٧ هم ریشه داشتهاست، پیش از آن که برآمده از اتهامی باشد (که هیچگاه هم نبود) نتیجه بیدانشی و کجشناسی کسانی بود که مسند قدرت برای چهاربالش نشستن ایشان فراخ مینمود و از قدرت فقط نگاهکردن از بالا به دیگران را خوش میداشتند.
آن پریشانیهای ساختگی برای استاد؛ جدا از شدتبخشیدن به نالانیهای جسمانی ایشان (که همین جوری هم بخشی از آنها بر اثر وراثت بر هر فرد تحمیل میشود) میتوانست ذهن وقاد و خاطر آباد استاد را در مسیر پژوهش به هم بریزد و در نهایت از نیروی آفرینندگی این معلم بزرگ بکاهد، هرچند که استاد روی تخت بیمارستان هم تا توانست کتاب نوشت و کاغذ را به نفع سیاهنویسان، سپید نگذاشت.
از زرینکوب میتوان آموخت که نبایست از هیاهوی بسیار برای هیچ هراسید و از پژوهش دست کشید و نبایست کار معلمی را به آلایشهای سیاسی آمیخت و از اصحاب سیاست (آنان که بوی جانبخش فرهنگ را استشمام نکردهاند) با بیشترین فاصله کناره گرفت.
برای استاد و همسر دانشور ایشان بانو دکتر قمر آریان که فرزندی از خویش نگذاشتند و همه جوانان ایران عزیز را فرزند خویش میشمرند رحمت و آمرزش الهی را خواستار است.
*شاعر و دانشیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد کاشان
انتهای پیام/