مرتضی مبلغ: عارف اگر شایستگی نداشت رای میلیونی نمیآورد
به گزارش گروه رسانه های دیگر خبرگزاری آنا به نقل از اعتماد، به گفته این فعال سیاسی اصلاحطلب مردم با مشاهده و بررسی شایستگیهای عارف به او رای میلیونی دادند و بر این اساس نمیشود به این رای توجهی نداشت.
ایجاد تغییر و تحول در ریاست مجلس دهم را تا چه حد دارای اهمیت میدانید؟ تحلیل شما از شرایط انتخاب ریاست مجلس دهم چیست؟
اساسیترین نکتهای که در این انتخابات به عنوان پیام مردم خود را نشان داد، این بود که مردم خواهان تغییر و تحول در روند اوضاع و به ویژه در قوه مقننه هستند. علت اصلی آن هم رفتارهای افراطی مجلس نهم بود. هر روز یک سناریوی جنجالی مطرح میشد. این مطالبه برای تغییر طبیعی است و در مجلس دهم خود را به خوبی نشان داد. پیام قاطع و اساسی مردم مبنی بر تغییر باید در همه ابعاد از جمله ریاست مجلس خود را نشان دهد. بنابراین اگر اصلاحطلبان در بحث ریاست مجلس از آقای عارف حمایت میکنند به همین دلیل است. باید خواست و مطالبه مردم در همه موارد از جمله این مورد به خصوص هم توسط منتخبین مردم محقق شود. برخی الان این دو نامزد ریاست مجلس را با هم مقایسه میکنند. به نظر من این کار تقلیل دادن موضوع و نوعی انحراف از موضوع است. اصلا بحث چنین نیست. بحث این است که مطالبه مردم مبنی بر تغییر در ابعاد مختلف در مجلس نمود پیدا کند. مردم اگر شایستگی آقای عارف را تایید نمیکردند رای میلیونی به او نمیدادند.
اصلاحطلبان از چه نظر عارف را برای ریاست مجلس مناسب میبینند؟
آقای عارف به عنوان نماد تغییر در این دوره از انتخابات مطرح شد. او سر لیست اصلاحطلبان و حامیان دولت در سراسر کشور بود. با به دست آوردن اکثریت مجلس توسط لیست امید، عارف به عنوان نماد رای مردم شناخته شد. سوابق و شایستگی او نیز مشخص است و جای خود دارد. به نظر من مساله اصلی این نیست که چه فردی ریاست را به عهده داشته باشد بلکه مساله اصلی احترام گذاشتن به رای مردم و تغییرخواهی آنان در این دوره از انتخابات است. نکته اساسی این است که راهبرد اصلاحطلبان و منتخبان فهرست امید همدلی، تعامل و گفتوگو برای پیشبرد مسائل مردم، کاهش مشکلات و حل مسائل خواهد بود تا مجلسی کارآمد، متین، عقلایی و اخلاقی شکل گیرد. باید توجه داشت که در مدیریت ارشد کشور، تغییر امری طبیعی است و یکی از نمادهای دموکراسی در کشور است. حتی رییسجمهور هم هر چقدر که رییسجمهور خوبی باشد بعد از دو دوره بهطور طبیعی تغییر میکند. در دو دوره مجلس شخصیتی مثل آقای لاریجانی رییس مجلس بودند؛ من اگر به جای ایشان بودم خودم برای این تغییر پیشقدم میشدم و شرایط این تغییر را فراهم میکردم تا این تغییر هرچه بهتر و بیشتر رخ دهد. این حرکت در پاسخ به مطالبه مردم است. تغییر رییس مجلس هم امری طبیعی است و به نفع کشور و جریانهای سیاسی است. البته باید این تغییرات با تفاهم، تعامل، همدلی و توجه به منافع ملی باشد.
چگونه میتوان ازائتلاف اصلاحطلبان و اصولگرایان معتدل حراست کرد؟
این مساله به رفتارهای هر دو جریان سیاسی باز میگردد. اگر هر دو جریان سیاسی همچون گذشته بر مبنای منافع ملی، مصالح عمومی و حل مشکلات اساسی مردم حرکت کنند طبیعی است که همدلیها و تعاملها تقویت میشود و میتوان در جهت رفع مشکلات حرکت کرد اما اگر مسائل دیگری مطرح باشد به همان اندازه به تحقق منافع ملی آسیب میرسد.
نقش تعامل و گفتوگو بین دو جریان سیاسی اصلاحطلب و اصولگرای معتدل در انتخاب ریاست مجلس چه میتواند باشد؟
بالاخره بحث ریاست مجلس نهایتا با انتخابات درون مجلس به پایان میرسد. این انتخابات میتواند تابع هر الگویی باشد. مهم این است که حتی اگر در رقابتیترین حالت هم این انتخابات شکل گیرد رقابتی سازنده، دوستانه و همدلانه باشد. رقابت امر ضروری و مفیدی در کشور است. مهم این است که رقابتها شکل سازنده و همافزا داشته باشد؛ نه شکل مخرب. در کشور ما خیلی موارد رقابتها شکل چالشی و مخرب داشته است. این مجلس به دلیل مطالبه ملی، عقلانیت و بلوغ سیاسی مردم و منتخبان میتواند نماد رقابتی سازنده و همافزا باشد. هر الگویی که برای تعیین ریاست مجلس دنبال شود، باید به شکلی همدلانه و سازنده باشد. امید است خواست مردم مبنی بر تغییر سازنده رخ دهد.
تندروها برای ایجاد شکاف در بین اصلاحطلبان و اصولگرایان چه روشهایی را به کار میبندند؟
تندروها همانطور که تجارب گذشته نشان داده همواره به دنبال این هستند که کشور حالت متشنج و چالشی داشته باشد. آنها میخواهند همدلی و همکاری شکل گرفته بین جریان اصلاحطلب و اصولگرای معتدل برای حل مشکلات کشور به شکاف بدل شود و اتحاد میان آنها شکل نگیرد. منافع این گروه در همین غوغاها و چالشها است. مردم هوشیار هستند. منتخبین مردم هم باید هوشیار باشند و مراقبت کنند که در مدار عملیات روانی تندروها گرفتار نشوند که تله تفرقه افکنانه تندروها پهن است. مجلس دهم باید مجلسی با سمت و سوی حل مشکلات اساسی مردم و تعالی و پیشرفت کشور باشد. هر گونه غفلتی نسبت به این مساله وارد شدن در بازی عملیات روانی تندروها است که نمیخواهند اجازه دهند کشور به پیشرفت و تعالی برسد.
خیلیها این تحلیل را دارند که اگر آقای عارف رییس مجلس نشود برای انتخابات ٩٦ کاندیدا میشود. این ادعا چقدر واقعی است؟
اینها گمانهزنی برخی است. مهم این است که در حال حاضر عارف به عنوان نماد تحقق مطالبات مردم خود را برای نامزدی ریاست مجلس آماده کرده است و در این باره همه باید دست به دست هم دهیم تا این مطالبه ملی به شکل منطقی و همدلانه محقق شود.
چقدر همراهی اصلاحطلبان با دولت به ریاست آقای عارف در مجلس دهم بستگی دارد؟
نمیتوان اینها را تفکیک کرد. مهمترین حامیان و پشتیبانهای دولت، اصلاحطلبان بودند که باعث پیروزی روحانی در سال ٩٢ شدند. اصلاحطلبان بدون هیچ چشمداشت و سهمخواهی مانند گذشته حمایتهای خودشان را از دولت ادامه خواهند داد. به این خاطر که شعارهای رییسجمهور به تدریج محقق شود. تصور نمیکنم که فاصله یا شکافی بین دولت و اصلاحطلبان به وجود آید. همگامی و همدلی دولت، اصلاحطلبان و همه جریانهای دلسوز کشور که به دنبال منافع ملی هستند ادامه پیدا خواهد کرد و روز به روز هم تقویت خواهد شد.
آیا بحث ریاست مجلس برای اصلاحطلبان حیثیتی شده است؟
هیچ چیز حیثیتی نیست. حیثیتی کردن هر مسالهای به صلاح نیست؛ مگر حیثیتی کردن منافع ملی. چیزی که باید برای همه حیثیتی باشد این است که تمام هم و غم خود را معطوف به باز کردن گرهی از گرههای مردم کنند؛ مشکلات کشور را حل کنند و در این راستا آنچه حیثیتی میشود عقلانی، اخلاقی عمل کردن و متعاملانه عمل کردن است. به هر حال در هر رقابتی ممکن است یک جریان اکثریت را بیاورد و در رقابت دیگری جریان مقابل. اینها بحثهای انحرافی است. دو قطبیسازیها حتی در بحث غیر از ریاست مجلس خطا است. دو قطبی اصولگرا و اصلاحطلب هم درست نیست. این دو جریان سیاسی با هم رقابت میکنند اما دو قطبی کردن رقابتها به این معنی که در رقابت به سمت تخریب و چالش و روند کاهنده باشد نادرست است. رقابتها باید معطوف به ایجاد هم افزایی و افزایش همدلیها باشد. اصولا ورود به این بحثها، دو قطبی کردن و ایجاد شکاف غلط و ناصواب است که به نفع هیچ کس نیست.
عدهای این تحلیل را دارند که اگر لاریجانی رییس مجلس نشود، اصولگرایان به مجلس دهم حمله میکنند و آقای عارف توانایی مدیریت مجلس تحت فشار را ندارد. چقدر این تحلیلها را واقعی میدانید؟
این نوع تحلیلها نیز دقیقا همان عملیات روانی تندروها است. تندروها با سلسله عملیات روانی میخواهند دل منتخبین مجلس را خالی کنند و کاری کنند که منتخبین فراموش کنند که مطالبه بزرگ مردم چه بوده است. اولا تندروها همواره تخریب و مسالهسازی میکردند و بقایایی از آنها در مجلس دهم این کار را ادامه خواهند داد. اگر چه صدای آنها خیلی کم خواهد بود. مجلس دهم مجلسی است که تندروها بهطور جدی در آن به حاشیه رانده میشوند. اصولگرایان دلسوز، معتدل و مدافعین دولت بسیار بعید است به خاطر یک ریاست بخواهند همه قاعده بازی را که پیشتر پذیرفتهاند بر هم بزنند و آنچه در اثر تجربه به دست آوردهاند و به این تشخیص رسیدهاند که باید راه منطقی و تعامل را در پیش بگیرند بر هم زنند و وارد یک فرآیند تخریب شوند. این مساله اصلا متصور نیست که اصولگرایان معتدل به منش اصولگرایان تندرو در این مجلس روی آورند. آنها به راه سازنده خود ادامه خواهند داد. ضمن اینکه جریان اصلاحطلب راهبرد اصلی خود را همدلی و رفتار اخلاقی قرار داده است و نمیگذارد شکافها عمیقتر شود. این استدلال که میگویند آقای عارف از پس تندروها بر نمیآید شوخیای بیش نیست. برای اینکه تندروها کار خودشان را میکنند و عقلا هم کار خودشان را. آقای عارف با شخصیت اخلاقی که دارد و متانت رفتاری که از خود نشان داده میتواند نماد همدلی عقلانیت و آرامش در مجلس باشد و میتواند تندروها را بهطور جدی مهار کند و اجازه ندهد که رفتارهای موثری داشته باشند. این را مطمئن هستم. این نوع استدلالها عمدتا در راستای عملیات روانی است که تندروها راه میاندازند برای اینکه منویات خود را پیش ببرند.
در مجلس نهم با ریاست لاریجانی حملاتی را به مجلس داشتند. اگر در این مجلس آقای لاریجانی رییس باشد حملات تندروها متوقف خواهد شد؟
حملات تندروها هیچ ربطی به این ندارد که چه کسی رییس مجلس باشد. تندروها در مجلس نهم با ریاست لاریجانی حملاتی نسبت به سیاستهای در جهت منافع ملی داشتند. در حالی که در ظاهر لااقل با اصولگرایان معتدل در یک جریان سیاسی هستند و در نحله اصولگرایی عمدتا تعریف میشوند. رفتار آنها ارتباطی به این ندارد که چه کسی رییس باشد. اگر مصوبهای بر خلاف منافع آنها باشد رییس مجلس چه لاریجانی باشد و چه عارف مقابل آن میایستند و با تمام توان هم میایستند.
انتهای پیام/