پرستیوی، جهان غرب و معمای افشای واقعیتهای پنهان
به گزارش گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، بر کسی پوشیده نیست که رسالت اصلی رسانه ها در اشکال مختلف آن ها در اقصی نقاط جهان، تسهیل روند آگاهیبخشی است. روندی که باید مستقل و عاری از اغراض خاص باشد. در این راستا، جریان های رسانه ای غربی که در نوع خود، جریان اصلی رسانه ای و خبری در جهان را نیز شکل می دهند، همواره بر این مساله تاکید داشته اند که الگوی کار و فعالیت درست و صحیح رسانه ای، کنش ها و اقدامات آن ها است.
به بیان ساده تر، دیگر رسانه ها در اقصی نقاط جهان باید خود را با الگوی کنش رسانه ای رسانه های غربی هماهنگ کنند تا بتوانند موصوف به صفتِ "حرفه ای" و "رسانه کارآمد"، معرفی شوند. این در حالی است که این استدلال از دو منظر مهم و محوری بی اساس است. اولا، بخش اعظم جریان های رسانه ای غربی، وابسته به دولتهای غربی هستند. کافی است به گزارش اخیر اندیشکده کوئینسی در آمریکا توجه داشته باشیم که تاکید می کند بیش از 80 درصد از رسانه های آمریکایی که در حوزه سیاست خارجی فعال هستند، از وزارت دفاع این کشور(پنتاگون) منابع مالی دریافت می کنند.
در واقع، این رسانه ها به هیچ عنوان ماهیتی مستقل برخلاف آن چیزی که مایل به نشان دادن آن هستند، ندارند. دوم اینکه این جریان های رسانه ای، هر رسانه و جریان خبری که در نقطه مقابلِ دیدگاه های آن ها باشد را نفی و طرد می کنند و به بیان روشن تر، آن را فیک نیوز و ترویج دهنده اخبار جعلی می خوانند و انواع و اقسام حملات را معطوف به آن می کنند.
در این رابطه به طور خاص شاهد آن بوده ایم که جریان های سیاسی و رسانه ای غربی به نحوی هماهنگ چه در آمریکا و چه اروپا، اقدامات گسترده ای را در ماه های گذشته علیه شبکه پرس تی وی به عنوان رسانه انگلیسی زبان برون مرزی کشورمان در دستورکار قرار داده اند و حتی در اقدامی واضح که نقض آشکار و صریح آزادی بیان و رسانه است، علیه فعالیت های شبکه پرستی وی در اروپا اعمال تحریم کردند و البته که این روندهای تقابلی همچنان نیز ادامه دارد.
در این نقطه، باید به این مساله اشاره کرد که چالش اصلی جریان های رسانه ای غربی با رسانه هایی نظیر شبکه پرس تی وی این است که این دسته از رسانه ها اقدام به نمایش واقعیت هایی به ویژه از غرب می کنند که به هیچ عنوان مطلوب کشورها و دولت های غربی نیست. به عنوان مثال، همچون عملکرد رسانه های غربی که سعی دارند، کنش رسانه ای خود را به مثابه نمونه ای کامل و بی نقص به جهانیان معرفی کنند، دولت های غربی همواره سعی داشته اند تا تصویری از یک مدینه فاضله را از خود و کشورهایشان در ذهن افکار عمومی جهان برسازی و تصویرسازی کنند.
مدینه فاضله ای که مهد تمدن و رفاه است و همگان برای سفر به آن به رقابت می پردازند. این در حالی است که این مساله به هیچ عنوان حقیقت ندارد. در این رابطه حداقل وقوع دو رویداد در مدت اخیر که البته انعکاس های رسانه ای قابل ملاحظه ای را نیز در شبکه پرس تی وی پیدا کرده، اساسِ این استدلال ها را زیر سوال می برد. اولا، وقوع فاجعه قرآن سوزی های اخیر در سوئد و دانمارک نشان داد که تا چه اندازه توهین به اعتقادات و کتب مقدس در کشورهای اروپایی به راحتی انجام می شود و البته که این مساله در نوع خود موجب ابراز انزجار میلیونها مسلمان در اقصی نقاط جهان نیز شده است.
در این نقطه یک سوال محوری پیش می آید و آن این است که آیا کشورهای اروپایی به عنوان مهدهای ادعایی تمدن در جهان، نباید رویکرد قوی تری را در محترم دانستن تمام اعتقادات و ادیان در پیش گیرند؟ آیا اساسا امکان دارد که یک جامعه متمدن از درون خود ایجاد جنگ و خشونت و نفرت کند؟ در نمونه دیگر در روزهای اخیر، آمارهای اقتصادی قابل توجهی از وضعیت اقتصادی کشورهای اروپایی به بیرون درز کرده که تصویر روشنی را از مدینه فاضله مرفهی که جریان های رسانه ای غربی سعی در برسازی آن برای جهانیان دارند، مطرح می سازد.
بر اساس آمارهای مذکور، مصرف سرانه گوشت در کشوری نظیر آلمان به 52 کیلوگرم رسیده که این میزان تا حد زیادی تحت تاثیر افزایش قابل ملاحظه قیمت گوشت در این کشور بوده است. در عین حال، در شهرهای ثروتمند اروپایی نظیر بروکسل نیز به تازگی صف های طویلی از معلمان و پرستاران جهت دریافت مواد غذایی نیم بها تشکیل شده است.
جالب است که میزان مصرف و قدرت خرید شهروندان اروپایی نیز به نحو قابل ملاحظه ای کاهش یافته است. موضوعی که سبب شده تا کارشناسان اقتصادی اروپایی از وخیم تر شدنِ شرایط در آینده نزدیک نیز خبر دهند. درست به همین دلیل هم است که بسیاری از کارشناسان اقتصادی در انگلستان در واکنش به اعتراضات اقتصادی در این کشور تاکید کرده اند که دولت نمی تواند حقوق آنها را افزایش دهد و حتی اگر بخواهد چنین کند، امواج قابل توجهی از تورم ایجاد خواهد شد(البته این ها تنها بخش هایی کوچک از واقعیتهایی است که درگزارش های اخیر به آن ها اشاره شده است).
واقعیت هایی که همگی به صورت عامدانه از سوی جریان های رسانه ای غربی پوشش داده نمی شوند و کنشگری رسانه ای نظیر پرس تی وی و یا دیگر رسانه های برون مرزی کشورمان در این حوزه ها، تا حد زیادی جهان غرب و جریان های فکری و رسانه ای حاکم بر آن را دچار آشفتگی کرده است. موضوعی که تا حدی توضیح می دهد، علت دشمنی جریان های سیاسی و رسانهای غربی با شبکه پرس تی وی چیست و در عین حال، رسانه های غربی نیز تا چه اندازه غیرمستقل و متحد با جریان های سیاسی حاکم بر کشورهای اروپایی در لاپوشانی بسیاری از واقعیت ها هستند.
انتهای پیام/