کسب مرجعیت علمی نیازمند برنامهریزی و سیاستهای حمایتی ملی است
به گزارش خبرنگار گروه آموزش و دانشگاه خبرگزاری علم و فناوری آنا، ابراهیم صالحی عمران رئیس انجمن آموزش عالی ایران با محوریت مرجعیت علمی یادداشتی به خبرگزاری آنا ارائه داد.
توسعه علم و دانش همواره بهعنوان یکی از زیربناهای اصلی توسعه اقتصادی و اجتماعی هر کشور محسوب میشود، به همین علت در نقشه جامع علمی کشور مرجعیت علمی بهعنوان یکی از مهمترین افقهای چشمانداز تأکید شده و دانشگاهها و مراکز پژوهشی کشور باید برای تحقق آن نهضت نرمافزاری توسعه آموزش و پژوهش را بر مبنای کار خود قرار دهند.
ولی، با وجود تأکید در اسناد مربوط به سیاستگذاری آموزش عالی شاهد افت مرجعیت علمی کشور در منطقه هستیم، بنابراین طرح سؤالات زیر و پاسخگویی به آنها جزو مطالبات اصلی کشور به شمار میآید:
۱- رتبهبندی وزارت علوم و دانشگاههای ایران در سطح بینالمللی و منطقهای چگونه است؟
۲- میانگین شاخص توسعه منابع و سرمایه انسانی در ارزیابیهای بینالمللی چگونه است؟
۳_ وضعیت بهکارگیری سرمایه انسانی در اقتصاد کشور چگونه است؟
۴_ علاوه بر مرجعیت علمی، وضیعت مرجعیت مهارتی دانشگاهها و مراکز علمی و پژوهشی چگونه است؟ و وضعیت آن در مقایسههای بینالمللی چگونه است؟
به نظر من رقابت علمی یکی از مهمترین و زیباترین رقابتهاست و ارزشمندی خاص خود را دارد و حتی در آموزههای اسلامی نیز بر این رقابت تأکید شده است: آیا کسانی که میدانند با کسانی که نمیدانند، برابر هستند؟ (سورہ زمر، آیه ۹)
علاوه بر این، مرجعیت علمی را میتوان هم از نظر فردی و هم از نظر اجتماعی نهادی یک برتری ارزشی تلقی کرد. بسیار شایسته است که یک فرد به مرتبه بالایی از اعلمیت و توانمندی علمی برسد که شاخص شود و از نظر اجتماعی نیز یک جامعه به یک مرتبه علمی بالا رسیده و شاخصهای مختلف علمی آن در بین کشورها سرآمد باشد. مطمئناً مرجعیت علمی کشور زمینه را برای بسیاری از تحولات اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی فراهم میکند؛ لذا دانشگاهها و مراکز پژوهشی نقش بی بدلیل در این رسالت مهم به عهده دارند و در استاد بالادستی هم جایگاه مهمی به آن داده شده، ولی متأسفانه اخیراً به نظر میرسد مرجعیت علمی کشور دچار افت شده و من فکر میکنم این افت و از دست دادن مرجعیت علمی کشور در منطقه با توجه به نکات زیر قابلتأمل و بررسی است:
۱_ اعتماد و اعتقاد سیاسی و اجتماعی به علم و کاربردهایش: مرجعیت علمی در یک جامعه زمانی اتفاق میافتد که اعتقاد و اعتماد به علم و کار علمی در جامعه زیاد شود. مرجعیت علمی به یک فضای مطلوب روانی و فرهنگی به علم نیاز دارد. اندیشمندان، دانشمندان و نخبگان علمی باید محترم شمرده شوند. زمانی که علم، نخبگان علمی و دستورات علمی و تفکرات علمی در یک جامعه حاکم شود، خود نبود مرجعیت علمی نیز حاصل میشود! توجه به تفکر علمی باید یک ارزش اجتماعی تبدیل شود. علیالخصوص توجه سیاستمداران به مرجعیت علم بسیار اساسی است.
۲_ داشتن طرح و برنامه: مسلماً برای هر اتفاقی و هر نتیجه دلخواه باید برنامهریزی کرده، نقشه کشید و اجرا کرد. داشتن برنامهای جامع، کلان و استراتژیک یقیناً ما را به مقصود میرساند. توسعه علمی در این دنیای پر از تغییر و تحول احتیاج به یکسری برنامههای آموزشی و پژوهشی و فناوری دارد. دانشگاهها و مراکز علمی و پژوهشی نقش به سزایی دراینباره دارند. البته، این برنامهها باید نتیجه محور باشند و آثار و پیامدهای آموزشی و پژوهشی را مبنای برنامهریزی استراتژیک خودشان قرار دهند، ولی سؤال اصلی این است که آیا اینگونه هست؟ آیا مدیران آموزش عالی به جای توسعه فضای فیزیکی و مادی به توسعه علم و فناوری و کاربردهایش میاندیشند؟ آیا مصوبات هیئتعلمی امنا که بالاترین مرجع سیاستگذاری دانشگاههاست مبتنی بر توسعه علم و فناوری است؟
۳_ فراهمسازی فضای باز علمی: وجود فضاهای علمی باز و نقادانه نیز بسیار مؤثر خواهد بود. بها و ارزش دادن به اعضای هیئتعلمی دانشگاهها، نخبگان و نقادان علمی زمینه مناسبی برای پرورش روحیه علمی و انگیزه علمی ایجاد میکند. فراموش نکنیم اساس تمدن اسلامی توجه به دانشمندان، نخبگان و وجود فضای اجتماعی باز علمی است که مسلماً این فضا در بسترهای بینالمللی نیز میتواند گرهگشای بسیاری از مسائل علمی باشد.
باز فراموش نکنیم که علم مرز نمیشناسد! نمیتوان و نباید جلوی مبادله علمی گرفته شود. بینالملل سازی آموزش عالی (نه در صرف بلکه در عمل) و برقراری روابط علمی میان دانشگاهها، استادان و دانشجویان با سایر کشورها میتواند فضای علمی جدیدی را ایجاد کند که نتیجهاش توسعه علمی کشور باشد. به نظرم، برای این کار نقش محوری دولت در فراهمسازی حمایتهای معنوی، روانی و مادی میتواند چرخش و گردش علم را در درون و بیرون جامعه فراهم کند. به ھر حال کسب مرجعیت علمی هم احتیاج به برنامهریزی و هم به سیاستهای حمایتی ملی نیاز دارد و مسلماً آثار مرجعیت از نظر اقتصادی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی بیشمار است و مسئولان و مدیران سیاسی جامعه باید بدانند این کار یک نوع سرمایهگذاری بلندمدت مطمئن به شمار میرود و حمایتهای مادی و معنوی و تقویت نهادهای علمی و دانشگاهی یک نوع اتلاف هزینه و مصرف نیست.
انتهای پیام/