تماشای «شورش واگنر» از نیمه پُر لیوان/ چرا «پریگوژین» به بلاروس رفت؟
گروه جهان خبرگزاری علم و فناوری آنا- «مراقب آنچه که آرزو میکنید، باشید. آشفتگی بعدی ممکن است به مراتب بدتر باشد». این جملهای است که «دونالد ترامپ» رئیس جمهور سابق آمریکا یک روز بعد از شورش نافرجام «واگنر» خطاب به آنهایی گفت که مشتاق براندازی دولت مسکو هستند.
تصور کنید که «ولادیمیر پوتین» رئیس جمهور روسیه در پی تحولاتی که روز شنبه رخ داد، از قدرت برکنار میشد، آن وقت با یک روسیه تکهتکه مواجه بودیم که یک عده جنگطلب بر سر تصاحب داراییهایش ازجمله کنترل بزرگترین زرادخانه هستهای جهان، با هم رقابت میکردند.
اما سناریوی بقای پوتین بر مسند قدرت هم دورنمای چندان دلچسبی برای همتایان غربیاش ندارد. تا همین جای کار نیز، مسکو با اتکا به بازدارندگی هستهای، مانع از مداخله مستقیم ناتو در صحنه جنگ اوکراین شده است. در واقع، روسیه در ۱۰ سال گذشته، به روشهای متفاوت از کنایه گرفته تا تهدید علنی، به غرب گوشزد کرده که جانب احتیاط را در تعامل با مسکو نگه دارد.
در سال ۲۰۱۴، پوتین دکترین نظامی کشور را به نفع استفاده از سلاح اتمی در پاسخ به حمله متعارفی که موجودیت روسیه را به مخاطره بیندازد، تغییر داد.
چهار سال بعد، وی بر باور خود مبنی بر لزوم استفاده از این قانون تاکید کرد و گفت: «این فاجعهای برای جهان خواهد بود، اما اگر روسیه نباشد، جهانی هم در کار نخواهد بود».
اوایل ماه میلادی جاری و بعد از گذشت بیش از یک سال از جنگ اوکراین، پوتین بار دیگر هشدار داد که در صورت لزوم، برای حراست از موجودیت، تمامیت ارضی، استقلال و حق حاکمیت روسیه، از استفاده از تسلیحات اتمی ابایی نخواهد داشت.
با آگاهی از این پیشینه است که میخواهیم تحولات یک هفته اخیر روسیه را از زاویهای دیگر تحلیل کنیم و چشماندازی را نمایش دهیم که قطعا باب طبع مخالفان کرملین نیست.
چرا بلاروس؟
طی روزهای گذشته، از «جوزف بورل» مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا گرفته تا «ینس استولتنبرگ» دبیرکل ناتو و «جان کربی» هماهنگکننده امور راهبردی کاخ سفید، هر یک به نوعی سرکشی گروه واگنر را نشانه ضعف سیاسی و ایجاد شکاف در قدرت نظامی روسیه تعبیر کرده اند و این استدلال را شاهدی بر اهمیت حمایت هرچه بیشتر از اوکراین گرفتند.
شورش واگنر، پیچیدگیهایی دارد که باورپذیری استدلال مخالفین پوتین مبنی بر اینکه وقایع روز شنبه نمایش ضعف کامل کرملین بود را حتی برای خود آنها دشوار میکند
اما واقعیت این است که شورش واگنر از نقطه شروعِ ناگهانی بهواسطه طرح یک اتهام اثباتنشده تا نقطه پایانِ غافلگیرکننده بهواسطه تماس تلفنی «الکساندر لوکاشنکو» رئیس جمهور بلاروس، پیچیدگیهایی دارد که باورپذیری استدلال مخالفان پوتین مبنی بر اینکه وقایع روز شنبه نمایش ضعف کامل کرملین بود را حتی برای خود آنها دشوار میکند.
پریگوژین، مردی که در حلقه معتمدان پوتین جای داشت و با تکیه بر باورهای ملیگرایانه مشابه، از صحنهگردانهای اصلی جنگ اوکراین به شمار میرود، از چندماه قبل رفته رفته چهرهای منتقد به خود میگیرد، در یک اقدام ناگهانی شورش میکند و ظرف کمتر از ۲۴ ساعت بعد، در حالی که در مواجهه با کمترین مقاومت از سوی ارتش، تا آستانه براندازی دولت مسکو پیش رفته، ناگهان دستها را به نشانه تسلیم بالا میگیرد و به تبعیدی خودخواسته تن میدهد.
اکنون بزرگترین علامت سوالی که شورش واگنر پیش روی ما میگذارد، محل این تبعید است: بلاروس.
دقیقا چهار روز پیش، «دیمیتری مدودوف» نایب رئیس شورای امنیت روسیه، گفته بود: «تسلط واگنر بر تسلیحات هستهای روسیه فاجعهبار خواهد بود».
با این اوصاف، چرا باید رئیس واگنر حق مهاجرت به کشور بلاروس را داشته باشد که از یک ماه پیش به این سوی، میزبان تسلیحات اتمی تاکتیکی روسیه است و چرا پوتین باید در نطق دو شب پیش خود بگوید که «اعضای واگنر یا به ارتش بپیوندند، یا به آغوش خانواده بازگردند، یا به بلاروس بروند»؟
ماجرا وقتی جالبتر میشود که «الکساندر لوکاشنکو» رئیس جمهور بلاروس یک پایگاه نظامی قدیمی را به رئیس واگنر واگذار میکند و میگوید اعضای این گروه شبه نظامی هم میتوانند کمپهای خود را در این اردوگاه دایر کنند.
در این میان، شنیدن روایت رسانهای لوکاشنکو از کل ماجرا نیز خالی از لطف نیست مبنی بر اینکه «این گروه (واگنر) آموزشدیدهترین واحد ارتش است. چه کسی این موضوع را قبول ندارد؟ ارتش من هم این موضوع را میفهمد و ما چنین واحدی در بلاروس نداریم. مردم متوجه نیستند که به این مساله، نگاه عملگرایانه داریم. واگنر در جنگ حضور داشته و آنها تسلیحات را میشناسند و میدانند کدامیک خوب و کدام یک بد کار میکنند».
سناریوی افزایش بازدارندگی هستهای
آیا جملات «ما چنین واحدی در بلاروس نداریم» و «آنها تسلیحات را میشناسند» میتوانند راهگشای حل معمای شورش واگنر باشند؟
بلاروس مرز گستردهای با اوکراین (بالغ بر هزار کیلومتر) و همین طور لهستان دارد. پوتین میگوید که واگنرها به رغم شورش، میهنپرست هستند. از طرفی، پریگوژین به رغم عصیان، از حمله به اوکراین پشیمان نیست و حتی بعد از پایان شورش گفت که اگر ارتش روسیه شبیه واگنرها بود، کار اوکراین را در همان روز ۲۴ فوریه ۲۰۲۲ (سالروز حمله به اوکراین) یکسره میکرد.
با این اوصاف، آیا این احتمال وجود دارد که واگنرهای میهنپرست برای بازکردن جبهه غرب اوکراین به بلاروس منتقل شده باشند؟
نقص این فرضیه در آن است که چرا کرملین باید برای بازکردن جبهه غرب چنین هزینه گزافی بدهد؟ به هر حال شورش به دشمنان پوتین دستاویزی برای طعنه زدن داد.
در اینجا یک احتمال کوچک دیگر باقی میماند که حول سه ویژگی اصلی پریگوژین میچرخد: «ملیگرایی»، «دیوانگی» و «عملگرایی».
اگر یک دیوانه عملگرا که فکر میکند ارتش روسیه آنگونه که باید در جنگ با اوکراین عمل نکرده، برای یکسره کردن کار، دستش را اصطلاحاً روی ماشه یکی از این سلاحهای تاکتیکی اتمی که در بلاروس مستقر شده بگذارد، چه کسی میتواند پوتین را مقصر بداند؟
پوتین همچنان قصدی برای استفاده از سلاح های تاکتیکی هسته ای ندارد اما حضور پریگوژین در بلاروس، برندگی تیغ تهدید کرملین را مبنی بر استفاده به موقع از آنها، تیزتر می کند
به هر حال، اکنون پریگوژن یک فرد شورشی است که خیانت کرده و دیگر ارتباطی با پوتین ندارد. دستکم ظاهر ماجرا و سیر تحولاتی که از یک هفته پیش آغاز شد، این را نشان میدهد و غربیها هم در روایتهایی که از ضعف کرملین ارائه میدهند، این مسئله را تأیید میکنند.
اما آمریکاییها و اروپاییها هم در پس ذهن خود سوالات مشابهی را مطرح میکنند و بیم آن را دارند که مبادا این بخشی از سناریوی هوشمندانه کرملین برای افزایش قدرت بازدارندگی هستهای و خنثی کردن توطئههای غرب علیه روسیه باشد.
پوتین همچنان قصدی برای استفاده از سلاحهای تاکتیکی هستهای ندارد اما حضور پریگوژین در بلاروس، برندگی تیغ تهدید کرملین را مبنی بر استفاده بهموقع از آنها، تیزتر می کند.
برای همین است که کشورهای اروپای شرقی در جریان نشستی که روز سهشنبه با «ینس استولتنبرگ» دبیرکل ناتو داشتند، حضور اعضای واگنر در بلاروس را چالشی بزرگ پیش روی منطقه و پیمان آتلانتیک شمالی ارزیابی کردند.
انتهای پیام/