وقتی «رویا» و «امید» در خدمت فیلمسازی قرار میگیرند
به گزارش خبرنگار سینمای خبرگزاری آنا، فیلم سینمایی «کاپیتان» به کارگردانی محمد حمزهای در سانس نخست هفتمین روز جشنواره چهل و یکم فیلم فجر روی پرده پردیس ملت و سینماهای مردمی رفت. این فیلم دومین ساخته محمد حمزهای است که به نویسندگی امیرمحمد عبدی و بازی پانتهآ پناهیها، پژمان بازغی، امیرحسین بیات، بهار نوحیان، ارغوان شعبانی، شایان دارمی پور و پرهام غلاملو ساخته شده است.
*داستان از چه قرار است؟
این فیلم در بخش سرطانیهای یک بیمارستان روایت میشود و به زندگی چند کودک که دچار بیماری سرطان شدهاند، میپردازد. هر یک از این کودکان برای خود دنیای خاصی دارند که خارج از بیماریشان در ذهن خود بدان مشغولاند و درواقع این رویاها و امیدهایشان است که آنها را سرپا نگه داشته و فیلمساز بیش از آنکه به سختیهای بیماری این بچهها توجه کند، به رویاهای آنها بها داده است.
یکی از کاراکترهای پررنگ این فیلم، «عیسی پسر کرامت» بود، او که بدون مادر و تنها با حضور پدرش بزرگ شده، حال در بیمارستان بستری است و البته نسبت به سایر بچهها سختیهای این بیماری را با امیدهایی که برای کاپیتان شدن خودش بسته، میگذراند، اما در نهایت این امیدهایش را با گذشت و ایثاری که دارد، جایگزین میکند.
شخصیت پردازی یکی از نقاط قوت این فیلم است، حال شاید منتقدان مطرح کنند که به لحاظ دراماتیک کار در نیامده است، اما به واقع شخصیت بچهها فرای یک دنیای واقعی، بسیار خوب از کار درآمده و مخاطب را روی صندلی مینشاند تا در نهایت ببیند چه اتفاقی قرار است برای رویا و امید بچهها بیافتد. از شخصیت بچهها با قوت گفتیم، اما شخصیت پردازی نقش پدرعیسی که همان پژمان بازغی و همینطور دلقک فیلم است، را نمیتوان به این سادگی راضی کرد ،چرا که نمیتواند مخاطب را اقناع کند.
*فداکاری پرستاران و کاراکتر جذاب پانتهآ پناهیها
یکی دیگر از نقاط جذاب فیلم نشان دادن گذشت و فداکاری و مهربانی پرستاران در بیمارستانها است به ویژه در بخشهایی که با کودکان سروکار دارند و این به خوبی توسط پانتهآ پناهیها در کار نشان داده میشود از اضطرابهایی که برای آینده بچهها دارند تا رسیدگی به آنها در طول بیماریشان و در نهایت نیز امیدی که تلاش دارند، آن را در بین بچهها زنده نگه دارند.
«کاپیتان» به لحاظ مضمون برای محمد حمزهای قابل قبول است، هر چند خودش نیز قبول دارد که کار در جاهایی دچار مشکل شده و این کلاف سردرگم میشود، روایتها یک جاهایی ناقص است، حتی بعد از پخش فیلم در جشنواره خود حمزهای بدان اذعان میکند، اما سوژه به خوبی و استاندارد درآمده است.
در نهایت فیلم به لحاظ پیام رسانی به مخاطب در جاهایی نمره قابل قبول میگیرد، آنقدر که کاراکتر عیسی در ذهن مخاطب میماند، کاراکتر پسر آبادانی و شعرخوانیهایش، مهربانیهای پرستار بخش، دلقک غمگین و فداکاریهایش و در نهایت نیز امید و عشق بچهها که نباید از آنها گرفته شود و این را به مخاطب میرساند که باید مراقب بچهها بود، فرای اینکه باید سلامت جسم داشته باشند، روحشان هم باید همیشه در پرواز باشد و فیلمساز در انتقال این مفاهیم موفق بوده است.
قطعا ساخت فیلم با بازی گرفتن از بازیگرانی تازه کار و همینطور نقش اصلی کار دشواری برای کارگردان بوده و حمزهای در این زمینه خوب عمل کرده اما به لحاظ ساخت و پرداخت فیلمسازی نیاز به کار بیشتری داشت.
انتهای پیام/