بیماری هلندی چگونه کمر اقتصاد پهلوی را شکست؟
گروه سیاست خبرگزاری آنا- سید روح الله امین آبادی: سخنان امیر عباس هویدا نخست وزیر پهلوی درباره کمکهای با شرط و شروط غرب و شرق به ایران و کمکهای رایگان و بدون هیچ تبصره و شرط ایران به دیگران در سالهایی که نفت گران شده و خزانه پر شده و برنامههای اقتصادی و عمرانی بدون در نظر گرفتن ظرفیت و توان داخلی پیش میرفت.
به گفته عبدالمجید مجیدی که از دیماه ۱۳۵۱ به ریاست سازمان برنامه و بودجه تعیین شده بود: «پس از افزایش قیمت نفت در سالهای ۱۳۵۰ به بعد و به دنبال آن افزایش بودجه دولت، تورم خیلی شدیدی بهوجود آمد و علت، آن بود که برخورد صحیحی با مسئله افزایش قیمت نفت وجود نداشت. سعی میشد، راهحلها از طریقی پیدا شود که خیلی قابل توجیه نبود.»
«آنتونیپارسونز»، سفیر انگلیس در ایران که از سال ۵۲ تا ۵۷ عهدهدار این سمت بود، در بخشی از خاطرات خود درباره تورم در این دوران مینویسد: «تزریق درآمدهای حاصله از افزایش قیمت نفت در دسامبر ۱۹۷۳ به اقتصاد کشور، بدون افزایش سطح تولید، تورم و گرانی بالایی را موجب شده بود که گرچه مقامات دولتی نرخ سالیانه آن را ۲۰ درصد اعلام کرده بودند، ولی نرخ واقعی تورم بسیار بیشتر از این رقم بود.».
بیماری هلندی یک مفهوم اقتصادی است که بیان میدارد افزایش درآمد ناشی از منابع طبیعی میتواند اقتصاد ملی را از حالت صنعتی بیرون بیاورد.
این عارضه زمانی رخ میدهد که درآمد یک کشور بر اثر عوامل فصلی به صورت ناگهانی افزایش مییابد و متولیان اقتصاد کلان (دولت) هم با تصور دائمی بودن این درآمد آن را در جامعه تزریق میکنند. درآمد کشور زیاد شده و پول هم به جامعه منتقل میشود، اما با افزایش درآمد، تقاضا هم افزایش پیدا میکند. اگر این افزایش تقاضا به صورت ناگهانی انجام شود، عرضه جوابگوی تقاضا نخواهد بود و تعادل عرضه و تقاضا بر هم میخورد، در نتیجه قیمتها افزایش مییابد.
بیماری هلندی زمانی رخ میدهد که دولت به عنوان متولی اقتصاد کلان وارد کارزار میشود و سعی میکند به طور مصنوعی و از طریقی غیر از افزایش تولید، قیمتها را پایین نگه دارد.
دولت متوسل به واردات کالاهای مصرفی ارزان میشود تا قیمتها را مهار کند در حالی که صنایع داخلی مجبورند با عوامل تولید گران، کالای گران را تولید و به قیمت ارزان بفروشند. نکته اینجاست که این سیاست نمیتواند جلوی تورم را بگیرد، بلکه آن را به بخشهای دیگر اقتصادی منتقل میکند.
به عنوان مثال میتوان با واردات برخی کالاها، قیمت این کالاها را پایین نگه داشت، ولی برخی کالاها مانند زمین و مسکن قابل وارد کردن نیستند و افزایش قیمت اینها را نمیشود با واردات مهار کرد. در نتیجه قیمت این قبیل کالاها به رشد خود ادامه میدهند.
از طرفی سرمایهگذاری جدید در آن بخشهای صنعتی که با واردات، قیمتشان مهار شده انجام نمیشود و سرمایهها به سمت کالاهایی مثل زمین و مسکن هدایت میشود. در نتیجه این امر، تقاضای کاذبی برای این کالاها ایجاد شده و قیمت آنها با سرعت بیشتر و به صورت غیرطبیعی و باورنکردنی رشد میکند. عوارض این مشکل به همین جا ختم نمیشود. به محض اینکه فصل افزایش درآمد خاتمه پیدا کند و دولت پولی نداشته باشد که با آن واردات ارزان را انجام دهد افزایش قیمت در بخشهایی که تا آن زمان به صورت مصنوعی قیمت پایینی داشتند با سرعتی فزاینده رخ خواهد داد. از آنجا که صنایع داخلی هم در اثر همان سیاستهای گذشته فلج شدهاند قادر به پاسخگویی به تقاضاهای جدید نیستند و اقتصاد را در ابتدا ناکارآمد و سپس فلج میکنند
مصیبتی که کمر پهلوی را در میانه دهه پنجاه شکست و به عنوان یکی از دلایل انقلاب به عُمر ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی در ایران خاتمه داد.
انتهای پیام/