شمس لنگرودی: فکر میکنم در سینما حرفهای تازهای داشته باشم/ فعلا قصد انتشار کتاب تازهای ندارم
شمس لنگرودی، شاعر و پژوهشگر شناختهشده کشورمان که صبح امروز، جمعه 17 اردیبهشت ماه برای بازدید از نمایشگاه کتاب تهران به شهر آفتاب آمده بود، در گفتوگو با خبرنگار فرهنگی آنا درباره آثارش توضیح داد: «در نمایشگاه امسال، اثر تازهای از من منتشر نشده است. البته مجموعههای منتشر نشدهای دارم که فعلا به فکر انتشارشان نیستم و احساس میکنم بعد از یک دوره که چند مجموعه از من به انتشار رسید، هنوز برای سپردن آنها به ناشران زود است.»
وی که در سالهای اخیر، حضور قابل توجه و موفقی به عنوان بازیگر در سینمای ایران داشته است، ضمن بیان اینکه در حال حاضر سینما، جذابیت زیادی برای او دارد، گفت: «شاید مهمترین دلیل که مرا در این سالها مجذوب سینما کرده است، جذابیتِ کار گروهی باشد. اینکه عده زیادی دست به دست هم بدهند تا یک محصول مشترک را تولید کنند، برای من که بیش از 40 سال فعالیت هنری انفرادی داشتم، خیلی جذاب و لذتبخش است.»
لنگرودی که در فیلم سینمایی «احتمال باران اسیدی» ساخته بهتاش صناعیها توانست حضور موفقی در سینمای کشور را تجربه کند، درباره علاقه دیرینهاش به سینما گفت: «من پیش از انقلاب کلاسهای بازیگری را زیر نظر مصطفی اسکویی گذرانده بودم اما در ادامه و بعد از انقلاب، علاقه به بازیگری کم کم در من فراموش شده بود تا اینکه چند سال پیش رسول یونان بازی در فیلم «فلامینکو شماره 13» را به من پیشنهاد داد و به نوعی آن علاقه دیرینه را در من بیدار کرد.»
وی در پاسخ به این سوال که با توجه به سابقه چند دههای در حوزه شعر، بیشتر به کدام منظر از سینما علاقه دارد، گفت: «مطمئناَ به سینمای شاعرانه علاقه زیادی دارم؛ یعنی سینمایی که شاید به شکل تقلیلگرایانه بتوان آن را سینمای استعاری خواند. اما در مجموع من به آثاری در سینما علاقه دارم که مخاطبان را به تامل و تعلیق وامیدارد.»
این شاعر همچنین درباره ماهیت و جایگاه سینما توضیح داد: «به نظر من سینما امکان بیشتری در ارتباط با مردم دارد و تاثیرگذاری اجتماعی بیشتری را ایجاد میکند. از طرفی احساس من این است که میتوانم در سینمای ایران عملکردی موفق و حرفهای تازهای برای گفتن داشته باشم.»
لنگرودی ادامه داد: «البته جامعه یک پدیده یکپارچه نیست و هر طیفی، نیازها و علاقهمندیهای خاص خود را به لحاظ فکری و زیباییشناختی دارد و نمیشود انتظار داشت یک اثر سینمایی بتواند نظر تمام طیفهای جامعه را به خود جلب کند.»
وی ادامه داد: «علاقه من به نوعی از هنر است که از طرفی اهل فن ارزشهای هنری آن را درک کنند و از طرفی هنر را در بدنه جامعه تسری بدهد. البته این اتفاق، اتفاق تازهای نیست و بسیاری از شاعران ما مثل حافظ و سعدی از این منظر، به اوج موفقیت در شعر رسیدهاند. در سینمای جهان نیز آلفرد هیچکاک فیلمهایی را ساخت که چنین ویژگی را داشتند.»
شاعر مجموعههایی مانند «میمیرم به جرم آنکه هنوز زنده بودم»، «شب نقاب عمومی است»، «آوازهای فرشته بیبال» و «تعادل روز بر انگشتم» در پاسخ به این سوال که سرایش و انتشار مجموعه شعرهای تازه در مقابل گرایش امروز ایشان به سینما، چطور دنبال میشود؟ گفت: «شعر جزئی از پیکر من است و چیزی نیست که بخواهم یا بتوانم دست از آن بکشم. اتفاقا آخرین مجموعه شعر من که البته هنوز آن را به ناشری نسپردهام، «واژهها به دیدن من آمدهاند» نام دارد که خود نشان از وابستگی من به شعر و شاید شعر به من دارد.»
انتهای پیام/