بزن بهادرها همیشه در سینما طرفدار دارند
گروه فرهنگی خبرگزاری آنا، محمدرضا کاظمی _ فیلم سینمایی «ملاقات خصوصی» نخستین ساخته امید شمس، این روزها به روی پرده سینماها رفته است. اثری عاشقانه از کارگردانی جوان که سال گذشته در جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و از همان روزهای نخست اکرانش مورد توجه منتقدان و تماشاگران عمومی فیلم قرار گرفت.
یکی از برگ برندههای این فیلم بازیهای خوب آن است، از «پریناز ایزدیار» و «هوتن شکیبا» گرفته که بازیگران نقشهای اصلی کار هستند تا شخصیتهای مکمل قصه مثل «ایمان شمس»، «ریما رامینفر» و «سیاوش چراغیپور». اما یکی از بهترین بازیهای این فیلم به شخصیت کامران مربوط میشود، شخصیتی که «پیام احمدینیا» آن را به تصویر کشیده است. احمدینیا که در سالهای گذشته حضور پررنگی در سریالهای تلویزیونی و شبکه نمایش خانگی و آثار مختلف سینمایی داشته، برای بازی در این نقش کاندیدای دریافت سیمرغ بهترین نقش مکمل جشنواره نیز شد.
به بهانه اکران فیلم «ملاقات خصوصی» گفتوگویی با این بازیگر پر کار، که اخیرا بیشتر در نقشهای منفی و خاکستری او را میبینیم، صورت گرفته که در ادامه میخوانید؛
** در یکی دو سال گذشته، در فیلمها و سریالهای زیادی حضور داشتید، مهمترین عامل برای پذیرش یک نقش توسط شما چیست؟
برای من چالش در نقشها مهم است و هیچ وقت به اندازه و حجم نقش توجه نمیکنم. شما بگو یک سکانس با چالش بازی کن و قطعا آن صحنه را به سکانسی درست تبدیل میکنم. من در فیلم کوتاه هم زیاد بازی کردم و این هنر که بخواهم با تماشاچی ارتباط برقرار کنم و حسی به اولقا کنم را بلدم، برای همین حجم نقش برایم مهم نبوده است.
** سختترین شخصیتی که در سینما یا تلویزیون به تصویر کشیدید، چه کاراکتری بود؟
شخصیت غلام در سریال «حکم رشد»، به این دلیل که از لحاظ حجمی خیلی زیاد بود، ما ۸- ۹ ماه کار کردیم و این ریزهکاریها را بسیار سخت میکرد. مثلا ما سکانسی را با ویژگیهای حسی منحصر به فردی میگرفتیم و چند ماه بعد باید ادامه همان سکانس را میگرفتیم، در حالی که میبایست تمام راکوردها را حفظ میکردیم. از طرفی این شخصیت چالشهای فیزیکی زیادی هم داشت و میزانسنهای کلی اثر هم ایستا نبود و همه در حرکت بود. این موارد به لحاظ تکنیکی برای بازیگر سختی زیادی دارد.
فیلم سینمایی «حمال طلا»
** فکر میکنم شخصیت رضا در فیلم «حمال طلا» هم شخصیت سختی بود، باتوجه به اینکه در اکثر سکانسها حضور داشت و روی موتور و توی استخر و... در رفت و آمد بود.
بله «رضا» هم کاراکتر سختی بود، اما آن پروژه، چون یک فیلم سینمایی بود در جلسات کمتری فیلمبرداری شد. اگر بخواهیم روی سختی فیزیکی کارها صحبت کنیم که من فیلم کوتاههایی داشتم که بسیار سختتر بود، مثلا فیلم کوتاه «زونا» که من به خاطر آن جایزه بینالمللی هم گرفتم خیلی سنگین بود، تا جایی که نزدیک بود در یک سکانس این فیلم بمیرم!
** واقعا؟ چطور؟
من پنج صبح در تالاب انزلی افتادم، در آن لحظه هم داشتم غرق میشدم هم سرمای آن ممکن بود باعث سکته قلبیام شود. یا در فیلم کوتاه «دشنه» من و فرید سجادی حسینی در لانگ شاتهایی که در رینه فیلمبرداری کردیم، باید سر تا ته پلان را بیست دقیقه در برفی که تا کمر بالا بود راه میرفتیم. اینها خیلی سخت بود.
** در بین آثاری که به آنها اشاره شد، از یکی دو سریال تلویزیونی هم صحبت کردید، یکی از شخصیتهای پرحاشیه شما در تلویزیون کاراکتر سلیم در سریال «بیگانهای با من است» بود، در آخر شما از توضیح تلویزیون برای دوبله نقشتان قانع شدید؟
نه واقعا. آن موقع از طرف تلویزیون گفتند این کاراکتر، چون قاچاقچی است، شاید به مردم بوشهر بر بخورد و به همین دلیل صدای شخصیت را دوبله کردند که خیلی هم بد بود و من گفتم حداقل اجازه میدادید که خودم کار را دوبله میکردم. من یک هفته زودتر از گروه به بوشهر رفته بودم برای تمرین این لهجه که خیلی هم سخت است و انصافاً خوب هم از کار درآمده بود، اما با دوبله آن نقش را حیف کرده بودند.
سریال «بیگانهای با من است»
** پلان اولی که از این شخصیت در قاب تلویزیون دیدید چه حسی داشتید؟
من لحظه اولی که آن را دیدم تلویزیون را خاموش کردم و سریال را ندیدم و هیچکس از اطرافیان هم کار را ندیدند، چون میدانستند من کار را دوست نداشتم. اگرچه این را میدانم که به هرحال این فضا در تلویزیون وجود دارد و ممیزیهای ریز و درشتی در سیاستهای سازمان وجود دارد.
** برگردیم به بحث بازیهای شما. در یکی دو سال گذشته شخصیتهای منفی بیشتری بازی کردید، مثل سردار عراقی در سریال «زیرخاکی»، شخصیت مِستر در فیلم «صحنه زنی» و کامران در «ملاقات خصوصی»، انتخاب این مدل نقشها دلیل خاصی داشته؟
بحث عمده و اصلی این است که پیشنهاداتی که به من میشود از این جنس است. قطعا اگر نقش یک دکتر که دوست داشته باشم به من پیشنهاد شود از عهده آن برمیآیم. من هیچکدام از این نقشها را که گفتید منفی و تیره بازی نکردم و همیشه خاکستری بازی کردم، چون فکر میکنم این خاکستری بودن از جنس امروز مردم ماست. من نه میخواهم یک شخصیت را سفید مطلق بازی کنم که باورپذیر نباشد، نه سیاه مطلق که تماشاگر از آن منفور باشد. مثلا من در فیلم «گربه سیاه» منفی نیستم، یک رانندهام که برحسب اتفاقاتی در قصه درگیر شده و دچار یک لغزش کوچک میشود. یا در «حمال طلا»، اصلا کاراکتر منفی نیست، یا پلیس در سریال «هیولا». در حقیقت من نقشهای مثبت هم زیاد بازی کردم.
** اما این نقشهای منفی شاید بیشتر در خاطر مخاطبان مانده است.
شاید، به قول آقای گلمکانی به فیزیک و میمیک صورت من نقش منفی بیشتر میخورد. اگرچه خودم اعتقاد دارم شخصیتهایی که بازی کردم هیچ اشتراک و شباهتی با یکدیگر ندارند. مثلا مستر در «صحنه زنی» به غلام در سریال «حکم رشد» هیچ ربطی ندارد. شخصیت اول چالش برانگیزی بود، ولی غلام در یک دنیای دیگری بود، یا کامران در فیلم «ملاقات خصوصی» هم همینطور، او اصلا شبیه به خلافکارهای قبلی که بازی کردم نبود.
فیلم سینمایی «ملاقات خصوصی»
** به شخصیت کامران هم اشاره کردید که یکی از کاراکترهای خوب «ملاقات خصوصی» است، برای این نقش تحقیق خاصی کردید؟
راستش را بخواهید خیر. من در اواسط کار به پروژه اضافه شدم، شب قرارداد بستم صبح روز بعد جلوی دوربین رفتم و در اولین قدم هم یکی از سکانسهای مهم در رختکن زندان را بازی کردم. به همین دلیل هیچ تحقیقی نکرده بودم و در آنجا هم گفتم فیلمنامه به فیزیک من نمیخورد، چون شخصیت درشتی طراحی شده بود و من میخواستم تغییرش دهم.
** برای اینکه بخواهید به شخصیت نزدیک شوید، از کاراکترهای خلافکاری که پیش از این بازی کرده بودید وام گرفتید؟
کامرانِ «ملاقات خصوصی» هیچ شباهتی به شخصیتهای خلافکاری که پیش از این بازی کردم ندارد. تماشاگر از آرامش و سکوت او میترسد، کامران اهل سر و صدا نیست. او مرد عمل است، درحالی که ما عمل خاصی هم از او نمیبینیم، ولی میدانیم اگر وارد میدان شود، میتواند کارهای وحشتناکی انجام دهد.
** کار کردن با امید شمس به عنوان یک فیلم اولی چطور بود؟
امید شمس را از زمان فیلم کوتاه میشناختم و اصلا او را یک فیلم اولی ندیدم. او خیلی مسلط بود و پشت صحنه و جلوی دوربین همه درخشان بودند. البته در پیش تولید بازیگر نقش کامران شخص دیگری بود که به دلیل کرونا انصراف داد و من اضافه شدم و کلا ترکیب بازیگران کار برایم جذاب بود.
** حس نکردید نقش کوتاهی در این فیلم دارید؟
من اگر میخواستم به اندازه نقش نگاه کنم، باید میگفتم که دو سال پیش در جشنواره فجر نقش یک بودم (فیلم حمال طلا) در حال حاضر چرا باید فقط چند سکانس بازی کنم؟ ولی من تمام تلاشم را آنجا گذاشتم و هدایت امید شمس خیلی به من کمک کرد که این نقش کوتاه دیده شود و حتی کاندیدای دریافت سیمرغ هم باشد، من فکر نمیکردم در بین مکملهایی به آن درخشانی من را هم کاندیدا کنند، ولی خوشبختانه این اتفاق افتاد.
فیلم سینمایی «صحنهزنی»
** این روزها «ملاقات خصوصی» در بیش از صد سالن سینما اکران میشود و فروش آن نیز برخلاف آثاری که در چند وقت اخیر اکران شدند، خیلی زودتر میلیاردی شد، فکر میکنید مردم از این فیلم استقبال میکنند؟
من اگر در این فیلم بازی هم نکرده بودم میگفتم «ملاقات خصوصی» آخرین فیلم خوبی بود که این چند وقته دیدم. در طول برگزاری جشنواره چند بار در اکرانهای مردمی فیلم را دیدم، ولی برای اکران عمومی آن هم بسیار تشنه بودم. چون از این مدل درامهای جذاب است که اثری به این سبک نداشتیم. جنس فیلمهای اینجوری که بخواهد زندان و اراذل و اوباش داشته باشد زیاد بوده، ولی اینکه یک عاشقانه به این شکل از دل آن به وجود بیاید، نداشتیم.
** خیلی جالب شد که به مسئله زندان و استفاده از اراذل و اوباش در آثار اشاره کردید. در چند سال اخیر فیلمسازان زیادی به سمت ساخت فیلمها و سریالهایی این چنینی رفتند. به نظر شما دلیل استفاده فراوان از چنین فضاهایی در آثار نمایشی چیست؟
در حال حاضر مردم این فضاها را بیشتر میپسندند. مثلا یکی از دلایل محبوبیت سریال «حکم رشد» بخش اوباش آن بود، یا سریال «یاغی» ساخته محمد کارت که در شبکه نمایش خانگی پخش شد هم مخاطبان زیادی داشت، مثل فیلم «صحنه زنی». به نظرم متاسفانه یا خوشبختانه این تماشاچی است که جنس چنین کارهایی را دوست دارد. در کل، سینمای ایران در هر دورهای باتوجه به خواست مخاطب از یک سبک و روش پیروی میکرد، مثل زمانی که همه میخواستند فیلمهایی مثل آقای فرهادی یا کارهای ملودرام با محوریت خانوادههای فقیر بسازند. در دورهای آن آثار مد شده بود و حالا هم استفاده از اراذل و اوباش و المانهای زندان و بازداشتگاه و... در فیلمها مد شده است. اگرچه من معتقدم در فیلم «ملاقات خصوصی» آن بخش هم با دیگر متفاوت بود و زندانی که در این فیلم میبینیم در هیچ اثری دیگری نیست.
انتهای پیام/