دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
آنا منتشر کرد؛

نگاهی کوتاه به رابطه تنگاتنگ بین هنر و علم

نگاهی کوتاه به رابطه تنگاتنگ بین هنر و علم
علم و هنر در کنار هم به ما در تفسیر، مطالعه و کشف جهان پیرامونمان کمک می‌کنند.
کد خبر : 826111

به گزارش خبرنگار تجسمی خبرگزاری آنا، در گذشته، هنر و علم در قامت دو حوزه مجزا و جداگانه با هم رفتار می‌کردند، اما امروز وقتی آن‌ها را با هم بررسی می‌کنیم، به روشنی می‌توانیم تأثیر آن دو را بر هم ببینیم. برای ایجاد تحولات علمی بزرگ همیشه به میزان زیادی خلاقیت نیاز است و هنر اغلب نمود (یا محصول) دانش علمی است.

مثلاً به دانش لازم برای ترکیب نسبت‌های صحیح رنگ‌ها با هم یا خلق تکنیک پرسپکتیو در یک طراحی یا حتی تصور رقصیدن یک ذره هادرون فکر کنید. در فیزیکِ ذرات، به ذرات ترکیبی که از دو یا سه کوارک تشکیل شده باشند، هادرون (گرفته شده از زبان یونانی به معنای محکم، سخت) گفته می‌شود.

نیروی هسته‌ای قوی این کوارک‌ها را در کنار هم قرار می‌دهد. دو زیرمجموعه از هادرون‌ها وجود دارد: باریون‌ها و مزون‌ها. باریون‌ها از سه کوارک و مزون‌ها از دو کوارک تشکیل شده‌اند. از میان معروف‌ترین باریون‌ها، می‌توان به پروتون‌ها و نوترون اشاره کرد.

هزاران سال است که از هنر‌های تجسمی برای مستند کردن و ثبت دنیای طبیعی استفاده شده است، از نقاشی‌های انسان‌های اولیه از حیوانات روی دیواره غارها- که امروز به محققان کمک می‌کنند تا به پوشش گیاهی و جانوری گذشته پی ببرند- گرفته تا نقاشی‌ها از آزمایشات چند صدساله که به ما نشان می‌دهند آن‌ها چگونه انجام می‌شدند.

یکی از معروف‌ترین نمونه‌های تعامل و برهم کنش بین هنر و علم آثار لئوناردو داوینچی استاد دوره رنسانس هستند. اگرچه «مونا لیزا» یا «لبخند ژکوند» مشهورترین پرتره‌ای است که بشر تا به امروز کشیده، اما طرح‌های علمی داوینچی، که اخیراً در موزه هنر بوستون به نمایش گذاشته شدند، با جزئیات بسیار و حاشیه نویسی‌های بسیار ترسیم شده اند؛ و آن‌ها نشان می‌دهند که او به همان اندازه که نقاش ماهری بود، مخترع و محقق حاذقی نیز بود.

درواقع، استعداد داوینچی به عنوان یک مهندس پل سازی در سال ۲۰۰۱ اثبات شد، زمانی که وبیورن سند، هنرمند، پل بروئنِ داوینچی را در نروژ با طرح‌های هرگز ساخته نشده داوینچی برای پلی که قرار بود در شاخ طلایی استانبول ساخته شود، ساخت. شاخ طلایی مدخلی است که بخش اروپاییِ استانبول را به دو قسمت تبدیل می‌کند.

این طرح اولیه که از نظر سلطان عثمانی به عنوان یک طرح معماری غیرممکن رده شده بود، ۴۹۹ سال بعد از این که داوینچی آن را طراحی کرده بود ساخته شده تا ثابت کند سلطان اشتباه می‌کرده. درحالی که داوینچی مشغول انجام تحقیقات و آزمایشات خود بود، هنرمندان دیگر با اشتیاق رشد سریع دانش علمی را نظاره و ثبت می‌کردند.

برای مثال، نقاشی «درس آناتومی» رامبراند یک دانشمند را در کنار یک جسد مثله شده و گروهی از تماشاچی‌های علاقه‌مند به درک و فهم سازوکار بدن انسان نشان می‌دهد. در میان جالبترین نمونه‌های فعالیت هنرمندان به عنوان ثبت کننده‌های پیشرفت علمی می‌توان به نقاشی‌های جوزف رایت اهل دِربی اشاره کرد. او در اواخر قرن هجدهم فعال بود و عضوی از حلقه کوچکی از روشنفکران بود که به انجمن ماه معروف بودند (وجه تسمیه این گروه این بود که آن‌ها در شب‌هایی که ماه کامل می‌شد با هم دیدار می‌کردند تا اسبهایشان بعد از جلسه بتوانند راه خانه را پیدا کنند.) نقاشی معروف رایت از فیلسوفی که مشغول سخنرانی در اورِی است (در این نقاشی یک لامپ به جای خورشید گذاشته شده است) یک دورهمی صمیمانه را به دور یک مدل مکانیکی از منظومه شمسی نشان می‌دهد.

با ثبت رشد محبوبیت علم در میان مردم عادی، این نقشی طیفی از واکنش را به این صحنه از حیرت تا تفکر به تصویر کشیده است. علاوه بر استفاده از هنر برای ثبت پیشرفت علم، نقاشی‌های ماریان نورث از گیاهان گرمسیری به ثبت تاریخی و علمی این گونه‌ها کمک کرده است.

نورث که در اواسط تا اواخر قرن نوزدهم میلادی فعال بود به سفر‌های طولانی می‌رفت، اقدامی که در آن دوران کمتر از زن‌ها دیده می‌شد. او هرگز رسماً آموزش نقشی ندید، اما استعداد و پشتکارش به او کمک کرد تا بیش از هشتصد نقاشی خلق کند که امروز روی دیوار‌های گالری ماریان نورث در باغ‌های کیوی لندن آویزان هستند. آثار او به انتقال نمونه‌های گیاهی سنتی که امروز در باغ‌های گیاه شناسی جمع آوری، خشکانده و نگهداری می‌شوند و از آن‌ها برای ایجاد سابقه‌ای از انواع گونه‌های گیاهی استفاده می‌شود کمک کردند.

در حالی که این نمونه‌ها کشفیات را مستند می‌کنند و یک سابقه تاریخی لازم و ضروری ارائه می‌دهند، نقاشی‌های رنگی باشکوه نورق به این نمونه‌ها در زیستگاه‌های طبیعی شان، به عنوان بخشی از اکوسیستم شان، جان می‌بخشند. چارلز داروین معتقد بود که نقاشی‌های نورث نمونه‌های بی نظیری از تئوری او درباره انتخاب طبیعی بودند.

انتخاب طبیعی درواقع فرایندی است که طی نسل‌های پیاپی، سبب شیوع آن دسته از صفات ارثی می‌شود که احتمال زنده ماندن و موفقیت زاد و ولد یک جاندار را در یک جمعیت افزایش می‌دهند. به بیانی دیگر انتخاب طبیعی فرایندی است که طی آن افراد سازگار با محیط شانس بیشتری برای بقا و تولیدمثل دارند و می‌توانند ژن خود را به نسل بعد منتقل کنند.

در مقابل، افراد ناسازگار با محیط از گونه حذف می‌شوند و نمی‌توانند ژن خود را منتقل کنند. طی این فرایند ژن‌های سازگار با محیط در گونه باقی می‌ماند. فرد به خوبی می‌تواند با نگاه کردن به آثار نورث به سازگاری‌هایی که گیاهان گرمسیری برای زنده ماندن در مناطق مختلف دنیا به دست آورده بودند و همچنینبه شباهت‌های بین نمونه‌های نزدیک به هم ازنظر جغرافیایی پی ببرد. نورث نه تنها از طریق آثارش بلکه از طریق چندین نمونه‌ای که اولین بار او کشفشان کرد و ازشان نقاشی کشید و بعد به نام او اسم گذاری شدند میراث جاویدانی از خود به جای گذاشت.

نمونه‌های زیادی از تعامل بین علم و هنر در اطراف ما وجود دارد، اما همین چند مورد اندکی که در این مقاله برشمردیم به خوبی نشان می‌دهند که هنر چه نقش مهمی را در کمک به ما برای فهمیدن میراث علمی مان ایفا می‌کند و نشان می‌دهند که استفاده از دریچه دید یک هنرمند چه کمکی زیادی به رشد و نشر علم می‌کند.

علم و هنر در کنار هم به ما در تفسیر، مطالعه و کشف جهان پیرامونمان کمک می‌کنند.

انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب