از نظر شهرسازی و طراحی شهری قوی نیستیم/ مسکن مهر مرا به عنوان یک معمار آزار میدهد
گروه واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی خبرگزاری آنا گفتوگو با استادان سرشناس و برجسته دانشگاه آزاد اسلامی را در دستور کار خود قرار داده است و قصد دارد به تدریج به معرفی سرمایههای علمی این دانشگاه بپردازد. در بخش اول مصاحبه با دکتر ایرج شهروز تهرانی که حدود یک ساعت به طول انجامید، به مرور زندگی و خاطراتی از دوران تحصیل او و وضعیت معماری کلانشهر تهران پرداختیم، هوا که رو به غروب میرفت، عکاس آنا تلاش کرد در حیاط منزلش چند عکس یادگاری از او بگیرد که در همین حین همسر دکتر هم به حیاط آمد، خانم جولیتا یک زن ایتالیایی مهربان است که بهشدت به ایران و همسرش علاقه دارد.
صحبت کوتاهی هم با او انجام دادیم، چند سالی است که خانهداری میکند، دوران جوانیاش که به ایران آمد چند سالی به عنوان مترجم در سفارت ایتالیا مشغول به کار شد و اکنون هم چند زبانآموز ایتالیایی دارد که معمولا دانشجویان و افرادی هستند که برای تجارت قصد سفر به ایتالیا را دارند.
از آشناییاش با دکتر شهروز تهرانی میپرسیم، میگوید زمانیکه عاشق این معمار ایرانی شد، پدرش برای اینکه جولیتا عشق و عاشقی را فراموش کند، برای او و خواهرش دو بلیت کشتی کروز میگیرد و آنها را در سفری دو ساله به دور دنیا میفرستد. اما این سفر دو ساله هم باعث نمیشود که حال و هوای عاشقی از سر این دختر جوان برود و بعد از بازگشتش از سفر با شهروز تهرانی ازدواج میکند.
در بخش دوم گفتوگو با استاد معماری دانشگاه آزاد اسلامی، سوالمان را با ادامه بررسی وضعیت معماری تهران آغاز کردیم که مشروح آن به این شرح است:
* به نظر شما معماران در این وضعیت به قول شما نابسامان معماری تهران، چه نقشی داشتهاند؟
- مقداری از این آشفتگیها تقصیر معمارها هم است، اما برنامهریزی اصلی که پایه سیاسی داشت دیگر مربوط به ما نمیشود. موضوعی که مطرح است، این است که کشور ما از نظر شهرسازی، برنامهریزی شهری و طراحی شهری قوی نیست. به عنوان نمونه میدان امام خمینی(ره) یا همان توپخانه سابق، یکی از بهترین میدانهای شهر بود، زمانی که ساختمان شهرداری را خراب کردیم این میدان که محلی برای تجمع و آتشبازی مردم در جشنها بود به محل تردد اتومبیلها تبدیل شد و کاربری خود را از دست داد؛ میدان تجریش، خیابان لالهزار و استانبول هم چنین وضعیتی داشتند.
* شاید افزایش مهاجرت به تهران باعث شد مسئولان مجبور به تغییر کاربری میدانها و فضای شهری بشوند، کشورهای دیگر چگونه با این پدیده مواجه شدند؟
- دلیل اصلی تغییر کاربری میدانها و فضای شهری، نبود برنامه جامع است، شهر لندن حدود 21 میلیون جمعیت در روز دارد و جمعیت آن در شب حدود 12 میلیون نفر میشود با این حال در همه جای لندن پیادهروها با عرض 6 متر ساخته شدهاند و ساختمانها کوتاه و یک دست است. مسئولان شهری لندن برای حل مشکلات شهری در اطراف این شهر، شهرکهای اقماری به وجود آوردهاند که به مرور این شهرکها به شهر متصل شد و به آن امکانات دادند، اما آنها نیامدند خیابانها، پیادهروها و فضاهای سبز شهر لندن را فدای مسکن و راه کنند.
در شهر لندن فقط در مرکز آن تراکم جمعیتی و ساختمانهای بلند دیده میشود که همه آنها در یک مرکز جمع است و زمانی که از مرکز شهر فاصله میگیرید همه خانهها دو یا سه طبقه است و منظم است. در این شهر همه اتوبوسهای دو طبقه، متروها و وسایل عمومی بسیار منظم کار میکنند و مردم احتیاج به استفاده از اتومبیل شخصی ندارند برای که با برنامهریزی قبلی میتوانند بهموقع به محل کار و تحصیل خود برسند.
همه این موضوعات مربوط به حوزه برنامهریزی شهری است، میدان هفت تیر ما اکنون به یکی از میدانهای زشت شهر تبدیل شده است که برای تردد عابران پیاده یک پل عابر طراحی کردهاند که آن هم بسیار زشت و دراز است و چهره شهری را زننده کرده؛ به دلیل آنکه متاسفانه زندگی شهروندان در اولویت معماری شهری نیست چراکه اگر اینگونه بود در طراحی شهری پیادهرو و محل عابر پیاده در نظر میگرفتند اما آنچه مشخص است این است که ماشینها اولویت اصلی شهر شده است.
* غیر از وضعیت پیادهروها و معابر شهری، چه معضلات دیگر شهری، شما را به عنوان یک معمار آزار میدهد؟
- مسکن مهر! زمانیکه دولت ساخت مسکن را در دست گرفت و این پروژه را آغاز کرد. وقتی این طرح را روی کاغذ میدیدی، احساس میکردی که طرح خوبی است؛ اما بعدها دیدیدم که نه طرح این پروژه خوب شد و نه اجرای آن با موفقیت پیش رفت، حتی در سایتهایی که برای این مسکنها انتخاب شده بود، احتیاجهای اولیه شهری لحاظ نشده بود.
به عنوان نمونه شهر جدید پردیس که یکی از شهرکهای مهم اطراف تهران است تا چند سال گذشته زمانی که از کنار آن عبور میکردید بوی فاضلاب از شهر میآمد و هنوز مساله فاضلاب شهری در این شهرک حل نشده بود، در صورتی که مرحله اول شهرسازی بررسی زیرساختها است و باید همه مسائل شهری را لحاظ و پس از آن اقدام به ساخت و ساز کرد.
متاسفانه اکنون شهر تهران به صورت وحشتناکی در حال توسعه است و همه فضاهایی که مربوط به منابع طبیعی بوده، تبدیل به برج شده است؛ در تهران تنها یک دریاچه چیتگر داشتیم که آن هم، اکنون در محاصره برجهایی قرار گرفته که همچون دیوار، نمای این دریاچه را پوشانده است و این اتفاقی است که در مورد سایر پارکها و فضاهای سبز تهران نیز افتاده است.
یکی دیگر از معضلات شهر تهران، اختلاف طبقاتی است که البته این موضوع در سایر کشورها هم وجود دارد و این وضعیت به گونهای است که عدهای سرمایه و پولهای فراوانی دارند و به روزترین ماشینهای دنیا را سوار میشوند و عدهای دیگر در آرزوی داشتن سرپناهی کوچک و ارزانترین خودرو هستند که این موضوع یکی دیگر از معضلات کسب مدرنیته است.
یکی از موضوعات آزاردهنده شهر، تردد معلولان در سطح شهر و ساختمانها است که متاسفانه افراد معلول نمیتوانند به راحتی در سطح شهر عبور و مرور و از وسایل نقلیه عمومی استفاده کنند. در ایتالیا قانونی وجود دار که درباره استفاده از پله را در مکانهای عمومی به شدت سختگیری کرده، یعنی زمانیکه یک فرد معلول وارد دانشگاه، بیمارستان یا مراکز قضائی و ... شده تا زمانی که از خانه خارج میشود و در شهر تردد میکند، نباید پله وجود داشته باشد تا این فرد بتواند در همه جای ساختمان حرکت کند، برای این کار معماران باید از رمپها و سطح شیبدار استفاده کنند، اما در ایران حتی در مراکز پزشکی هم معلولان نمیتوانند به خوبی حرکت کنند.
معضل دیگر شهر تهران، مراکز تجاری و خرید است که تبدیل به محل پرسهزنی شده است و برخی از خانمها از روی بیکاری به این مراکز میآیند. یکی از دانشجویان دکتری من در دانشگاه امارات، موضوع پایاننامه خود را پرسهزنی در فضاهای تجاری انتخاب کرده بود، این دانشجو برای تکمیل تحقیقاتش با 500 نفر که در این فضاها بودند، مصاحبه کرده و علت حضور آنها را پرسیده بود؛ نتیجهگیری که از این تحقیق به دست آورد، این بود که بسیاری از افراد که به مراکز تجاری میروند از روی بیکاری و برای وقتگذرانی است.
سوال اینجاست که چرا فضاهای تجاری را به این صورت متمرکز میکنیم در صورتی که میتوانیم آنها را در سطح شهر پخش کنیم؟ من معتقدم که باید به سمتی برویم که از مرتبهسازی و مجتمعسازی فاصله بگیریم چرا که ما زمین به اندازه کافی داریم و باید فضاها را به جای انبوهسازی، در سطح شهر پخش و انسانیتر کنیم.
* پیشنهاد شما برای حل این معضلات و مشکلات چیست؟
- بنده در «محله گذر وزیر دفتر» به دنیا آمدم و به خاطر دارم که آن زمان همه افراد آن محله را تا منطقه بازار میشناختیم، شبهای تابستان در پشت بام میخوابیدیم و زندگی دوستانهای داشتیم، اما اکنون خانههای مردم تبدیل به ساختمانهای بلندمرتبه شده است که همسایههای دیوار به دیوار هم یکدیگر را نمیشناسند. البته من نمیگویم که چرا آن نوع زندگی دیگر نیست چراکه همگام با پیشرفت تکنولوژی همه چیز تغییر کرده است بلکه معتقدم باید آن زندگی را بشناسیم و بر اساس آن مدل، فرهنگ جامعه خودمان را روشن کنیم و از معماران بخواهیم که بر اساس این فرهنگ و الگو برای مردم طراحی کنند.
* شما رابطه یک معمار با سایر رشتههای شهری و اجتماعی را چگونه تعریف میکنید؟
- معماری رشتهای است که من آن را به رهبر ارکستر تشبیه میکنم و معتقدم همه رشتههایی که وجود دارد، باید به این رهبر ارکستر خدمات بدهند تا یک زندگی شهری مناسب از آن بیرون بیاید چرا که یک طبیب ممکن است با اشتباه خود منجر به مرگ یک نفر بشود اما یک معمار با طراحی و ساخت بناهای ناکارآمد، زشت و نامتناسب، ممکن است که سالها باعث آزار صدها و هزاران نفر بشود.
من در کلاسهای دانشگاه نخستین چیزی که از دانشجویانم میخواهم این است که فضای زندگی خود را ترسیم و مسائلشان را در این فضا مطرح کنند، وقتی این طرحها را میآورند از آنها میپرسم که آیا از زندگی در این فضا راضی هستید که پاسخ حدود 95 درصد آنها منفی است.
به عنوان نمونه یکی از مشکلات خانههایی که ساخته میشود سرویسهای بهداشتی است که اکثرا در ابعاد 1 در 2 متر مربع ساخته میشود، در صورتیکه هر فرد به طور میانگین 27 درصد از طول زندگی خود را در این فضا میگذراد؛ چگونه است که این فضا بدترین فضای زندگی ما است و به آن رسیدگی نمیکنیم؟ برای آنکه سازندهها به خاطر سود مضاعفشان متراژ سرویسهای بهداشتی را کم کرده و ساختمانهای این چنینی را به مردم تحمیل میکنند.
* در سطح شهر تهران ساختمانهای مختلفی را میبینیم که به سبک بناهای تاریخی و ساختمانهای کشورهای خارجی ساخته شده است، شما با این روند موافقید؟
معماری نباید کپیبرداری از سایر کشورها باشد چرا که کپی کردن یکی از بدترین کارهایی است که معمار میتواند انجام دهد.
من معماری را میشناسم که در طراحیهای خود از گچبریها و وسایل زندگی ایتالیایی استفاده میکند و هر متر مربع از این واحدها را حدود 40 میلیون تومان میفروشد، در صورتیکه این ساختمانها قابل استفاده برای مردم ما نیست. ما گچبریهای زمان لوئی پانزدهم را احتیاج نداریم، ایران بهترین معماریها و آجرکاریها را داشته است و نمای ساختمانهای ما با آجر زیبا و منحصر به فرد بود.
* شاید پیشرفت تکنولوژی و علوم و ابزار معماری باعث شده که معماران جوان ما متاثر از کشورهای غربی بشوند.
- بله، تکنولوژی خیلی پیشرفت کرده است و ما همه چیز میتوانیم بسازیم، زمانی بود که ساختمانها باید دیواری صاف ساخته میشد و سقف روی دیوارها و ستون قرار میگرفت و معماران نمیتوانستند از فرم مکعب و مستطیل خارج شوند، نهایت خلاقیت آنها برای تغییر این فرم استفاده از آرگ بود. اما اکنون تکنولوژی به قدری پیشرفت کرده است که هر چیزی را میتوانیم بسازیم، اما ما باید فضاهایی را که با این تکنولوژی میسازیم برای ایرانی با فرهنگ اسلامی باشد.
به عنوان نمونه در دین ما اسلام، رعایت حریم خصوصی و مشرف نبودن به منازل دیگران یکی از اصول است؛ یک معمار میتواند با استفاده از تکنولوژی روز و در نظر داشتن این اصول و ویژگیها، ساختمانهایی مناسب و درخور یک مسلمان ایرانی بسازد. معمار ایرانی نباید معماری روکوکو را به مردم تحمیل کند.
* بالاخره باید کار را آغاز کرد، اکنون هم میتوان جلوی معضلات شهری را گرفت.
- بله میتوان، امسال آیتالله هاشمی رفسنجانی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام برای دیدار نوروزی از تعدادی از معماران دعوت کرده بود، بنده به همراه تعدادی از معماران به دیدار ایشان رفتیم، در این دیدار صحبتهایی درباره مسائل معماری و شهرسازی مطرح شد، ما به ایشان گفتیم که بالاخره کسانی که در ساخت شهرها تصمیمگیری کردند، شماها بودید، جواب ایشان این بود که «وقتی انقلاب میکنیم همیشه با یک شتابزدگی مواجه هستیم و این موضوع در همه انقلابها وجود داشته است، اما اکنون که شتابزدگی کاهش یافته شما معماران باید برنامهریزی کنید، با خیال آسوده کار را جلو ببرید و به نیازهای شهری و معماری پاسخ بدهید.» که این موضوع حرف درست و منطقی است.
* توصیه شما به دانشجویان رشته معماری و معماران جوان چیست؟
- توصیه من به معماران این است که کاری که انجام میدهند برای نشان دادن خودشان نباشد. بله همه ما میتوانیم خوب طراحی کنیم، من همیشه به دانشجویانم میگویم که به فکر دیده شدن خودتان نباشید و کار خوب آن چیزی است که برای مردم انجام شود.
به عنوان نمونه، یکی از همکاران ما ساختمانی را طراحی کرده است که تراس آن متحرک است و با استفاده از نیروی مکانیکی حرکت میکند. سوالی که مطرح میشود این است که جکهای این ترانس کار نکند و نیاز به تعمیر یا تعویض داشته باشد، چه هزینه گزافی برای تعمیر آن باید پرداخت کرد؟ در صورتی که مشابه این کار را معماران انگلیسی با ساخت ساختمانهایی به صورت تقریبا زیگزاگی انجام دادهاند.
ما برای اینکه خودمان را نشان بدهیم چنین کارهایی انجام میدهیم. در صورتیکه اگر برای مردم طراحی کنیم و طرحهایمان را به سمتی ببریم که معضلات مردم را حل کند، به مرور فضای شهری و مسکونی مناسب میشود.
* در ایران چه پروژههای معماری انجام دادهاید؟
- من کار زیادی در تهران انجام ندادهام، یکی از نخستین برجهایی که در تهران طراحی شد در ضلع شمالغربی میدان ولیعصر (عج) بود که من طراحی کردم. الان که فکر میکنم نمیدانم چرا این برج را طراحی کردم، برای آنکه اکنون از مخالفان برجسازی هستم و معتقدم که باید به سمت ساختمانهای کوچک (مینیمالیسم) برویم.
نخستین پروژهای هم که به صورت حرفهای کار کردم در زمان بازگشتم به تهران بود که ساختمان یک زمین در فرمانیه را ساختم. بعد از آن مالک این ساختمان که کارخانه ساخت مبلمان داشت از من دعوت کرد که طراحی مبل و صندلی برای این شرکت انجام دهم، اما نگران بود که طرحهای من به فروش نرود و روی دستش بماند. من گفتم که در صورتی که یکدرصد از سود فروش آن را به من بدهید من این طراحی را انجام میدهم، او هم فکر میکرد این مبلها به فروش چندانی نرسد با پیشنهاد من موافقت کرد، زمانی که این مبلمان را طراحی کردم و ساخته شد، همه فروشگاههای این شرکت پر از این مبلمان شده بود و فروش خوبی داشت که صاحب این شرکت هیچوقت پیشبینی آن را نمیکرد. بعدها که فروش این مدل مبل و صندلی بالا رفت، صاحب آن شرکت ترجیح داد که با من همکاری نکند.
* پیش از این کار تجربه طراحی مبلمان را داشتید؟
- من در دوران دانشگاه کار طراحی صحنه انجام میدادم و طرحهایم به گونهای بود که به جزئیات میپرداختم و به طراحی مبل و صندلی هم علاقه داشتم.
* چه کسانی در زندگی هنری شما تاثیرگذار بودند؟
دکتر میرفندرسکی یکی از افراد تاثیرگذار در معماری ایران است که وقتی دانشکده هنرهای زیبا را به وجود آورد، انقلابی در رشته معماری رخ داد. خاطراتی که ما همدورهایهای میرفندرسکی داریم، همیشه همراهمان است.
* شما در خانهای دو طبقه و حیاط دار زندگی میکنید، وسوسه نشدهاید که زمینتان را بسازید و تبدیل به برج کنید؟
من روی زمینی زندگی میکنم که ارزش آن زیاد است و گاهی از این بابت ناراحت هستم که چرا این زمین را به این شکل نگه داشتهام. نگران این هستم که به مرور متقاعد بشوم که آن را بفروشم و یا بسازم. چراکه متاسفانه ذهنیتی که به وجود آمده این است که سود در ساخت مسکن است و اکنون که من زمین 380 متری را نگه داشتهام و در 180 متر زیربنای مسکونی زندگی میکنم با این عقل و استدلال، منطقی نیست.
* آقای دکتر! چند سالی است که واژه «اسلامی- ایرانی» مورد توجه خاص مسئولان قرار گرفته است، تعریف شما از این واژه چیست؟
- این موضوع سادهای است چراکه همه چیز ما متاثر از فرهنگ اسلام است و معماری ایرانی- اسلامی یعنی اسلام بر معماری ما تاثیر گذاشته است. به عنوان نمونه بناهای قدیمی ایرانی دارای هشتی و اندرونی هستند و اگر کسی وارد این خانهها میشد، نمیتوانست حیاط و حریم خصوصی را ببیند و این یکی از مسائل مورد توجه معماری اسلامی- ایرانی بود.
من با موضوع تاکید بر وجود گنبد و مناره در مساجد زیاد موافق نیستم، چراکه مساجد قدیمی ما عظیم بودند و مثل کلیساها شامل چراغ و صندلی و وسایل دیگر نبودند، برای اینکه مسجد محلی است که الهیت به انسان دست میدهد و جایی برای تفکر است. اگر ما بتوانیم جایی را طراحی کنیم که این الهیت وجود داشته باشد نیازی نیست حتما گنبد و مناره باشد، چراکه اکنون دیگر موذن نداریم که بالای مناره برود و اذان بگوید و اکثر اذانها از طریق رادیو پخش میشود.
به عنوان نمونه مسجد دعا که یکی از مساجد اهل سنت است به نظر من یکی از بهترین مساجدی است که طراحی شده، این مسجد دو مناره کوچک و ساختمانی با طراحی بسیار زیبا دارد که فاقد گنبد است و فقط سه حجم روی یکدیگر میچرخد که نمای بسیار خوبی را به نمایش میگذارد.
* پس اگر شما مسجدی بسازید با شکل ظاهری مساجد کنونی متفاوت خواهد بود؟
- اگر من بخواهم زمانی یک مسجد طراحی کنم مینشینم و فکر میکنم که من مسلمان از یک مسجد چه میخواهم که بتوانم در آن فضا به الهیت برسم.
در میدان نقش جهان اصفهان چند مسجد وجود دارد که همه از آن بازدید میکنند، زمانی که من به آنجا رفتم از پشت ساختمانها گنبدها را دیدم و آن چیزی که یک معمار باید توجه کند این است که نباید به صورت مستقیم نگاه کند و نگاه یک معمار با نگاه مردم باید متفاوت باشد.
طراحی یک معمار باید بر اساس نگاه متفاوت او باشد و این نگاه میتواند برای همیشه خود را تعریف کند. ما افراد زیادی را داریم که علاقهمند به کشیدن پرتره هستند، اما پرتره زمانی ارزشمند میشود که شما یک ویژگی را در یک فرد یا اثر ببینید و بعد آن را بکشید. همه اشیائی که قدیم ساخته میشدند از این مدل پیروی میکردند و به همین دلیل است که شما وقتی یک اثر قدیمی را میبینید دوست دارید که آن را داشته باشید.
روند طراحی من به گونهای است که شما اگر خانه من را در تهران و خانه دیگرم را در فلورانس ببینید، کاملا مشخص است که من آن را طراحی کردهام با وجود اینکه این ساختمان در تهران است و آن ساختمان در فلورانس و با مصالح آن شهر ساخته شده است.
ادامه دارد.....
گفتوگو: مصطفی سعیدی
انتهای پیام/