«ققنوس»؛ مصائب انتخاب یا رد مهاجرت در یک مستند ۵ دقیقهای
گروه فرهنگ خبگزاری آنا، ونوس بهنود ـ تداعی مهاجرت در ذهن آدمی میتواند دوگانه تصمیمگیری را تا مرز جنون پیش ببرد. موضوعی که دستاویز مستند «ققنوس» شده است.
اثر«مونا شمس» با عنوان ققنوس یکی از آثار کوتاه شانزدهمین دوره جشنواره فیلم مستند ایران یا سینما حقیقت است. این اثر در شکل متفاوتی با استفاده از تصاویر نقاشی متحرک و الصاق صدای واقعی افراد تولید شده است. شمس در این مستند قالب مرسوم کاشتن دوربین در یک لوکیشن و فیلمبرداری از واقعیت موجود را به هم زده و از ابتدا تصاویر نقاشی را به کار گرفته است.
اما چه چیزی موجب شده تا این اثر در زمره فیلمهای مستند قلمداد شود؟ موضوع از این قرار است که آدمهایی که از جنس صدایشان میتوان فهمید برخی ایرانی هستند و برخی متولد ایران و بزرگ شده کشور دیگر و برخی در سودای زندگی در کشور دیگر میخواهند نظرشان را در مورد مهاجرت اعلام کنند. گویی شمس یک میکروفن نامرئی تدارک دیده و آدمها را پشت آن مینشاند و از آنها میپرسد چه حسی نسبت به مهاجرت دارید و اگر پیش از این مهاجرت کردهاید چه مشکلاتی داشتید؟
آدمها از زن و مرد پشت این میکروفن نامرئی داستان مهاجرت خود یا علاقهمندی به مهاجرت و یا حتی فکر کردن به مهاجرت را در چند دقیقه مطرح میکنند. صحبتها ساده و ملموس است. یک صدا میگوید: «نمیدانستم تصمیم درستی دارم یا نه. زمانی که تمامیاسباب و اساسم را فروختم و تصمیم گرفتم با خانوادهام مهاجرت کنم.» صدای دیگری میگوید: «اینجا مثل خانه من شده است.» دیگری میگوید: «هیچ وقت خانه خود آدم نمیشود.» تمامیاین صداها روی تصاویر نقاشی متحرکی ترکیب شده است. شمس در این اثر پنج دقیقهای با این شکل از تعریف داستان مهاجرت به نوعی این مهم را تداعی میکند که مهم نیست چه کسی صحبت میکند، بلکه مهم احساس پشت این تصمیم است.
در نهایت درست زمانی که مخاطب را گرم کرده تا به رویارویی با این سؤال که آیا مهاجرت لازم است یا نه و آیا باید دست به آن زد یا نه، برود، با این جمله که کسی که به فکر مهاجرت میافتد در دوراهی است و نه به اینجا و نه آنجا تعلق ندارد، فیلم خود را خاتمه میدهد.
مهاجرت از موضوعاتی است که این روزها برای شهروندان ایرانی قابل توجه شده است و شمس در ۵ دقیقه این دغدغه و این تصمیم سخت و انتخاب بین آب یا آتش و ماندن یا رفتن را در مستند خود آورده است.
انتهای پیام/