دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
22 آذر 1401 - 14:41
آنا گزارش می‌دهد؛

استقلال سیاسی ایران چگونه محقق شد؟

استقلال سیاسی ایران چگونه محقق شد؟
ایجاد استقلال سیاسی و خودباوری ملی در مردم ایران یکی از دستاورد‌های انقلاب اسلامی ایران است. ایران پس از انقلاب از قیود وابستگی به غرب و شرق رهایی پیدا کرد و توانست به‌عنوان یک قدرت مستقل، در منطقه نقش‌آفرینی کند.
کد خبر : 819975

گروه سیاست خبرگزاری آنا- محیا کریمی: انقلاب شکوهمند اسلامی ایران با هدف پیروزی بر نظام سلطه و استکبار شرق و غرب با توجه به ارزش‌های اسلامی برای رسیدن به یک جامعه ایده آل الهی و رشد و تعالی انسان شکل گرفته است. برای تحقق اهداف و آرمان‌های انقلاب باید به جنبه‌های آزادی خواهانه و استقلال طلبانه این نهضت نیز توجه لازم و کافی داشت.

استقلال در لغت به معنای آزادی و خودمختاری است و مخالف واژه وابستگی به کار می‌رود. اطلاق این واژه به کشور‌ها نشان دهنده قدرت تصمیم گیری و انتخاب‌های آزادانه ملت و دولتمردان آن کشور است. به کشوری می‌توان کشور مستقل گفت که هم در سیاست و هم اقتصاد و فرهنگ خود استقلال داشته باشد. براین اساس و در این اصول، استقلال فرهنگی از جایگاه بالاتری برخوردار است.

چه بسا ملت‌هایی که دارای استقلال سیاسی و اقتصادی بوده، ولی ابر قدرت‌ها و نظام استکبار بر فرهنگ آن ملت چیره شده و باور‌های غلط را به این جامعه تزریق کرده باشد. چنین ملتی از استقلال فکری بهره‌مند نخواهد بود و چه بسا که نظام سلطه از استقلال سیاسی و اقتصادی آن ملت نیز به واسطه اسارت و تسلط بر افکارشان برای پیشبرد اهداف و منافع خود استفاده کند.

ایجاد استقلال سیاسی و خودباوری ملی در مردم ایران یکی از دستاورد‌های انقلاب اسلامی ایران است. ایران پس از انقلاب از قیود وابستگی به غرب و شرق رهایی پیدا کرد و توانست به‌عنوان یک قدرت مستقل، در منطقه نقش‌آفرینی کند. امام(ره) این باور را در مردم ایران ایجاد کرد که می‌توان بدون اتکا به دیگر قدرت‌ها، با ایستادن روی پای خود، کشور را به یک قدرت منطقه‌ای تبدیل کرد.

رهبر معظم انقلاب پس از امام(ره) نیز همین بینش و رویکرد را در سیاست داخلی و خارجی جمهوری اسلامی در پیش گرفتند. برهمین اساس در قسمتی از روایت مهمِ رهبر انقلاب از طرح راهبردیِ استکبار برای نابودی انقلاب اسلامی و بیداری اسلامی ملت‌های منطقه این گونه بیان شده است:
«با انقلاب اسلامی کشور هویت وابستگی و آویزان بودن به انگلیس و آمریکا را تبدیل کرد به هویت استقلال، استحکام، روی پای خود ایستادن، حرف قدرتمندانه زدن، باج ندادن.

این هویت جدید طبعاً در ایران منحصر نماند. در کشور‌های دیگر ملت‌ها بیدار شدند؛ بنابراین غربی‌ها باید به فکر علاج می‌افتادند، غربی‌هایی که تا دیروز، در ایران و بر این منطقه مسلط بودند، حالا دیدند همه چیز را تقریبا دارند از دست میدهند، باید چه کنند؟ باید ایران و انقلاب را نابود کنند... اینکه میگویم، مال چهل سال پیش است، آن روز هنوز انقلاب یک نهال بود؛ هنوز این درخت تناور به این شکل درنیامده بود.

بعد که جنگ تحمیلی شد، هشت سال همه دنیا با صدام همکاری کردند، در عین حال صدام شکست خورد؛ بیشتر فهمیدند که با ایران نمیشود روبرو شد؛ می‌دیدند امتداد انقلاب اسلامی و عمق راهبردی انقلاب را...»

همچنان که در بیانیه گام دوم آمده استقلال در بیان رهبر انقلاب به آزادی تعبیر می‌شود: «استقلال ملّی به معنی آزادی ملّت و حکومت از تحمیل و زورگویی قدرت‌های سلطه‌گر جهان است؛ و آزادی اجتماعی به‌معنای حقّ تصمیم‌گیری و عمل کردن و اندیشیدن برای همه‌ی افراد جامعه است؛ و این هر دو از جمله‌ی ارزش‌های اسلامی‌اند و این هر دو عطیّه‌ی الهی به انسانها‌یند و هیچ کدام تفضّل حکومت‌ها به مردم نیستند. حکومت‌ها موظّف به تأمین این دو اند. منزلت آزادی و استقلال را کسانی بیشتر میدانند که برای آن جنگیده‌اند. ملّت ایران با جهاد چهل‌ساله‌ی خود از جمله‌ی آن‌ها است. استقلال و آزادی کنونی ایران اسلامی، دستاورد، بلکه خون‌آوردِ صد‌ها هزار انسان والا و شجاع و فداکار است؛ غالباً جوان، ولی همه در رتبه‌های رفیع انسانیّت.

این ثمر شجره‌ی طیّبه‌ی انقلاب را با تأویل و توجیه‌های ساده‌لوحانه و بعضاً مغرضانه، نمی‌توان در خطر قرار داد. همه -مخصوصاً دولت جمهوری اسلامی‌- موظّف به حراست از آن با همه‌ی وجودند. بدیهی است که «استقلال» نباید به معنی زندانی کردن سیاست و اقتصاد کشور در میان مرز‌های خود، و «آزادی» نباید در تقابل با اخلاق و قانون و ارزش‌های الهی و حقوق عمومی تعریف شود.»

آزادی که رهبر به آن اشاره دارند آزادی مطلق نمی‌باشد که شامل بی بند و باری گردد بلکه در سخنان قبلی ایشان آزادی به معنا و مفهوم آزادی اجتماعی بیان گردیده است و اینچنین آمده: «.. در مورد آزادی؛ این بیان امیرالمؤمنین (علیه السّلام) در نهج‌البلاغه، هزار سال قبل از طرح مسئله‌ی آزادی در کشور‌های غربی مثل فرانسه یا جا‌های دیگر است که میفرماید: لا تَکُن عَبدَ غَیرِکَ وَ قَد جَعَلَکَ اللهُ حُرّا؛ از این روشن‌تر دیگر چه می‌شود؟ یعنی انسان‌ها حُرّند، آزادند؛ آزادی شامل همه‌ی انواع آزادی میشود...

پشت سر این‌ها احکام است؛ یعنی «باید» و «نباید» ها، «بکن» و «نکن» ها؛ این احکام اسلامی -چه فردی و چه اجتماعی- همه برخاسته‌ی از آن معارف است و منطبق بر آن ارزش‌ها است...»

یا درجای دیگر اینگونه بیان کردند: «.. نظام سلطه اساساً ضدّ آزادی و عدالت است؛ هم ضدّ آزادی است، هم ضدّ عدالت است... ضدّ آزادی هست؛ مهم‌ترین نوع آزادی ملّتها، آزادی عمومی کشور است؛ یعنی استقلال. یک وقت دیگر بنده گفتم که استقلال یعنی آزادی یک ملّت؛ وقتی ما از استقلال حرف میزنیم، یعنی از آزادی یک ملّت حرف میزنیم که آزادانه بتواند کار خودش را انجام بدهد.

نظام سلطه ضدّ این آزادی است؛ یک روز با استعمار، یک روز با استعمار نو، یک روز با شیوه‌های امروز -که شیوه‌های جنگ نرم است- پدر ملّتها را دارند درمی‌آورند؛ البتّه هر جا لازم باشد با نیروی نظامی وارد می‌شوند و هیچ اِبائی هم نمیکنند. امروز آمریکایی‌ها وارد منطقه‌ی شرق فرات در سوریه می‌شوند، می‌گویند هم که ما برای خاطر نفت آمده‌ایم! مگر خانه‌ی شما است؟ یک کشور دیگر است، امّا میگوید اینجا نفت هست، ما برای نفت آمده‌ایم؛ یعنی خجالت نمی‌کشند که این را صریح بیان کنند. یا بی‌اجازه بلند میشوند می‌آیند وارد یک کشوری می‌شوند مثل کشور عراق، نه به سراغ دولت آن کشور میروند، نه به سراغ پایتخت آن کشور می‌روند، آنجا پایگاه دارند، می‌روند داخل پایگاه خودشان! یعنی آزادی ملّتها را، استقلال ملّت‌ها را رسماً مورد توهین قرار می‌دهند...»

اساس فطرت انسان بر پیشرفت در زندگی دنیا و آخرت نهادینه شده است و پیشرفت یک نیروی هدایت کننده قوی به شمار می‌رود. چه در زمان قبل از انقلاب و چه بعد از آن جامعه انسانی ایران طالب پیشرفت و کسب موفقیت بوده است.

قبل از انقلاب اسلامی ایران با تسلطی که نظام سلطه بر افکار و رفتار دولتمردان داشت باور آنان برای ایجاد پیشرفت وابستگی بود به طوری که یکی از بارزترین صفات رژیم پهلوی، وابستگی به دولت‌های بیگانه و به ویژه آمریکا بود.

در حالی که لازمه پیشرفت یک جامعه رسیدن به استقلال و عدم دخالت دیگران در امور داخلی آن جامعه می‌باشد. این تفکر در اندیشه‌های اسلامی نیز از جایگاه والایی برخوردار است و قرآن کریم همواره بر استقلال و عزت مسلمانان و نفی سلطه بیگانگان تاکید داشته است. 

در مسیر پیشرفت یک جامعه شرایط قبلی آن جامعه از جمله شرایط تاریخی، جغرافیایی، طبیعی، زمانی و مکانی آن تاثیرگذار خواهد بود پس برای رسیدن به هدف مطلوب ارائه یک الگو و راهکار درونی و از دل جامعه لازم و ضروری به حساب می‌آید. به بیان دیگر استقلال داشتن در این الگو از اصول پیشرفت می‌باشد.

به طور کلی می‌توان گفت در جامعه مستقل، افراد جامعه همگی حق تصمیم گیری، تفکر و اندیشیدن را دارند. تأمین و ایجاد این فضا به عهده حکومت‌ها می‌باشد. شعار استقلال و آزادی در حقیقت یک شعار جهانی و بر مبنای دین الهی است که تنها مربوط به ایران و یا یک کشور نیست بلکه فراتر از آن و در سطح جهانی مطرح است. انقلاب اسلامی ایران با هدف برقراری یک جامعه مستقل فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اسلامی بنا شده است.

جامعه‌ای که عادلانه به سمت پیشرفت‌های مادی و معنوی حرکت کند و زمینه ساز تمدن نوین اسلامی در جهان باشد.

انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب