مدیران به ایدهپردازی درون سازمانی بها بدهند؛
پنج مرحله ایجاد فرهنگ ایدهپردازی
تحقیقات نشان داد که هر کارمند هر روز به طور متوسط با ۸ تا ۱۰ ایده جدید سر کار میآید، این ایدهها میتوانند به بهتر شدن کار افراد کمک کنند. این بدین معنا است که صدهاهزار ایده بالقوه در هر سازمان وجود دارد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری آنا، بر اساس تحقیق انجام شده توسط مؤسسه IdeaScale در سال ۲۰۲۰، میانگین ارزش هر کارمند بر مبنای ایدههای مصرف نشدهاش، ۱۲۳۷ دلار است.
تحقیق دیگری نیز نشان داد که هر کارمند هر روز به طور متوسط با ۸ تا ۱۰ ایده جدید سر کار میآید، که این ایدهها میتوانند به بهتر شدن کار این افراد کمک کنند. این بدین معنا است که صدهاهزار ایده بالقوه در هر سازمان وجود دارد که آماده این هستند دیده، آزموده، توسعه داده و اجرا شوند-ایدههایی که درست دور و بر شما هستند.
کلید موفقیت در این فرایند عبارتست از در اختیار داشتن ساختار و منابع لازم برای استفاده بهینه از ایدههای کارکنان. بدون ایده ها، سازمانها از مفهوم و هدف تهی میشوند.
نوآوری و ارزش آفرینی به وسیله ایده پردازی به وجود میآید، بنابراین هر شرکتی باید مرتب ایده تولید کند تا بتواند در چشم مشتریها و سهامدارانش ارزشمند و قدرتمند جلوه کند. این امر مستلزم کسب ایده از منابع متعدد است: کارکنان، مشتری ها، رقبا و مدیران صنایع دیگر.
ایدهها درواقع بذرهای ارزش آفرینی هستند. برای رسیدن به یک باغ پر میوه، نیاز به کشتی دارید که از این نوع رشد پشتیبانی کند. خلق یک فرهنگ ایده پردازی درون یک شرکت یا سازمان، ساختار لازم برای تولید مستمر ایدههای جدید را پدید میآورد و درواقع از آنها بهره برداری میکند.
اینجا بد نیست اشارهای به مختصات و ویژگیهای یک فرهنگ ایده پردازی داشته باشم. اول از همه، باید هر چند وقت یک بار ایدههایی که وارد سازمانتان میشوند را بررسی کنید و طوری برنامه ریزی کنید که حداقل ماهی یک بار بتوانید این ایدهها را بررسی کنید. شما باید منشأ و ریشه این ایدهها را ردیابی کنید و باید اطمینان حاصل کنید که ایدههای خود درباره مسائل و فرصتهای مختلف را حتماً از منابع مختلف کسب میکنید.
بعد از ردیابی ایدهها، میتوانید آنها را ارزیابی کرده و بعد برای حل برخی چالشهای خاص پیش روی سازمانتان به کارشان ببرید. ایجاد یک فرهنگ ایده پردازی کار آسانی است و هر مدیر خلاقی میتواند و باید انجامش دهد.
در ادامه به پنج مرحله اصلی ایجاد یک فرهنگ ایده پردازی اشاره میشود:
مرحله ۱: تحریک خلاقیت، هر کسی صاحب ایدههایی است. اما افراد مختلف دارای انواع متفاوتی از ایدهها هستند. هر انسانی بر اساس موقعیت، تجربیات، برداشت، استعدادهای ذاتی و علایقش به ایدهها جلب میشود. افرادی که با دیدن افراد ایده پردازی میکنند اغلب به ایدههای شخص محور میرسند. افرادی که محصول محور هستند اغلب صاحب ایدههایی هستند برای حل مشکلات مربوط به محصولات و استفاده از فرصتها به کار برده میشوند. هر فرد همچنین دارای محرکهای ایده مختلف است-رویدادها، فضاها، مشکلات و فرصتهایی که به افراد کمک میکنند تا وارد قلمروها خلاق خودشان بشوند.
مرحله ۱: تحریک خلاقیت، هر کسی صاحب ایدههایی است. اما افراد مختلف دارای انواع متفاوتی از ایدهها هستند. هر انسانی بر اساس موقعیت، تجربیات، برداشت، استعدادهای ذاتی و علایقش به ایدهها جلب میشود. افرادی که با دیدن افراد ایده پردازی میکنند اغلب به ایدههای شخص محور میرسند. افرادی که محصول محور هستند اغلب صاحب ایدههایی هستند برای حل مشکلات مربوط به محصولات و استفاده از فرصتها به کار برده میشوند. هر فرد همچنین دارای محرکهای ایده مختلف است-رویدادها، فضاها، مشکلات و فرصتهایی که به افراد کمک میکنند تا وارد قلمروها خلاق خودشان بشوند.
اگر کارمندها در محل کارشان احساس استرس و نگرانی داشته باشند، نمیتوانند ایدههای مفید برای شرکتشان تولید کنند. بنابراین، هر سازمان باید بداند که چگونه میتواند خلاقیت کارمندانش را تحریک و پرورش دهد: چه چیزهایی الهامبخش خلاقیت آنها است؟ چگونه میتوان به آنها کمک کرد تا به ایدههای بیشتری دست یابند؟ آیا آنها وقت و حمایت لازم برای خلاق بودن را در محل کار خود دارند؟
مرحله ۲: جذب و پذیرش ایدهها؛ این که مدیران اغلب از کارکنانشان میخواهند که در ایده پردازی شرکت کنند، اما محل مناسب را برای این مشارکت فراهم نمیکنند موضوع جالبی است. این محل میتواند محیط الکترونیکی یا یک اتاق جلسات فیزیکی، جلسات حضوری طوفان مغزی یا ترکیبی از هر سه آنها باشد. هدف، ایجاد فضایی برای دور هم شدن افراد و تبادل ایده هایشان است. هر سیستمی که انتخاب میکنید، باید دسترسی به آن آسان باشد، قادر به دریافت ایدهها باشد و بعد تایید کند که آن ایدهها دریافت شدهاند.
هیچ چیزی بدتر از دریافت یک ایده و بعد نشان ندادن هیچگونه واکنشی به صاحب ایده نیست. اگر این کار را نکنید باید صد درصد مطمئن باشید که آن کارمند دفعه بعد دیگر ایده خود را مطرح نمیکند. چرا باید این کار را بکنند، وقتی که دیده یا شنیده نمیشوند؟ این بدین معنا نیست که باید هر ایدهای که دریافت میکنید را اجرا کنید. درواقع، ایدهها باید ارزیابی، طبقه بندی و در صورت امکان با ایدههای دیگر ترکیب شوند و بعد اجرا شوند.
شاید برخی ایدهها هرگز اجرا نشوند، اما ممکن است الهام بخش ایدههای دیگر، ایدههای بهتری شوند. برخی ایدهها ممکن است برای آینده ذخیره شوند. شما باید تمام این احتمالات را به کارکنان خود بگویید.
مرحله ۳: انگیزه بخشیدن برای ایده پردازی؛ بعد از این که فضای لازم برای خلق ایدهها را فراهم کردید، یک اقدام کلیدی در این مرحله تعریف مشوقهایی برای ایده پردازی است. تعیین پاداش باعث جاری شدن ایدهها میشود، انگیزه را بالا میبرد و ایده پردازی را در اولویت تمام کارهای روزمره قرار میدهد. مشوقها میتوانند مادی، مالی یا اجتماعی باشند.
جلسات تیمی برگزار کنید و بیشترین تعداد ایدههای تولید شده در یک ماه، بهترین ایدههای تولیدشده برای یک مساله خاص، محبوبترین ایده هر ماه را انتخاب کنید. اگر ایدهای در نهایت باعث بهبود فرایندها شد، هزینهها را کاهش داد یا توان شرکت را تقویت کرد به صاحبش پول پاداش بدهید. تندیسهای ایده پردازی طراحی کنید و هر سال به افراد آنها را اعطا کنید. این مشوقها و انگیزها باید همگان را تشویق کنند تا مشارکت کنند و ایده هایشان را ارائه کنند.
مرحله ۴. اطلاعات دادن به افراد؛ وقتی که مساله خاصی را برای حل شدن مطرح میکنید، بهترین ایدهها را از کارکنان خود دریافت میکنید. یکی از اشتباهاتی که مدیران اغلب مرتکب میشوند این است که به کارکنان خود میگویند: «ایدههایت را بگو!» بدون این که توضیح بیشتری بدهند. در این شرایط کارمندها از خود میپرسند ایده برای چه؟ برای دریافت بهترین ایدهها، باید مشکلات و مسائل را روشن کنید تا آنها بدانند باید درباره چه ایده پردازی کنند. هرچه چارچوب و دادههای بیشتری داده شود، ایدههای کارکنان بهتر خواهد بود. اجرای این سیستم به شناسایی مشکلات مغفول مانده توسط کارکنان کمک میکند. آنها میتوانند مشکلات و فرصتهایی که نادیده گرفته شده اند را شناسایی کنند و برای ایده پردازی به گروه معرفی کنند.
مرحله ۵: کمیت، کیفیت؛ کارکنان را به ارائه ایدههای بیشتر تشویق کنید. این کار به شکوفا شدن ایدههای خلاق کمک میکند. به هیچ وجه ایدهها را قبل از این که بررسی شوند محدود نکنید. پیش داوری ایدهها مثل نظر دادن درباره چیزی است که هیچ درباره اش نمیدانید. وقتی تصمیم میگیرید ایدهای را قبل از این که بررسی شود حذف کنید، با این کار ایدهای که میتوانسته به ثمر برسد یا الهام بخش ایدههای دیگر شود را حذف کرده اید. در طول ایده پردازی، هیچ ایدهای بد نیست. هر ایده قدمی است به سوی امکانات جدید.
این مراحل به شما کمک میکنند تا یک فرهنگ ایده پردازی درون سازمان خود ایجاد کنید. به این ترتیب میتوانید شاهد منافع ناشی از یک فرهنگ ایده پردازی سالم مانند مشارکت بیشتر کارکنان، سازماندهی بهتر، حل مسائل اندیشمندانه، رشد کارکنان، و مزایای بیشتر برای سازمان باشید. ایده پردازی جواب میدهد. به همین دلیل مدیران باید به ایده پردازی درون سازمانهای خود بها و ارزش بدهند.
انتهای پیام/