در خدمت و قدمت جایزهای به نام «جلال آل احمد»
به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری آنا، ۱۵ سال از برگزاری نخستین دوره جایزه ادبی جلال آل احمد میگذرد، جایزهای که به رسم نام و منش جلال آل احمد بنا بود تا شور، هیجان و جریانی تازه را در دل و جان و کلمات ادبیات داستانی معاصر انقلاب اسلامی جاری کند.
با این همه برگزاری این رویداد با مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی و متولیگری موسسه خانه کتاب و به طبع آن وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی حتی با وجود اطلاق عناوین پرطمتراقی مانند گرانترین جایزه ادبی ایران جایزه ادبی ملی ایران و حتی حذف بخش ادبیات داستانی جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی و قرار دادن نام برگزیدگان خود در ردیف آن، نتوانست آن مرجعیتی را که این جایزه انتظارش را میکشید به آن ببخشد.
جایزه جلال از نخستین دوره برگزاری خود تا دوره آخر همواره از یک موضوع بزرگ در امان نبوده است و آن غلبه حاشیه بر متن بود. هر چند که باید حواشی را در برگزاری چنین رویدادی امری طبیعی دانست و دل به آن داد، اما حواشی جایزه جلال نیز از حیث اهمیت چیزی کمتری از حواشی زندگی صاحب نام آن نداشت و حتی در مواردی پررنگتر نیز بود.
مرور برخی از حواشی روا شده بر این جایزه را میتوان به عنوان یک آسیب شناسی دقیق و البته دلسوزانه بر این جریان ادبی مطرح در نظر گرفت تا در آستانه برگزاری پانزدهمین دوره برگزاری این رویداد، بانیان آن بر اصلاح رویههای جاری بیاندیشند.
** ماجرای پررنگ سکهها
جایزه جلال در بدو تاسیس جایزه ۱۱۰ سکه طلا را برای برگزیده خود اعلام کرد. این میزان جایزه در بدو تاسیس این رویداد ادبی در قامت ادبیات داستانی ایران چنان رقمی بالا و دست نیافتنی به شمار میرفت که برخی از داوران در سنوات ابتدایی این جایزه حس کردند که اهدای آن به یک اثر میتواند نوعی وجاهت بخشی خاص به آن باشد و لذا حساسیتهای غیر ادبی نیز رفته رفته پای خود را به جریان داوری باز کرد و در سنوانتی متعدد برگزیده بخش ادبیات در این جایزه از دریافت سکه محروم بود و هیات داوران گزینشی نهایی در این حوزه نداشت.
این اتفاق در دورههای نخست این رویداد کار را به جایی رساند که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با کمک مصوبهای در شورای عالی انقلاب فرهنگی سکههای نفر برگزیده را از ۱۱۰ به ۳۰ سکه و کمتراز جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی کاهش داد و اعلام کرد برگزیده این جایزه با اینکه برگزیده جایزه کتاب سال نیز هست، ولی هدیه نقدی کتاب سال را دریافت نخواهد کرد.
این اتفاق در سالهای اخیر از ۳۰ سکه به ۱۵۰ میلیون تومان تغییر کرد و به تازگی نیز اعلام شده که این رقم به ۲۵۰ میلیون تومان تغییر پیدا کرده است و البته مسالهای که در همه این تغییرات مغفول مانده است چرایی این تغییرات و عدم دریافت نظر جمعی اهالی ادبیات برای این دست اتفاقات و نیز شفاف نبودن نظر هیات امنای جایزه در اینباره است.
** جادوی داوری
داوریها در بخش ادبیات داستانی جایزه جلال همواره شکوه و گلایههایی را در پی داشت، جریانهای ادبی در ایران اعم از جریانهای روشنفکر تا مذهبی همواره بر سر انتخاب برگزیدگان این رویداد موضع گیری کرده و زبان به انتقاد و گاه گرفتن ایرادهای غیر ادبی و حتی ایدئولوژیک پرداختهاند. در مقابل هیات داوران نیز گاهی جایزه بخش رمان را به اثری داستانی دادهاند که هنوز به تمامی تالیف نشده بود و مجلدات بعدی آن در دست تالیف بود و گاهی جایزه از اثری دریغ شد که آه از نهاد بسیاری از فعالان ادبیات داستانی برآورد و شایعات جدی درباره اختلاف نظرها را مطرح کرد.
اما شاید مهمترین مساله در این زمینه حضور هیات داوران گمنام و غیر مقبول اهالی ادبیات و غیر موثر در فضای ادبیات داستانی و متعلق به یک سلیقه فکری خاص در بیشتر ادوار این جایزه بوده است. هرچند در دورهای بانیان این رویداد اعلام داشتند که بسیاری از افراد پس از تماس آنها حاضر به داوری در این رویداد نشدهاند و آنها لاجرم به سراغ گزینههای دیگری رفتهاند، اما به این مساله هیچ وقت پاسخ داده نشد که چرا در راستای اعتمادزایی از بدنه ادبیات داستانی برای حضور فعال در این رویداد قدمی برداشته نشد و چرا در ادوار این رویداد شاهد حضور متناوب و تکراری افرادی خاص در پست هیات علمی و داور هستیم، افرادی که سالهاست حضوری موثر و تاثیرگذاری در حوزه ادبیات ندارند و یا از وجاهت و مقبولیتی میان اهالی ادبیات برخوردار نیستند.
بر همین اساس و به طور عمده طی ۱۵ سال اخیر جمعی تکراری از اهالی قلم به حلقه هیات علمی و داوران این رویداد راه پیدا کردهاند؛ و در نتیجه جایزهای که سعی داشت در تمام این سالها تمامیت ملی ادبیات در ایران را نمایندگی کند را از این هدف دور کرد و ترجیح داد یک نگاه و سلیقه خاص را در چند سال تسری بدهد.
** راه کم سو و بی فروغ جلال
جایزه جلال در واقع در زمره یکی از رویدادهای فرهنگی مهم ایران همواره در جلب نظر و توجه بدنه فرهنگی کشور اعم از فعالان بازار کتاب و یا سینما و تئاتر به خود ناتوان بوده است. دایره انتخاب و دید خود را از ادبیات به سمت ایدئولوژی سوق داده و همواره نمایی از پسند و مصلحت سنجی بدنه برگزار کننده خود به شمار رفته است. شاید اگر این رویداد به مانند رویدادهای سینمایی و یا نمایشی توسط بخشی جامع و مانع از بدنه ادبیات که از دل آنها خارج شده است و در کیفیت کار آنها تردیدی نیست برگزار میشد و بانی آن برای جلب توجه افکار عمومی جامعه و اهالی فرهنگ به آن دغدغه مندی بیشتری داشت این روزها با رویدادی متفاوت از جریان خشک و خنثی کنونی روبرو بودیم.
انتهای پیام/