زندگی سعادتمند با «یک عمر در یک ساعت»/ کرونا نمیگیرید اگر...
گروه استانهای خبرگزاری آنا؛ ایمان پیرمرادیان نویسنده کتاب «یک عمر در یک ساعت» با روشی منحصربهفرد با استفاده از طب سنتی و ارائه راهکار گذشتگان به مخاطب کمک میکند تا علاوه بر حفظ تندرستی، زندگی سعادتمندی را در پیش بگیرید.
خبرنگار خبرگزاری آنا در لنجان با ایمان پیرمرادیان نویسنده کتاب «یک عمر در یک ساعت» گفتوگو کرده است که در ادامه میخوانیم.
آنا: چرا یک عمر در یک ساعت؟
پیرمرادیان: میدانم که بالاخره روزی عمر من به پایان میرسد که آن روز با خوشحالی و ناراحتی عدهای روبهرو خواهم شد؛ اما خوشحالی و ناراحتی چه کسی غیر از خودم برایم مهمتر و بااهمیتتر است وقتیکه من میمانم و خدای من؟! آیا به خوشحالی خدای خود میرسم که خوشحالی مرا منجر میشود یا اینکه عکس آن به وقوع میپیوندد؟!... در اینکه چه خواهد شد هیچ نمیدانم؛ اما در اینکه تنها سؤالی است که بعد از همه سختیها و بلندیها به ذهن انواع بشر در لحظه یا لحظات مرگ خطور میکند شکی ندارم؛ چراکه وقتی با جواب متأسفم از زبان پزشکی روبهرو میشویم یعنی... بله دقیقاً به معنی پایان زندگی است؛ بنابراین در آن شرایط که همه درها را بهسوی زندگی بسته دیدم مانند پیرمرد صدسالهای میماندم که ناخودآگاه به فکر اوضاع پس از مرگش مینگریست.
آنچه در این کتاب آوردم بنا به موضوع اصلی است که یکعمر زندگی را به چه میفروشیم؟!... در خلال یکعمر زندگی چه چیزی میخریم؟!... اگر از عمر ما همین یک ساعت باقیمانده باشد چهکاری انجام داده و به چه میاندیشیم؟!... زمانی که دستم را از زندگی کوتاه دیدم، نخستین فکری که به ذهنم رسید این بود که چه کردم که امروزِ من، چنین است و بعداً چه خواهد شد. وقتی امروز من چنین است... همان یک ساعت از عمرم برای من شده بود مانند نقطهای که گذشته و آیندهاش را نیز یکسان میدید و ربط آینده و گذشته را در نقطهای به اسم شکست خلاصه میکرد.
یک سؤال را بارها از خودم و جهان پرسیدم و آن این بود که چرا من و چرا چنین...! شاید باورش سخت باشد؛ اما خلاصهای از کودکی تا به آن روزم بهصورت ناخودآگاه در ذهنم مرور شد که یکعمر من بهاندازه یک ساعت هم نبود پس چرا بلااستفاده به از دست دادن پلاسیده آن نشستهام. آنچه در محور اصلی کتاب «یک عمر در یک ساعت» وجود دارد، این است که پشت هر اتفاقی به دنبال یک چرایی باشیم و تا به جواب قانعکنندهای برای آن نرسیدهایم دست برنداریم و ادامه دهیم.
پرسیدن چراهای زندگی از خودمان بوده و لازم است برای جواب به همه آنها، خودمان اقدام کنیم تا جهان با بذل و بخششی که دارد از طریق علامتهای راهنمایی و زندگیاش، ما را متوجه جواب صحیح کند؛ بنابراین باید قبول کرد که چطور رخ دادن هر چیزی، بعد از مشخص شدن جواب چراییهای زندگیمان به ظهور میرسد.
آنا: دلیل استفاده از بیست و یک شعور در کتابتان چیست؟
پیرمرادیان: آنچه مرا بیمار کرد این بود که به شعور خودم اعتنا نکرده بودم و کارهایی را به اکراه انجام میدادم که بهصورت معمول و رایج برای اکثر انسانها بلامانع است و حتی از آن لذت میبرند. نه اینکه آن کارها کارهای ناپسند و بدی باشد! بلکه به دلیل اینکه با توانایی و علاقهام سازگاری نداشتند به من آسیب جدی زده شد؛ بنابراین شعور که به معنای احساس بوده را بارها تکرار کردم برای اینکه به خودم یادآوری کنم؛ لازم است بدانی که احساس زندگی تو را رقم میزند بدون آنکه متوجه آن شوی، پس فقط تمرکز خود را روی پرورش صادقانه احساساتت قرار بده که همان نقطه ضعف و نقطه قوت توست.
با نادیده گرفتن احساسات پاک انسانی بیمار شدی و با تمرکز روی پرورش آنها بهسلامت رسیدی. قدرشناسی تو به جهان و موجودات روی زمین نیز همین است که در درجه نخست، صداقتت را نسبت به احساساتت بیشتر کنی. به دنبال انجام کارهای پیچیده و دشوار نباش که راز زندگی در سادگی احساسات است و راز احساسات در توجه لحظهای به آنهاست.
آنا: چرا در کتاب شما باوجوداینکه در زیرگروه طب سنتی به چاپ رسیده است خبری از چهار خلط معروف نیست؟
پیرمرادیان: آنچه واضح است این بوده که فارسیزبان هستم و از مفاهیم عربی طب سنتی، مفاهیم انگلیسی طب مدرن، مفاهیم چینی طب چینی و امثالهم آگاهی چندانی ندارم؛ اما فارسی که زبان مادری من است را بیشتر از همه زبانها متوجه میشوم و مفهوم کلمات آن را بهتر میفهمم؛ بنابراین ازآنجاییکه هدف آشتی با خودم بود، لازم دیدم بهجای وقت گذراندن در زبانهای جدید که البته خوب و واجب است به تمرکز روی آنچه در مسیر آشتی با خودم اهمیت دارد، بپردازم تا سریعتر به نتیجه مطلوب برسم. به همین علت هر آنچه از طبهای دیگر مطلع میشدم به فارسی آورده و مفهوم آن را در زبان فارسی جستوجو میکردم تا راه ادامه را با مطالب نامفهوم آورده شده از زبانهای دیگر مسدود نکنم.
آنا: منظورتان از سفر به فصول سال چیست؟
پیرمرادیان: اگر قبول کنیم که جهان انسان شد و انسان جهانی، پس برای آشتی با خود لازم است با طبیعت آشتی کنیم. حتماً تابهحال بهکرات شنیدهاید که دوستان آیینه همدیگرند، همسران لباس همدیگرند و ... به این معنا که عیبها و نواقص از طریق دوستان به ما گوشزد میشود تا راهی برای رفع آنها بیابیم. وگرنه دشمنان که عیب ما را نمیگویند؛ بلکه از آن در راستای منافع خودشان استفاده میکنند؛ اما مسئله اینجاست به دلیل اینکه اعلام عیوبمان از طرف دوستان و همسران و ... به همراه تنش و بدخلقی صورت میگیرد، امکان توجه به رفع آنها کاهش مییابد. درحالیکه همین کار را طبیعت برایمان بهملایمت و در سکوت انجام میدهد بدون اینکه هیچ تنشی را متوجه ما کند در حال نشان دادن علامتهای راهنمایی و ادامه حیات است که ما را از خودمان خبر دهد و آگاه کند.
به اسم سفر فصلها را معرفی کردیم تا هارمونی و هماهنگی بین انسانها و طبیعت پیرامونمان مشخص شود. تا انسان بهجای نگاه سرسری به خود، به خودش بهصورت عمقی نظر کند؛ چراکه نگاه کردن؛ مانند شنیدن اصوات، بدون هدف است و نظرکردن؛ مانند گوش دادن به اصوات در پی هدفی مهم صورت میگیرد.
آنا: چرا مانند دیگر کتب درمانی که در زمینههای طب کلاسیک، سنتی ایرانی و یا چینی بهصورت مستقیم برای انواع مشکلات از قبیل سردرد و ... تجویزات غذایی ارائه دادهاند در کتابتان هیچگونه تجویزی صورت نگرفته است؟
پیرمرادیان: لازم است به نکتهای توجه کنیم که بین درمان و تسکین هر بیماری از زمین تا آسمان، تفاوت وجود دارد. امروزه همه میدانیم که هیچ تجویزی نمیتواند به درمان منجر شود مگر اینکه سبک زندگی شخص را متناسب بااستعداد وی مدیریت کنیم. مسکن در همهجا یافت میشود در حالی که پایداری ندارد.
لازم است بدانیم که اگر به این عقیده نباشیم که فقط یکبار شانس زندگی در این دنیا را داریم، پس به تسکین دردهایمان، بدون درمان آنها رضایت خواهیم داد؛ اما اگر بخواهیم از این فرصت پیشآمده نهایت استفاده را ببریم، نمیتوانیم به دردهایمان بیتفاوت باشیم و لازم بوده که راهحل پایداری برای آنها پیدا کنیم. یکشب، هزار شب نمیشود؛ اما هزار شب از همین یکشبها به وجود میآید.
آنا: چرا در کتاب تفاوتی بین فقر، طلاق و سرطان، قائل نشدهاید و هر سه را به هم شبیه کرده و مسیر درمانشان را نیز در مسیر یکسان شرح دادهاید؟
پیرمرادیان: امروزه در اینکه هر سه اینها یک بیماری هستند بر کسی پوشیده نیست؛ بنابراین در این کتاب، فقط آنها را شفافتر کردم. وقتی کسی به بیماری برخورد میکند به این مفهوم است که چیزی راهش را مسدود کرده به این معناست که چیزی یا کسی از مسیر معمولیاش، وی را خارج یا در حال خارج کردن است. اکنون این سد و مانع پیشآمده خواه از جنس پول باشد یا ارتباط و یا حتی مواد غذایی در همه آنها باید اقداماتی انجام شود و به دلیل اینکه علت آنها یکسان بوده، مسیر درمان نیز بهصورت یکسان طرح میشود.
در هر سه بیماری لازم است به نیرویی مجهز شویم و یا کاری کنیم که سد و مانع از بین برود؟!... آیا مانع جذب پول، غیر از دفع پول است؟!... آیا مانع ارتباط سالم، غیر از ارتباط مخرب است؟!... آیا مانع هضم مواد غذایی، غیر از عدم هضم مواد غذایی است؟!... آیا شباهتی بین این سه نیست؟!... بنابراین وقتی علت هر سهیکی بوده، پس راهکار و مسیر بهبودی نیز برای هر سهیکی است و فقط جنس آنها متفاوت بوده که هر یک در حیطه خود پیگیری میشوند.
آنا: چرا از گروههای خونی در کتاب استفاده کردهاید اگر معتقد به این هستید که غیر از زبان فارسی برایتان نامفهوم است؟
پیرمرادیان: برای شبیهسازی به طبیعت به پایگاههایی نیاز داشتم که در زندگیمان تا آخر عمر، بدون تغییر باقی بمانند؛ چراکه احتمال حل معماهای چند مجهولی زندگیمان بدون داشتن حداقل، یک معلوم، تقریباً به صفر میل میکند؛ بنابراین بهتر از گروه خونی و تاریخ تولد به چیز دیگری توجهم جلب نشد؛ البته لازم نیست که اطلاعات خاصی درباره گروه خونی داشته باشیم جز اینکه بدانیم چیزی در خون وجود دارد که ما را در دستهای متفاوت و درعینحال در دستهای مشخص از افراد، قرار میدهد که با آنها شباهت بیشتری داریم.
آنا: علت تقسیمبندیهای ارائهشده در کتاب چیست؟
پیرمرادیان: تقسیماتی که انجام دادیم بهاینعلت بود که مسیر شبیهسازی به طبیعت برایمان راحتتر شود؛ چراکه در این تقسیمات شاهد عدد ۱۲خواهیم بود، نه بنا به مریدینهایی که با الهام از رودخانه زرد در چین به وجود آمده؛ بلکه به الهام از ۱۲ ماه تقویمی که در همه تقویمهای شمسی، قمری، میلادی فعلی و همه تقویمهای پیش از میلاد حضرت مسیح از قبیل تقویمهای ژولینی، عبری، بودایی وجود دارد و یک سال را به ۱۲ماه تقسیم میکند؛ بنابراین در این مسیر به وجود عدد ۱۲ در گروههای خونی که آنها را در سه دسته چهارتایی گروههای خونی مثبت و منفی و نادر متشکل میسازد پی بردیم و در ادامه، بقیه تقسیمات ازجمله ساعات شبانهروز، برایمان در ۱۲دسته آشکار شد که از طریق درصدهای فراوانی گروههای خونی مثبت و منفی و نادر در کل جهان دستهبندی شدند.
(مریدینها کانالهای نورانی هستند که در آنها نور الهی در جریان است و این نور فرمان الهی را همزمان به میلیاردها سلول داخل بدن میرسانند)
آنا: در کتاب یک عمر در یک ساعت در حیطهٔ معرفی انواع دوازدهگانه انسانها به بیان مفهوم پرداختهاید، آیا برای کسی که بخواهد با خودش آشتی کند تا درمان در سراسر زندگیاش رخ دهد این کتاب کفایت میکند؟
پیرمرادیان: هیچگاه از یک آتشنشان حرفهای نباید انتظار داشت که آب را در انتهای شعله متمرکز کند؛ چراکه هیچگاه نخواهد توانست آن آتش را مهار کند و شعله آتش بزرگتر میشود.همه آتشنشانان جهان میدانند که برای خلع سلاح آتش، لازم است که به نقطه آغاز و مرکز آتش، برای ارسال آب اقدام کنند و بهاصطلاح؛ اگر ریشه آتش سرد شود به حذف آتش خواهند رسید.
در آشتی با خود و بهبودی در همه جنبههای زندگیمان نیز به همین منوال خواهد بود و لازم بوده بتوانیم ریشه را بشناسیم که ریشه آشتی با خود در شناخت خودمان است که از طریق شبیهسازی با طبیعت به بیان مطلب پرداختهایم.
آنا: در کتاب به معرفی غذاهایی بهعنوان حساسترینها یا لذتبخشترینها پرداختهاید، علت چیست؟ آیا افراد خاصی در جامعهٔ آماری شما قرار میگیرند یا همه میتوانند از آنها بهرهمند شوند؛ اما اصولی دارد.
پیرمرادیان: باید توجه کنیم که تمایل و علاقه با خواستن و نیاز متفاوت است و البته مرز باریکی بین این دو وجود دارد که به اسم اشتیاق یا عشق مطرح میشود. چهبسا پزشک معالجمان دارویی میدهد که برای ما خوب است؛ اما علاقهای به خوردن آن نداریم. یعنی نیاز ما را نسبت به حال خوب بعد از خوردن آن دارو، رفع خواهد کرد؛ اما با این وجود از آن لذت نخواهیم برد؛ زیرا علاقه به خوردن چیز دیگری داریم که حتی شاید در آن وهله مضر باشد.
همه دارای دو سکوی مهم در زندگیمان به اسامی توانایی و علاقه هستیم که هرکدام را نادیده بگیریم به زندگی ایدهآلمان دست نخواهیم یافت؛ بنابراین در این مسیر بنا به دلایلی گروه خونی را بهعنوان توانایی و تاریخ طبی تولد (از پانزدهم ماه قبلی تا چهاردهم ماه فعلی برای ماه فعلی محسوب میشود) را بهعنوان علاقه در نظر گرفتیم؛ بنابراین ترکیب این دو میتواند کمک خوبی به شخص کند. بهطوریکه هم رفع نیاز شود و هم با علاقه لازم این رفع نیاز صورت گیرد. درواقع همان مرز باریکی که شخص در آن به اشتیاق میرسد و عاشق آن کار یا غذا و یا هر چیز دیگری میشود.
آنا: نوشتهاید هیچکسی به ویروس کویید ۱۹ مبتلا نخواهد شد. پس اینهمه آمار تلفات از حیث این بیماری در جامعه چیست؟
پیرمرادیان: آیا قبول دارید که هیچوقت نخواهیم توانست به قبول یا رد حرف کسی اطمینان حاصل کنیم مگر اینکه بهطور کاملاً شفاف از گفتههایش مطلع شویم؟!... در کتاب، علاوه بر اینکه این جمله را نوشتهام به این موضوع نیز اشاره واضح کردهام که اگر این موارد رعایت شود، مطمئناً ابتلا به ویروس کرونا و البته همه ویروسها غیرممکن خواهد شد. همانطور که در نمونه واضح آخر کتاب آورده شده؛ اگر تمام مسیرهای ورودی و خروجی بدن از قبیل عروق و اعضای دیگر باز باشد و بهصورت طبیعی کار کند بهصورت خودبهخود به اخراج همه بیگانهها از قبیل ویروسها از قسمتهای ورودی یا خروجی عضو مربوط اقدام خواهد شد و این کار مستلزم آشتی با خود بوده که یکشبه به دست نخواهد آمد و نیازمند توجه هر روزه است.
آنا: انگیزه شما در چاپ کتاب و تقبل هزینههای آن چه بود؟
پیرمرادیان: همه تمایل داریم که به جهان و جهانیان ثابت کنیم که وجودمان برای بقیه سودمند است؛ بنابراین هرکداممان از طریق کارهایمان در حال اثبات این قضیه هستیم و هرکسی بهنوبه خودش در حال انجام کاری بوده که مفید بودنش را به گوش جهان و جهانیان برساند. این در حقیقت امر، اینگونه نتیجه میدهد که جهان و جهانیان هم در قبال مفید بودنمان، دست در دست هم خواهند داد و برای ما مفید خواهند شد. این همان راز سعادتمندی است که فقط با پشتکار و هدفمند بودن قابلدستیابی خواهد بود.
گفتگو: عصمت شریفی
انتهای پیام/