دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
30 فروردين 1395 - 08:00

چرا اسرائیل درباره جنگ آذربایجان و ارمنستان سکوت کرد؟

وب سایت المانیتور در گزارشی تحلیلی، دلیل عدم حمایت رژیم اسرائیل از باکو در مناقشه قره باغ را نگرانی از مقایسه شدن وضعیت کرانه باختری با ناگورنو قره باغ دانست. مناسبات خاص اسرائیل و روسیه دلیل دیگری برای این سکوت تاکتیکی عنوان شده است.
کد خبر : 78268

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری آنا به نقل از المانیتور، آذربایجان و اسرائیل دو متحد استراتژیک محسوب می‌شوند. این اتحاد به 1993 بر می‌گردد، یعنی مدت کوتاهی پس از آنکه آذربایجان برای دومین بار به استقلال دست یافت.


در ابتدای ماه آوریل، درگیری‌های شدیدی بین نیروهای ارمنی و آذری در منطقه مورد مناقشه ناگورنو قره‌باغ رخ داد و آتش‌بس شکننده‌ای از آن زمان اعلام شده است. اما نکته سوال برانگیز این بود که زمانی که آذربایجان به حمایت دیپلماتیک نیاز داشت، اسرائیل به کمک متحد خود نشتافت.


اتحاد بین باکو و تل آویو از دیدگاه سیاست عملگرایانه ژئوپلتیک دارای پایه‌ای مستحکم است. در شرایطی که ایران و ترکیه دو همسایه بزرگ آذربایجان به عنوان حکومت‌هایی اسلام‌گرا با بلندپروازی‌های بزرگ شهرت دارند، باکو اهمیت ویژه‌ای به حفظ موقعیت خود به عنوان یک دولت سکولار قائل است. آذربایجان همچنین همواره مراقب بوده تا سیاست بی‌طرفی را در قبال دو قدرت منطقه‌ای یعنی ترکیه و روسیه حفظ کند و حتی در جریان بالا گرفتن تنش های دیپلماتیک بین آنکارا و مسکو در ماجرای ساقط شدن هواپیمای روسی این بی‌طرفی را حفظ کرد.


در طی 20 سال گذشته، آذربایجان از طریق توسعه منابع عظیم نفت و گاز خود ثروتمندتر شده، و ارتش این کشور نیز قدرتمندتر شده است. بر اساس برآوردهای انجام شده و گفته‌های یک منبع اگاه در یک انستیتوی انرژی اسرائیلی، حدود 40 درصد از نفت مورد نیاز اسرائیل توسط جمهوری آذربایجان تامین می‌شود.

در دهه 1990، با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، جنگی بین ارمنستان و جمهوری آذربایجان درگرفت. ارمنی‌ها از حمایت روسیه برخوردار بودند در حالی که آذری‌ها تنها بودند. زمانی که آتش‌بس برقرار شد، آذربایجان ناگزیر شد منطقه مورد مناقشه ناگورنو قره باغ و هفت منطقه دیگر را که یک‌پنجم خاک این کشور را شامل می‌شد به ارمنستان واگذار کند. حدود یک میلیون نفر از شهروندان این مناطق اشغال‌شده ناگزیر به ترک خانه‌های خود و کوچ اجباری از سرزمین اجدادیشان شدند.


در طی 20 سال گذشته، آذربایجان از طریق توسعه منابع عظیم نفت و گاز خود ثروتمندتر شده، و ارتش این کشور نیز قدرتمندتر شده است. بر اساس برآوردهای انجام شده و گفته‌های یک منبع اگاه در یک انستیتوی انرژی اسرائیلی، حدود 40 درصد از نفت مورد نیاز اسرائیل توسط جمهوری آذربایجان تامین می‌شود.


از سوی دیگر، قدرت گرفتن نظامی آذربایجان، عمدتا متکی بر منابع نظامی بود که اسرائیل در اختیار این دولت قرار داده بود. آذربایجان طی سال‌های گذشته ناامید از دریافت تسلیحات نظامی از روسیه رفته رفته به غرب و متحد آن در منطقه یعنی اسرائیل نزدیک شد. این موضوع به تدریج، باعث شد تا آذربایجان بر قدرت نظامی خود بیفزاید


جامعه بین‌المللی وضع فعلی را مطلوب می‌داند. هرچند اروپا، نفت و گاز آذربایجان را می‌خواهد، اما برای پیشبرد مذاکرات دیپلماتیک برای پایان دادن به این منازعه پیشقدم نمی‌شود. ایالات متحده هم که از حمایت لجستیکی آذربایجان در جریان جنگ در عراق و افغانستان منتفع شده است، اما کاری برای پایان دادن به این درگیری قدیمی نمی‌کند، زیرا مشخص است که هیچ راه حل قطعی جز باز گرداندن سرزمین‌های اشغال شده وجود ندارد.


اما روسیه علاقه‌مند به ادامه درگیری است. مسکو همواره خود را به عنوان یک میانجی دائمی بین این دو کشور مطرح کرده و اکنون در حال بررسی استقرار نیروهای پاسدار صلح خود در منطقه مورد مناقشه است. این امر مزیت افزایش حضور نظامی روسیه در امتداد با مرز ترکیه را افزایش داده است.


مطلوب‌ترین نتیجه، انجام مذاکرات دیپلماتیک بر اساس فرمولی مشابه فرمول اسرائیلی‌ها یعنی زمین در برابر صلح خواهد بود. اقتصاد ضعیف ارمنستان از چنین توافقی سود خواهد برد. بهبود روابط اقتصادی با ترکیه تنها یکی از مزیت‌های اقتصادی است که ارمنستان به محض خروج از مناطق اشغال‌شده آذربایجان می‌تواند از آن اطمینان یابد.


در این وضع، درخواست اسرائیل برای انجام مذاکرات ببین دو طرف برای انعقاد یک موافقتنامه صلح دارای اعتباری ویژه خواهد بود. تاریخ به یاد دارد که رژیم اسرائیل در قبال صلح با مصر به شبه جزیره سینا بازگشت. اما چرا تل آویو سکوت اختیار کرده است؟ چرا اسرائیل حتی کلمه‌ای در حمایت از متحد مهم خود بر زبان نمی‌آورد؟


دلیل سکوت اسرائیلی ها در این مطلب نهفته است که از نظر سیاسی، اصرار رژیم اسرائیل بر حفظ وضع موجود در کرانه باختری در واقع مشابه موضع ارمنستان است. در اینجا هم وقتی صحبت از پایان دادن به مناقشه می‌شود، پوپولیسم ملی‌گرا جایگزین منافع ملی می‌شود. اسرائیل تلاش دارد تا جلوی مقایسه شدن ناگورنو قره باغ با کرانه باختری را بگیرد، زیرا این مقایسه به مذاق مقامات اسرائیلی خوش نمی‌آید.


در این وضع، درخواست اسرائیل برای انجام مذاکرات ببین دو طرف برای انعقاد یک موافقتنامه صلح دارای اعتباری ویژه خواهد بود. تاریخ به یاد دارد که رژیم اسرائیل در قبال صلح با مصر به شبه جزیره سینا بازگشت. اما چرا تل آویو سکوت اختیار کرده است؟ چرا اسرائیل حتی کلمه در حمایت از متحد مهم خود بر زبان نمی‌آورد؟

هرگونه پیشنهاد اسرائیل برای معاوضه زمین در برابر صلح، می‌تواند اشغالگری آن‌ها را در کرانه باختری و همچنین موضوع معاوضه صحرای سینا را یادآوری کرده است و همه اهداف اسرائیل برای سرمایه‌گذاری در ارتش آذربایجان را به باد دهد.


در همین حال، وب سایت انگلیسی الجزیره، در گزارشی در تحلیل مواضع کشورهای مختلف در مورد جنگ اخیر ارمنستان و آذربایجان به قلم هنریک سامپسون، استاد مطالعات امنیت بین المللی در دانشگاه ویرجینا، نوشته است که مداخله اسرائیل در بحران قره‌باغ به گونه‌ای که به سود آذربایجان تمام شود، می‌تواند اسباب نگرانی روسیه را فراهم کند. مسکو اگرچه صراحتا جانب ارمنستان را نگرفته است، به هیچ‌وجه علاقه‌مند نیست مناقشه اخیر به سود آذربایجانی تمام شود که نه‌تنها خود را به اردوگاه غرب نزدیک کرده است بلکه با دشمن اصلی این روزهای مسکو، یعنی ترکیه نزدیکی بسیاری دارد.


روسیه همچنان یک بازیگر مهم و شاید مهمترین بازیگر خارجی در بحران سوریه، در نزدیکی مرزهای اسرائیل است. تل‌آویو تلاش کرده تا با عادیسازی روابطش با مسکو بتواند همچنان و بدون هیچ مانعی از سوی روسیه به اهدافش در سوریه دست یابد. در هفته جاری نیز بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل عازم مسکو است. بنابراین، هرگونه مشارکت اسرائیل در بحران ناگورنو قره باغ یا حمایتش از آذربایجان، می‌تواند هزینه‌های زیادی از جانب روسیه به همراه داشته باشد. در نتیجه، در بحران اخیر، اسرائیل چاره‌ای نداشت که برخلاف گذشته پردامنه‌اش با باکو، جانب سکوت را بگیرد.



انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب