آرزو داشتم 5 دقیقه بازی کنم/ بازیکنان قدیمی فوقالعاده بودند
به گزارش خبرنگار گروه ورزشی خبرگزاری آنا، حسینعلی کلانی یکی از تأثیرگذارترین فوتبالیستهای تاریخ فوتبال ایران است که در تیم پرسپولیس نیز سابقه درخشانی دارد. او کاپیتان تیم ملی و سرخپوشان پایتخت بود و پس از خداحافظی ترجیح داد تا مربیگری نکند. او در این سالها زمانی در هیأت مدیره پرسپولیس حضور داشته و در حال حاضر عضو کمیته فنی و توسعه فدراسیون فوتبال است و در کنار تیم ملی امید نیز به رشد این تیم کمک میکند. وی مهمان خبرگزاری آنا بود و در خصوص مسائل مختلف فوتبالی صحبت کرد.
آنا: با توجه به افزایش قیمت ارز و بالا رفتن دستمزد فوتبالیستها اگر امروز شما فوتبال بازی میکردید، قیمتتان چقدر بود؟
اگر بخواهیم مهاجمان قدیم ایران را با یکی از بازیکنان فعلی خط حمله تیم ملی مقایسه کنیم بههیچعنوان قبول نمیکنم که مثلاً بازیکنی که الان در تیم ملی بازی میکند، حالا هر کسی که هست، میتواند در حد و اندازههای بازیکنی چون حمید شیرزادگان یا حسن روشن باشد. میتواند همایون بهزادی، بهتاش فریبا یا پرویز کوزهکنانی باشد، بتواند عارف قلیزاده یا بیوک جدیکار باشد. هر سال که ما این بازیکنان را از دست دادیم... حتی فرشاد پیوس که آقای گل شد یا ستاره کمنظیری چون ناصر محمدخانی نمیتوانند مثل آنها باشند. بازیکنان دهه 40 و 50 فوقالعاده بودند، دهه 60 هم خوب بودند ولی باز به پای آنها نمیرسیدند. نسل 70 از شصتیها بهتر نبودند. هشتادیها از هفتادیها ضعیفتر بودند و دهه نودیها هم از دهه هشتادیها ضعیفتر هستند. در خصوص تخمین قیمت نمیتوانم پیشبینی داشته باشم.
آنا: حقیقت دارد برای رسیدن به تیم ملی فشار زیادی را متحمل شدید؟
من قبل از رسیدن به تیم ملی برای قرار گرفتن در ترکیب تیم شاهین خیلی زحمت کشیدم. سه سال ذخیره این تیم بودم. بارها با چشم گریان رفتم گفتم دیگر فوتبال بازی نمیکنم. برای اینکه به من میگفتند که امروز تو را پنج دقیقه میگذاریم بازی کنی، من هم دیگر به همسایه، دوست، آشنا، فک و فامیل میگفتم آقا قرار است من پنج دقیقه بازی کنم. خیلی مهم بود در تیم شاهین پنج دقیقه بازی کردن! چشم من به آن ساعت شمال امجدیه بود که آخر هم خودم با شوت زدم درب و داغانش کردم! همهاش چشم ما به این ساعت بود، مثلاً میشد به یک ربع من یواش یواش خودم را شروع میکردم به گرم کردن. میشد 10 دقیقه دیگر آماده بودم و روی صندلی جا نداشتم. پنج دقیقه که میشد من دیگر نیمخیز بودم. یکدفعه پنج دقیقه میشد چهار دقیقه، سه دقیقه میشد دو دقیقه، یعنی حتی یک دقیقه هم حاضر بودم که بروم داخل زمین! یک دقیقه تمام میشد، بازی هم تمام شده بود، من را هم بازی نداده بودند. حالا شما حساب کنید که آدم چه حالی دارد.
آنا: چه شد که ناامید نشدید و در ورزش فوتبال باقی ماندید؟
فردی به نام ابوالقاسمی با من دوست بود. همچنین دوست دیگری به نام خشکباری داشتیم. ما سه نفر خیلی تلاش میکردیم تا در شاهین بازی کنیم. آقای عباس اکرامی مؤسس باشگاه شاهین میگفتند صبر کنید. شما باید یک زمانی داخل زمین بروید که مردم شما را بپذیرند. بههرحال بعضی از ما حرف گوش میکردیم. یکیدوتا از دوستان هم مثل آقای ابوالقاسمی اصرار داشت، حقش هم بود، یک روز آقای اکرامی او را بازی داد و موجباتی پیش آمد که همان بازی اولی و آخرش بود، مجبور شد برود، نتوانست بماند. در بازی مقابل نیوزلند سرانجام نوبت به بازی من رسید. اصغر شرفی گوش چپ بازی میکرد. پنج دقیقه مانده بود بازی تمام شود، گفتند برو داخل زمین جای شرفی. تماشاگران در تمرینات ما میآمدند مرا دیده بودند، شروع کردند به تشویق کردن و محبت کردن. من هم مشغول تعظیم کردن به مردم بودم، توپها میآمد میرفت من مرتب مشغول تعظیم کردن بودم. بالاخره هم یک توپ آمد من دویدم که بازیکن حریف پشتپا گرفت، خودش خورد زمین تمام سر و صورتش زخمی شد. اولین بازی من به این صورت تمام شد. یعنی یکدانه توپ من بیشتر نزدم. البته یکی دو هفته گذشت و با تیم شجاعت بازی داشتیم که سه گل از پنج گل را زدم.
آنا: این پشت خط ماندن شما را ناامید نکرد و امروز بازیکنانی که به آنها بازی نمیرسد اعتراضهای عجیب و غریبی میکنند؟
الان اگر بازیکنی را که تازه از گرد راه رسیده داخل تیم نگذارند، شروع به شاخ و شانه کشیدن برای مربی تیم و باشگاه و ... میکند. درصورتیکه کسانی که با آدم بهعنوان مربی آدم هستند، خیر و صلاح آدم را میخواهند ولی متأسفانه بعضیها درک نمیکنند. بههرحال خاطرات خیلی خوبی بود. من در تیم ملی هم چندین گل زدم و ارزش آن پیراهن را درک کردم. بازیکنان جدید هم باید صبور باشند و قابلیتشان را بالا ببرند تا به تیم ملی برسند.
آنا: بسیاری پیشکسوتان از اینکه زمان ورود به ورزشگاه آزادی سربازان اجازه ورود به آنها نمیدهند، ناراحت هستند؟
سرباز گناهی ندارد، پیشکسوت باید یک کارتی داشته باشد، آن کارت را نشان بدهد و داخل ورزشگاه برود. اول از همه چه نهادی باید به پیشکسوتان احترام بگذارد؟ خود فدراسیون فوتبال! مربیان تیم ملی، بازیکنان تیم ملی؟ فدراسیون یک کارت بدهد به من که با آن سرکاری که 20 سالش است دم در خدمت میکند به مشکل برنخورم. ورزشگاه آزادی چیزی حدود 80 و خردهای هزار نفر صندلی دارد. باید برای پیشکسوتان در هر بازی شماره صندلی هم مشخص شود. البته هیچوقت هم در این زمینه کاری صورت نمیگیرد.
آنا: مشکلات مالی پیشکسوتان هم برای آنها دردسر ایجاد کرده است. راهکاری برای خودتان و آنها دارید؟
باید برای پیشکسوتهای ملی ارزش قائل شوند که تعدادشان 2هزار نفر هم نمیشود. الان علی پروین با یکی دوتا از بچهها، بهاتفاق سعید شیرینی و حمید استیلی و چندتا از بروبچهها یک کاری کردند، یک بدعتی گذاشتند، شرکت پیشکسوتان کهن پرسپولیس را تأسیس کردند، خیلی هم زحمت کشیدند. بهخاطر وجود علی پروین خیلیها آمدند اسپانسر شدند. الان تمام بازیکنان پرسپولیس، پیشکسوتشان حقوق ماهیانه دارند. حداقل ماهی یک میلیون تومان به آنها حقوق میدهند. حالا این یک میلیون تومان چه اثری در خانواده اینها دارد. کمک شایانی به آنها میکند و باید برای همه پیشکسوتان این کارها انجام شود. وقتی از یک رفاه نسبی در جامعهتان برخوردار باشید هیچوقت بهطرف کارهای خلاف هم نمیروید و شرایط عالی میشود.
بخش دوم مصاحبه بهزودی منتشر میشود.
انتهای پیام/4051/4048/پ
انتهای پیام/