برنامهریزی بلوک آمریکا در شرق آسیا برای دور کردن کشورها از چین/ خیمه زدن اژدهای زرد در جزایر سلیمان
به گزارش گروه جهان خبرگزاری آنا – علی بابایی؛ جزایر سلیمان در زمان جنگ جهانی دوم نقش مهمی برای پیشبرد اهداف غربیها مخصوصاً آمریکا در جنگ داشت. حکم یک انبار مهمات برای آنها پیداکرده بود، یک مرکز تدارکاتی و لجستیک و از همه لحاظ در جنگ خیلی به آنها کمک کرد.
نیروی دریایی عظیم آمریکا که آن زمان از آنطرف دنیا آمده بود به پایگاههای دائمی و ثابت تدارکاتی نیاز داشت تا اگر نیاز به تعمیر شناورها خود داشتند به آنجا رجوع کنند. بنابراین از همه لحاظ مهم بود و نقش مهمی داشت اما بعد از جنگ اهمیت خودشان را از دست دادند و با توجه اینکه استرالیا و نیوزلند آنجا بودند و این دو کشور هم از ابتدا در محور غرب محسوب میشوند یا متحدین غربیها هستند، این وظیفه بیشتر به اینها سپرده شد.
از طرفی، استرالیا علیرغم وسعت زیادی که دارد اما آن ظرفیت و توان لازم برای مدیریت را نداشت، هرچند مدیریت و سرپرستی آن منطقه تقریباً به استرالیا واگذارشده بود ولی آن ظرفیت و توان انسانی که در آمریکا یا انگلیس است در استرالیا نبود و با توجه به گستردگی کشورشان، نیروی انسانیشان بیشتر صرف همان کشور خودشان میشد.
از این گذشته، نگاه تبعیضآمیز و تحقیرآمیز غرب مخصوصاً نژاد آنگلوساکسون به مردم و جوامع بومی این کشورها، ذهنیت خوبی نسبت به غربیها در اذهان مردم جزایر سلیمان برجای نگذاشته است.
جذابیتهای چین برای کشورهای منطقه
در مقابل، چین با توجه به سیاستی که دارد منافع مشترک را در اولویت قرار داد. اینطور نیست که چینیها بهعنوان استعمارگر یا استثمارگر واردشده باشد یا حتی نگاه نژادپرستانه و تحقیرآمیز داشته باشد یا درخواستهای غیرمعقول از آنها داشته باشند. به احترام متقابل قائل هستند و منافع مشترک با آنها تعریف میکنند، بنابراین چین برای آنها جذابیتهای خاص خودش را دارد.
چین علیرغم اقتصاد بزرگی که دارد اما از طریق دریا در محدودیت است، یعنی دور تا دورش را یا متحدین آمریکا یا نیروی دریایی آمریکا گرفته و سعی کردهاند این کشور را به این نحو مهار کنند. ازلحاظ حتی نظامی که جای خود دارد، ازلحاظ اقتصادی و تجاری هم اگر احساس کنند که چین منافع آنها را دارد بهاصطلاح به خطر میاندازد یا تهدید میکند، پکن را از این طریق مهار خواهند کرد.
علاوه بر این، میخواهند مشکلات داخلی برای چین درست کند مثل همان مسئله اویغورها در استان سین کیانگ و هنگکنگ و تایوان. بنابر این، در برنامه غربیها، تحلیل بردن یا مشغول کردن توان و ظرفیت چین وجود دارد.
از طرفی، چین برای پاتک زدن به هجمه سنگین غربیها و حمایتهای بیدریغی که از ناامنی و بحران در چین میکنند، در سایر کشورهای شرق آسیا نفوذ کرده است. به همین خاطر است که این نفوذ را که از جوانب مختلف نگاه کنیم، برای غربیها یک زنگ خطر یا تهدید محسوب میشود.
با توجه به اینکه از یکسو قدرت نظامی چین روزبهروز گسترش پیدا میکند و این قدرت نظامی با داشتن پایگاههای ثابت در جزایر دورافتاده میتواند ضریب قدرت چین را بالا ببرد و ظرفیتهایش را افزایش بدهد، بنابراین غرب واقعاً احساس خطر یا تهدید از جانب چین میکند.
این در حالی است که محبوبیت چین نزد این کشورها در حال افزایش است. کشورهای شرق آسیا سابقه آمریکا، استرالیا و سایر کشورهای غربی را هم دیدهاند که همیشه نگاه سوءاستفادهگر، تحقیرآمیز و تبعیضآمیزی نسبت به اینها داشتند.
روابط چین و ژاپن مثل آتش زیر خاکستر است
بهتازگی هم خبری منتشرشده مبنی بر اینکه در اجلاس گروه ۷ صدها میلیارد دلار تخصیص دادهاند تا برای این کشورها و کلاً کشورهایی که احتمال میرود بهطرف چین بروند، سرمایهگذاری شود، جذابیتهای غرب باز برای این کشورها و مناطق مهم جلوه کند و بین غرب و چین، غرب را انتخاب کنند.
مردم خیلی از کشورهای شرق آسیا ثمرات ارتباط یا تعامل با چین را با مزایایی که غربیها برای آنها داشتند سبکسنگین میکنند و درنهایت، اکثراً چین را ترجیح میدهند بهجز کشورهایی که سرسپردگی آنها به آمریکا اظهر من الشمس است. استرالیا یا نیوزلند که قدری معتدلتر و ژاپن یا کره جنوبی که در حوزه سیاست اصلاً بهعنوان ایالتهای آمریکا تعریف میشوند اما مخالف این رویه هستند. این کشورها مخصوصاً ژاپن به خاطر کارنامه سیاهی که در چین داشته بهشدت از چین وحشت دارند. روابط چین و ژاپن مثل آتش زیر خاکستر است و با کوچکترین بهانهای ملتهب میشود. به همین دلیل و ناظر به ظرفیتها و قدرتی که چین دارد ژاپن کلاً خودش را تحت فرمان آمریکا قرار داده است.
در این رابطه اعتراضهای زیادی هم از سوی صاحبنظران رسمی یا غیررسمی یا رسانههایشان صورت میگیرد و عنوان میشود که ژاپن بهعنوان یک ایالت آمریکا در نظر گرفته شود و هر فرمانی آمریکا دهد ما فقط اطاعت میکنیم و این خیلی شرمآور است اما این اعتراضها بهشدت مدیریت میشود.
تلاش برای محاصره دریایی چین
گفتنی است آمریکا و متحدانش علیالخصوص ژاپن، کره جنوبی، استرالیا، بهنوعی سعی میکنند پای هند را هم وسط بکشند؛ مثل ائتلاف «کواد» که بین هند، انگلیس، استرالیا و ژاپن یا «آکوس» که بین انگلیس، استرالیا و آمریکاست. ائتلافهای متعددی تشکیل میدهند و شاید در آینده برخی کشورهای دیگر را هم وارد این ائتلافها کنند تا محاصره دریایی چین بیشتر شود و راه نفوذ چین در حوزه یا قلمرو آنها را محدود نمایند.
این وضعیتی است که فعلاً در این منطقه جاری و ساری است ولی با توجه به آن جاذبههایی که چین ایجاد کرده، منافع مشترکی که تعریف کرده، نگاه متوازنی که داشته و احترامی که برای مردم این کشورها قائل بوده، نفوذ و محبوبیت چین در شرق آسیا محدود نمانده. در آفریقا و آمریکای جنوبی یا حتی در خود آسیا چینیها مقبولیت و مشروعیت بیشتری نسبت به غربیها پیداکردهاند.
و بالاخره اینکه علیرغم تبلیغ رسانهای و سلطه و سیطره رسانهای غربیها که بهشدت تحریف میکنند و سعی میکنند از چین یک هیولا بسازند ولی این کشور توانسته علیالدوام تواناییها و ظرفیتهایش را گسترش دهد و سعی دارد از سیطره و تسلط رسانهای غرب کم کند.
*کارشناس مسائل شرق آسیا
انتهای پیام/۴۱۰۶/
انتهای پیام/