دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
آنا گزارش می‌دهد؛

هنر در منظر خمینی کبیر؛ ابزاری برای تعالی با هدف غلبه بر ظالمان

امام خمینی (ره) در تعریف نوع نگاه به هنر، از نگاه آموزشیِ صرف عبور کرده و هنر را ابزاری برای مبارزه با ظالمان می‌ دانست.
کد خبر : 662494
هنر و امام خمینی



گروه فرهنگ خبرگزاری آنا؛علی ترابی ـ کم نیستند شمار سخنرانی‌های گهربار معمار کبیر انقلاب در طی سالیان پر برکت عمر ایشان، اما شاید از نگاه بسیاری از مورخان و کارشناسان و حتی مردم عادی یکی از مهم‌ترین و به یاد ماندنی‌ترین سخنرانی‌های ایشان، همان مراسم معروف ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ باشد که ساعاتی پس از بازگشت به وطن در جوار مزار شهدای انقلاب بر پا شد.


بهشت زهرا 10 روز مانده به پیروزی انقلاب یکسره گوش بود تا بشنود آن رهبر فرزانه و آن پیر طریق و آن مرشد راه چه فرمایش‌هایی به زبان دارد و چه نقشه‌ای برای روزها و سال‌ها و کسی چه می‌داند شاید حتی قرن‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی دارد.


"من دولت تعیین می‌کنم! من تو دهن این دولت می‌زنم! من دولت تعیین می‌کنم! من به پشتیبانی این ملت دولت تعیین می‌کنم! من به واسطه اینکه ملت مرا قبول دارد..." این خطوط شاید معروف‌ترین بخش از آن سخنرانی به یاد ماندنی باشد که تا سال‌های سال بریده تصویری آن در ایام دهه فجر جلب توجه کند.


اما آنچه سبب شد تا در مقاله‌ای که بناست دیدگاه امام خمینی نسبت به هنر و هنر متعهد به آن مراسم آن سخنرانی اشاره شود، صحبت‌های معمار کبیر انقلاب درباره سینما در آن مراسم است. مراسمی با آن درجه و سطح از اهمیت، نخستین صحبت‌ها پس از اتمام یک تبعید طولانی، کلمه به کلمه‌اش شایان توجه است؛ حال اگر در این سخنان مهم، صحبتی از سینما شود، بلاشک نشان دهنده اهمیت سینما و در نگاه کلان‌تر مقوله هنر در دیدگاه و اندیشه امام خمینی است.


ما با سینما مخالف نیستیم


سخنان امام راحل در مراسم ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ که در رابطه با سینما است البته بسیار مهم و به نوعی چراغی برای ادامه راه است، اینکه می‌فرمایند: " برای چه؟ سینمای ما مرکز فحشاست. ما با سینما مخالف نیستیم، ما با مرکز فحشا مخالفیم. ما با رادیو مخالف نیستیم، ما با فحشا مخالفیم. ما با تلویزیون مخالف نیستیم، ما با آن چیزی که در خدمت اجانب برای عقب نگه داشتن جوانان ما و از دست دادن نیروی انسانی ماست، با آن مخالف هستیم. ما کی مخالفت کردیم با تجدد؟ با مراتب تجدد؟ مظاهر تجدد وقتی که از اروپا پایش را در شرق گذاشت - خصوصاً در ایران - مرکز [عظیمی‌] که باید از آن استفاده تمدن بکنند ما را به توحش کشانده است. سینما یکی از مظاهر تمدن است که باید در خدمت این مردم، در خدمت تربیت این مردم باشد؛ و شما می‌دانید که جوان‌های ما را این‌ها به تباهی کشیده‌اند. و همین‌طور سایر این [مراکز]. ما با این‌ها در این جهات مخالف هستیم. این‌ها به همه معنا خیانت کرده‌اند به مملکت ما."


هنر در منظر خمینی کبیر؛ ابزاری برای تعالی با هدف غلبه بر ظالمان


حالا اینکه چنین سینمایی در چهل و چهار سال بعد از آن چقدر محقق شده و سینمای ایران در سال ۱۴۰۱ با سینمای پر از فیلم فارسی‌ها در آن روزها چقدر فاصله دارد موضوعی است که باید در مجالی مفصل بررسی شود. گرچه که به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل اما می‌توان گفت که دست‌کم سینمای ایران تا رسیدن به آن قله‌ها فاصله زیادی دارد. اینکه سوژه‌های متعدد از جانفشانی‌ها و دلاوری‌های ایرانی‌ها در میادین مختلف همچنان روی زمین مانده اما فیلم‌های آپارتمانی و مثلا اجتماعی که غالبا با سیاه نمایی همراهند روی پرده سینما جولان می‌دهند، خود مدعای این ادعا را روشن می‌کند.


سینما یک دستگاه آموزشی


امام راحل به سینما نگاهی آموزشی داشتند، یعنی معتقد بودند که سینما خود یک مرکز آموزشی است و باید به درستی به آن توجه کرد. ایشان در صحبتی در این زمینه فرمودند، "سینما یک دستگاه آموزشی است. باید دستگاه‌ها را به‌طور مسالمت، به‌طور صحیح، به‌طور سلیم اداره کرد."


دمیدن روح تعهد در کالبد انسان


اما سوای از نگاه امام خمینی به سینما و نظرات ایشان درباره هنر هفتم، نوع نگاه ایشان به خود هنر نیز قابل بررسی است. به هرحال روح ا... الموسوی الخمینی کسی است که در جهان سیاست بزرگترین انقلاب قرن را راهبری کرده و به پیروزی رسانده است، در مقام مرجعیت دینی در زمان خودش بزرگترین مرجع شیعیان در سراسر جهان بوده است و در مقام حکومت‌داری نیز کشوری را اداره کرده که چند ماه پس از پیروزی انقلابش، دچار یکی از همه جانبه‌ترین حمله‌ها و جنگ‌ها شده است؛ اما در کنار تمام این موارد او خود شاعری توانمند است و صاحب دیوانی‌ که تک تک ابیاتش خواندنی است.


امام خمینی در جمله‌ معروفی درباره هنر فرمودند که، "هنر دمیدن روح تعهد در کالبد انسان هاست." این جمله زمانی قابل توجه‌تر می‌شود که امام خمینی را همه جانبه نگاه کرد و دانست که ایشان خود نیز از این وادی بیگانه نبودند.


البته نوع نگاه حضرت امام قدس سره به هنر ژرفای بیشتری دارد آنجا که در دیدار با هنرمندان و خانواده‌های شهدا درباره هنر فرمودند: "هنر در مدرسه عشق نشان دهنده نقاط کور و مبهم معضلات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، نظامی است. هنر در عرفان اسلامی ترسیمِ روشن عدالت و شرافت و انصاف، و تجسم تلخکامی گرسنگانِ مغضوبِ قدرت و پول است."


این نشان می‌دهد همان‌طور که استکبار جهانی از ابزار هنر برای تبلیغ اندیشه‌های باطل خود استفاده می‌کند و سعی دارد با این روش زشتی‌ها و پلیدی‌های خود را محو کند و به نوعی دستکشی مخملی برای دستان چدنی خود درست کند، اتفاقا در این سوی میدان هم هنر بایستی متعهدا در خدمت ترویج آرمان‌ها و ارزش‌ها باشد و به نوعی با نشان دادن عدالت و انصاف، زبان مستضعفانی باشد که سال‌ها و شاید قرن‌ها در پی ظلم ظالمان صدایشان خفه شده است.


هنر؛ سلاحی برای مبارزه با ظالمان


در این دیدار ‌که در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۳۶۷ برگزار شده امام خمینی در ادامه بیانات‌شان درباره هنر می‌فرمایند، "هنر در جایگاه واقعی خود تصویر [کشیدن] زالوصفتانی است که از مکیدن خون فرهنگ اصیل اسلامی، فرهنگ عدالت و صفا، لذت می‌برند."


در این نگاه بنیان گذار نظام جمهوری اسلامی در تعریف نوع نگاه به مقوله هنر یک گام فراتر رفته و هنر را نه تنها ابزاری برای تعالی و آموزش بلکه فی‌الواقع سلاحی برای مبارزه با آنهایی می‌داند که عمری به ظلم مشغول بوده و زالوصفتانه از مکیدن خون فرهنگ اصیل اسلام و عدالت ارتزاق می‌کردند.


هنر در منظر خمینی کبیر؛ ابزاری برای تعالی با هدف غلبه بر ظالمان


چه زمانی کوله‌بارمان را زمین بگذاریم؟


در قسمت قبلی به این اشاره شد که امام خمینی در تعریف نوع نگاه به هنر، از نگاه آموزشیِ صرف عبور کرده و هنر را ابزاری برای مبارزه با ظالمان می‌دانند. اما شاید حالا این سوال پیش بیاید که در این راه تا چه زمانی باید مبارزه کرد و نقطه پایان این نوع مبارزه کجاست؟ امام راحل قله این راه را کجا تعریف کرده‌اند و اصطلاحا هنرمند متعهد چه زمانی می‌تواند کوله‌بارش را زمین بگذارد؟


در خاتمه دیدار مهم‌ با هنرمندان که در آخرین سال از حیات پربرکت ایشان انجام شده است، ایشان در این زمینه فرمودند، "هنرمندان ما تنها زمانی می‌توانند بی‌دغدغه کوله بار مسئولیت و امانتشان را زمین بگذارند که مطمئن باشند مردمشان بدون اتکا به غیر، تنها و تنها در چهارچوب مکتبشان، به حیات جاویدان رسیده‌اند."


در واقع شاید بتوان گفت که این آخرین توصیه امام راحل به هنرمندان بوده است‌. ایشان ‌که در نخستین روزهای انقلاب از سینما و هنر گفتند، حالا در روزهای پایانی حیات خویش هنرمندان را افزادی می‌نامند که کوله‌باری از مسؤلیت و امانت به دوش دارند.


جا دارد در این روزهایی که به بهانه سی و سومین سالگرد عروج روح پرفتوح امام خمینی بیش از پیش از ایشان یاد می‌شود، در وهله نخست مسؤلان و کارگزاران فرهنگی کشور و در گام‌های بعدی دیگر عناصر فرهنگی و هنری کشور فعالیت خود را با این شاخص و سنجه اندازه کنند و ببینند چقدر در این مسیر گام برداشته‌اند و در کجای راه قرار دارند.


انتهای پیام/۴۱۰۴/



انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب