وقتی وزیر ارشاد هم به آمارسازیها دامن میزند
هادی حسینینژاد؛ خبرنگار فرهنگی آنا: آمارسازی و مدیریت مبتنی بر آمار، یکی از انتقادات همیشگی منتقدان به رویههای مدیریت فرهنگی کشور طی سالهای اخیر بوده و شواهد وقرائن نشان میدهد همچنان نیز این رویه مدیریتی در بین مدیران فرهنگی منسوخ نشده است. اخبار منتشر شده در حوزه کتاب و نقل قولهایی که مدیران مربوطه در ارائه آمار غلط از تعداد عناوین کتابهای منتشر شده بعد از انقلاب اسلامی اعلام کردهاند، گواهی است بر این مدعا.
در مرور بر سیر انتشار اخبار پیرامون این موضوع، باید برگردیم به 21 شهریورماه سال جاری، زمانی که سیدعباس صالحی؛ معاون امورفرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد در در مراسم افتتاحیه ششمین نمایشگاه کتاب استان البرز برای اولین بار از عبارت یک میلیون عنوان کتاب استفاده کرد: «بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تا کنون یک میلیون عنوان کتاب در کشور تولید شده که این آمار تا اردیبهشت سال جاری ۹۷۰ هزار عنوان کتاب بوده است».
دومین مقام مسئول که موید این خبر کذب شد، مجید غلامی جلیسه؛ مدیرعامل خانه کتاب بود. او در نشست خبری هفته کتاب که سهشنبه 19 آبان برگزار شد، نه تنها از عبارت مورد نظر استفاده کرد، بلکه از برگزاری جشنی با این عنوان در قالب برنامههای هفته کتاب خبر داد: « چهارشنبه ۲۷ آبان؛ روز کتاب و میراث که در این روز جشن انتشار یک میلیون عنوان کتاب بعد از پیروزی انقلاب اسلامی برگزار می شود...»
در ادامه نیز خبر برگزاری این جشن، رسما از سوی روابطعمومی خانه کتاب منتشر شد: «به گزارش روابط عمومی بیست و سومین دوره هفته کتاب، در جشن یک میلیون کتاب که به مناسبت انتشار یک میلیون عنوان کتاب بعد از انقلاب اسلامی برگزار می شود تعدادی از چهره ها و مسئولان فرهنگی کشور سخنرانی می کنند.»
خبرگزاری آنا در روز 27 آبانماه؛ پیش از برگزاری جشن مورد اشاره، گزارشی را مبتنی بر آمارهای رسمی خانه کتاب و تناقضشان با ادعای انتشار یکمیلیون عنوان کتاب بعد از پیروزی انقلاب اسلامی منتشر کرد و صریحا در آن قید کرد: «... با ارجاع به بانک اطلاعاتی این موسسه کاشف به عمل میآید که از سال 1357، حتی تا 27 آبان ماه 94 که امروز است، تعداد عناوین کتابهای منتشر شده در کشورمان، کمی نزدیک به 530 هزار عنوان کتاب بوده است؛ یعنی عددی تقریبا نصف عدد ارائه شده!»
در این گزارش حتی با این حدس که شاید مسئولان در اتکا به آمار اشتباه کردهاند، اشاره شد: «خبرنگار حدس میزند و در بررسی بعدی، آمار کل کتابهای منتشر شده را مورد بررسی قرار میدهد؛ یعنی با لحاظ کردن تعداد تجدید چاپیها. بر این اساس تعداد کتابهایی که از ابتدای انقلاب تا به امروز منتشر شده، تقریبا همان یک میلیونی است که در خبر آمده. اما چرا در اخبار و اظهارات صورت گرفته، این نکته ریز اما سرنوشتساز نادیده گرفته شده که تعداد عناوین کتابهای منتشر شده، همانطور که از ادبیات این جمله پیداست، یعنی هر عنوان، تنها باید یک بار در آمارها لحاظ شود زیرا تجدید چاپ دوباره و سهباره آن، به معنای تبدیل شدن یک عنوان به دو یا سه عنوان نیست!...»
به هر تقدیر، جشنی که مبتنی بر آمارهای غلط تدارک دیده شد، روز 27 آبان برگزار شد اما سیدعباس صالحی؛ معاون امور فرهنگی ارشاد در خاتمه این مراسم و در پاسخ به این انتقاد، تلویحا اشتباه را پذیرفت و گفت: «این یک میلیون کتاب، شامل عناوین چاپ اولی به علاوه تجدید چاپهای آنهاست، نه به معنای عنوان!».
با این حساب، به نظر میرسید تعبیر غلطِ «یک میلیون عنوان کتاب» از ادبیات و گفتمان مسئولان فرهنگی حذف شود اما پس از مدتی، دوباره شاهد به کار بردن این تعبیر در نشستها و سخنرانیها بودیم. از جمله این موارد میتوان به سخنان سیدعباس صالحی در دیدار با هیئت فرهنگی آلمانی که به منظور تقویت همکاریهای فرهنگی دوجانبه محقق شده بود، اشاره کرد: «صالحی در این دیدار با اشاره به انتشار بیش از یک میلیون عنوان کتاب چاپ شده در سالهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، گفت: بخش قابل توجهی از این کتابها در حوزه ادبیات است...»
این اتفاق، البته باعث تعجب جمعی از خبرنگاران حوزه کتاب شد اما تکرار آن پس از چند روز، آنهم از سوی بالاترین مقام مدیریت فرهنگی در کشور؛ یعنی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی بیش از پیش مایه حیرت شد. علی جنتی در سخنان روز گذشته خود؛ یکشنبه 18 بهمنماه در مراسم اختتامیه جایزه کتاب سال اظهار داشت: «تعداد عناوین کتابهای منتشر شده در کشور بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون از مرز یک میلیون عنوان فراتر رفته که همزمان با هفته کتاب جشن انتشار این تعداد عنوان کتاب در کشور برگزار شد.»
خوب است همیشه بنا را بر برائت گذاشت، اما تکرارِ اشتباه، آنهم پس از اثبات غلط بودنِ آمارهای منتشر شده درباره تعداد عناوین کتابهای منتشر شده بعد از انقلاب اسلامی، چه حکایتی میتواند داشته باشد؟ آیا واقعا باید بپذیریم که مسئولان فرهنگی کشور فرقی میان تعداد عناوین و تعداد نوبتهای چاپ کتاب را نمیگذارند؟ یا اینکه باید به آمارسازی از سوی مدیریت پاییندستی و پذیرش بیقید و شرط آن از سوی مدیران فرهنگی بالادستی فکر کرد؟ به هر تقدیر این، نمایی کامل است از بخشهای مختلفِ انتشار یک خبر اشتباه و جا انداختن آن در اذهان عمومی.
انتهای پیام/