وقتی فتح خرمشهر آبروی ایران شد
گروه فرهنگ خبرگزاری آنا، پویان افشیننژاد ـ خیلی قبلتر از سوم خرداد سال۱۳۶۱ و بهواقع از همان فردای سقوط خرمشهر دغدغه همه مردم ایران آزادی شهری شد که خرمی آن زبانزد خاص و عام بود و البته آبروی ایران، هر صحبتی هر حرکتی در خطوط نبرد در دل خود حرفی از خرمشهر داشت.
به عقب برمیگردیم به آبان ۱۳۵۹ و زمانی که خرمشهر آخرین مقاومتهای خود را میکرد، در روزهایی که هوشنگ صمدی تکهتکه شدن نیروهایش را میدید، جهانآرا پرپر شدن دوستان همشهری خود را شاهد بود و عقابان ایران یکبهیک در آسمان در خون خود میغلتیدند هدفی جز حفظ خرمشهر نبود.
خرمشهر چگونه سقوط کرد؟
خرمشهر پس از ۳۴ روز مقاومت جانانه سقوط کرد این را همه میدانیم، اما آیا خرمشهر با تعدادی سرباز و افسر و کلاشنیکف و تعدادی تانک و نفربر عراقی سقوط کرد؟ آیا نیروهای دفاعی خرمشهر در مقابل همین تعداد قلیل نیرو ۳۴ روز مقاومت کردند و درنهایت خرمشهر به تصرف عراق درآمد؟ جواب این سؤالات مانند حل مسائل ریاضی است و با حدسیات و نقل و قول همخوانی ندارد. ارتش عراق در بعد نظامیگری یک ارتش مجهز، آموزشدیده و کار بلد بود که بسیار زیبا میجنگید و اصول نظامیگری را بهخوبی فراگرفته بود و صدالبته سابقه فراوانی در نبرد داشت.
نیروی هوایی عراق با تجهیز به کارآمدترین پرندگان شرقی و غربی بهپای صحنه نبرد آمده بود یگانهای زرهی عراق که مجهز به تانکهای قدرتمند روسی بودند و اصولاً بر پایه سیستم زرهی شوروی سابق آموزشدیده و تجهیز شده بودند، مجهز به آخرینمدل ارتقاءیافته تانکهای تی ۷۲ در آن زمان بودند، یگانهای مهندسی ارتش عراق بدون اغراق با فراگیری و استفاده از بهترین آموزگاران ارتش یوگسلاوی سابق در بالاترین راندمان رزمی خود قرار داشتند. هوانیروز ارتش عراق با استفاده و بهرهگیری از دو ابر بالگرد آن زمان یعنی میل ۲۴ و میل ۸ که ستون فقرات هوانیروز عراق را تشکیل میدادند و اسلحهای مهلک برای نیروهای زمینی و زرهی ایران بودند.
در کنار همه اینها گارد ریاست جمهوری ارتش عراق که برای رسیدن به اهدافش از هیچ کاری رویگردان نبود نیز در محاصره و شکست مقاومت نیروهای خرمشهر پایکار بود. همه این امکانات تنها بخشی از پتانسیلی است که صدام برای دستیابی به خرمشهر به کار گرفته بود. نگاهی گذرا به تعداد شهدا، مفقودالاثرها و اسرای نیروهای ایرانی بهخصوص نیروی هوایی ارتش و هوانیروز در آن روزها حکایت از حجم آتش تبادل شده و انباشت نیرو در خرمشهر و دشواریهای دفاع در آن و پیرامون آن حکایت دارد.
آبان سال ۱۳۵۹ خرمشهر با تمام فداکاریهای تمام مردم ایران اعم از ارتشی و سپاهی و بسیجی و حتی آن پیرزن روستایی معروف که تخممرغهای خود را تقدیم به رزمندگان کرده بود سقوط کرد و زخمی عمیق بر دل ما ایرانیان گذاشت. زخمی که هنوز جای جراحت آن به روح و روان همه ما مشخص است مشخص است که یادمان نرود چه کردند مردان و زنان دلاور این سرزمین تا عزت و شرف و اعتقادمان حفظ شود تا ایران اسلامی سرافراز بماند.
اما تمام این گفتهها را با شما در میان گذاشتم تا به سوم خرداد ۱۳۶۱برسم روزی که ما بهعنوان تاریخنگاران و محققان این مرزوبوم در حقش جفا کردهایم ...
میپرسید چرا؟ خرمشهر برای ارتش عراق بهسختی به دست آمد و برای ما به قیمت پرپر شدن اللههایمان که با خون خود خرمشهر را خونینشهر کردند به قیمت بغض فروخورده محمد جهانآرا که ندید شهرش آزاد شد به قیمت اشک و فریاد هوشنگ صمدی که پیکر بیسر نیروهایش را در خرمشهر به یادگار گذاشت. به قیمت رشادت کشوری که خودش یک ارتش بود. سرتان را درد نیاورم ایکاش پهلوان آسمان ایران محمود اسکندری در قید حیات بود تا در تکمیل روایت جوانمردی امیر سرافراز ارتش
خلبان اکبر زمانی بگوید که برای ما تنها چیزی که مهم نبود این بود که شهید شویم. اگر صدها نفرمان هم شهید میشدیم مهم نبود ولی خرمشهر باید آزاد میشد و خرمشهر آزاد شد چون یکدل شدیم و ید واحد و فعل خواستن را همگی باهم به سرانجام رساندیم. خرمشهر با کلاشینکف سقوط نکرد و با کلاشینکف آزاد نشد ...
خرمشهر را خدا آزاد کرد
تاریخ را باید دوباره نوشت
* مستندساز حوزه دفاع مقدس
انتهای پیام/۴۱۰۴/
انتهای پیام/