واکاوی نقش «فرهنگ کارآفرینانه» در توسعه صنعتی کشور/ وقتی تفکر خلاق در دانشگاهها باید هدف قرار گیرد
گروه دانشگاه خبرگزاری آنا - لاله قلیپور؛ در دنیای امروز به دلیل وجود عواملی همچون رشد فزاینده رقابت در سطح ملی و بینالمللی، تغییرات سریع محیطی و فنّاورانه، افزایش نوآوری و خلاقیت، اثربخشی، بهرهوری و ایجاد کسبوکارهای جدید باعث شده است که دولتها بهگونهای اثربخش به موضوع کارآفرینی بپردازند. در این رابطه، آموزش عالی کشور در گسترش مفاهیم کارآفرینی از طریق ایجاد دانشگاه کارآفرین، نقش مهمی بر عهده دارد.
مسعود انوری، کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی در مقاله «نقش مراکز آموزش عالی در اشتغال و کارآفرینی» تلاش کرده است تا نقش دولت در ایجاد و اصلاح این ارتباط نیز تعیین شود.
کارآفرینی با تقویت صنایع داخلی به افزایش صادرات میانجامد
نویسنده مقاله در مقدمه با اشاره به اهمیت کارآفرینی، آن را از محورهای اصلی رشد و توسعه دانسته که ازنظر برنامهریزی توسعه اقتصادی و توسعه پایدار دارای اهمیت است و دراینباره میگوید: «کارآفرینی، موجب ایجاد اشتغال میشود؛ باعث افزایش سود و سرمایهگذاران میشود؛ موجب دگرگونی ارزشها و تحول ماهیت آنها میشود و ارزشهای تازهای به وجود میآورد.»
وی در ادامه در رابطه با وجهههای اهمیت دیگر کارآفرینی میافزاید: «موجب پر شدن خلأها و شکافهای بازار کار میشود؛ یعنی با توجه به دگرگونی شرایط بازار کار و فراهم شدن فرصتهای تازه، تصمیمهای تازهای گرفته میشود؛ موجب گذار از رکود اقتصادی، جبران عقبماندگیهای اقتصادی و آسان شدن روند رشد و توسعه کشور میشود.»
دولت میتواند سیاستهای تشویقی را برای کارآفرینان اتخاذ کند
کارآفرینی به باور انوری، «عوامل و شرایط لازم را برای تولید کالاها، محصولات و بازاریابی آنها فراهم میکند؛ به هنگام بحران و ناتوانی بخش خصوصی در ایجاد اشتغال میتواند باعث جلوگیری از پسروی اقتصاد شود؛ باعث تأمین رفاه اجتماعی میشود؛ موجب رقابت صنایع بهویژه صنایع مشابه داخلی با یکدیگر و سرانجام موجب بهبود و بالا رفتن کیفیت کالاها میشود.»
اینکه کارآفرینی باعث تقویت و تکامل صنایع داخلی میشود نیز از دیگر نظرات این پژوهشگر است که عنوان میکند: «با تقویت این موضوع، زمینه رقابت صنایع داخلی و خارجی فراهم میآید و سرانجام به افزایش صادرات و دریافت ارز برای کشور میانجامد؛ کارآفرینی موجب به وجود آمدن محصولات، خدمات، روشها، سیاستها، افکار و راهکارهای نو برای حل مشکلات جامعه میشود.»
نقش دانشگاه در کارآفرینی
همکاری دانشگاه و صنعت توافق قراردادی است که در خصوص فعالیتهای علمی و پژوهشی و شرکتهای تجاری صورت میگیرد. به عقیده نویسنده؛ «این همکاری معمولاً باهدف دستیابی به توان علمی دانشگاه و تجربههای صنعت و استفاده از آنها صورت میپذیرد. دراینارتباط، دانشگاه و صنعت تلاش میکنند تا برخی از فعالیتهای علمی خود را بهطور مشترک و هماهنگ انجام دهند. بههرحال، همکاریهای دوجانبه این دو نهاد فعالیتهایی را در برمیگیرد که هر یک از آنها بهتنهایی قادر به انجام دادن آنها نیستند.»
نویسنده در ادامه به توضیح شاخصههای دانشگاه کارآفرین در الگوی ایرانی-اسلامی میپردازد و مینویسد: «مشاغلی که از این دانشگاهها بهرهمند میشوند، مسلماً در توسعه فنّاوریهای جدید پیشرو خواهند بود. این فنّاوریها در تولید کالاها بهکاررفته و منجر به بالا رفتن سطح استاندارد زندگی خواهد شد. دانشگاه کارآفرین باید به بازار دسترسی داشته و از تجارب افراد صاحبتجربه در بازار کمال بهره را ببرد. همچنین وجود افراد توانا و شایسته، علاقهمند و خلاق در چنین مجموعههایی ضروری است.»
بیشتر بخوانید:
- لزوم توجه به ظرفیتهای علوم پایه و انسانی در تدوین برنامه هفتم توسعه/ استقلال دانشگاهها تا چه میزان بستری برای نوآوری خواهد بود؟
- وقتی نظام آموزش نیازمند بازنگری اساسی است/ نجات دانشجویان و صنعت در پیچ تعارضها
- اشتغال دانشجویان در کشوقوس دانشگاهیان و صنعت/ گره کارآفرینی به دست چهکسی باز میشود؟
چالشهای آموزش کارآفرینی
آموزشهای کارآفرینی و تحقیقات مربوط به آنهم اکنون با چالشهای متعددی مواجه شده است. انوری دراینباره میگوید: «یکی از چالشهای موجود درزمینهٔ کارآفرینی، ناشناخته بودن این مقوله است که از موانع گسترش فرهنگ کارآفرینی در کشور است. ارزش نداشتن سرمایه در کشور، منزلت اجتماعی ازجمله موانع موجود درراه گسترش فرهنگ کارآفرینی در کشور هستند. همچنین توسعه فنّاوری اطلاعات در کشور، فرصتهای کارآفرینی جدیدی را ایجاد میکند.»
برخی دیگر از این چالشها که در ادامه این مقاله به آن اشارهشده عبارتاند از «چالش در کیفیت مدرسان کارآفرینی، چالش در پذیرش آموزش کارآفرینی در دانشکدهها نسبت به کسبوکار، چالش در ایجاد یک پیکره عمومی در زمینه دانشهای مختلف، چالش در اثربخشی روشهای آموزشی، چالش در نیازهای یادگیری کارآفرینانی که در حال کسبوکار هستند متناسب با دوره زندگی کسبوکاری که هماکنون در آن به سر میبرند.»
امروزه اکثر دروس دانشگاهها بهویژه رشتههای علوم انسانی بهطور نظری ارائه میشوند و تلاش جدی برای کاربردی کردن آنها صورت نگرفته است. به باور انوری؛ «افراد کارآفرین در این رشتهها کمتر تربیت میشوند. ازاینرو، اکثر خروجیهای دانشگاهها با نیازهای بازار کار هماهنگی و همخوانی ندارند، تخصصها و مهارتها همجهت و همسو با نیازهای بازار کار شکل نمیگیرند و به خاطر کمتر کاربردی بودن دروس دانشگاهی، بهویژه در رشتههای فنی، دانشآموختگان آمادگی برای کار ندارند.»
کارآفرینی موجب گذار از رکود اقتصادی میشود
محدودیت اختیار دانشگاهها درزمینهٔ ایجاد و تأسیس دورههای بینرشتهای ازجمله مشکلات قابلذکر است؛ اما نویسنده در ادامه میافزاید: «طی سالهای اخیر اقداماتی در این زمینه صورت گرفته که باید گسترش یابد. بازار کار، هماهنگ با تحولات علوم و فنّاوری جهان در حال تحول است. ازاینرو، بازار کار نیازمند بعضی تخصصهای جدید است که لزوماً دانشآموختگان دانشگاهها آنها را در دوران تحصیل فرانمیگیرند.»
مشکلات دیگری که از سوی وی عنوان میشود؛ «عدم ارتباط دانشگاهها با صنایع و مراکز تولیدی و صنعتی است؛ بهطوریکه امروزه بهرغم ایجاد و گسترش دانشگاههای صنعتی، حلقههای اتصال آنها با صنعت و تولید چندان شکل نگرفته است. درواقع، وقتی ارتباط دانشگاه و صنعت بهدرستی صورت نگیرد، نمیتوان انتظار پیشرفت و توسعه جدی کشور را داشت. عدم شناخت جوانان از بازار کار و مشارکت نداشتن فعال بخش خصوصی درزمینهٔ تحقیق، توسعه، فعالیتهای تولیدی و کارآفرینی ازجمله دیگر مشکلات مربوطه است.»
نقش مراکز آموزش عالی در اشتغال و کارآفرینی
دانشگاهها بهعنوان متولیان پرورش نیروی متخصص جامعه، در توسعه کارآفرینی، نقش کلیدی دارند و علاوه بر این دانشگاهها با داشتن نیروی انسانی و امکانات پژوهشی میتوانند درزمینهٔ کارآفرینی تحقیقات و پژوهشهای در مورد نظامهای صنعتی انجام داده و از دستاوردهای آن استفاده کند. این محقق دراینباره میگوید: «این تحقیقات میتوانند بهمنظور بهبود دورههای آموزشی در دانشگاه و همچنین برای ارتقای سطح علمی اساتید دانشگاه مفید بوده و دانشجویان با گذراندن این دورههای آموزشی آماده رویاروی با نیازهای در حال تحول جامعه میشوند و به این صورت زمینههای کارآفرینی در جامعه فراهم خواهد شد.»
نویسنده در نتیجهگیری با بیان اینکه بهطورکلی آموزش در دانشگاههای کارآفرین نقش بسیار مهمی را ایفا میکند خاطرنشان میکند: «موانعی بر سر راه آموزشها است ازجمله آنها میتوان به ضعف آموزش عالی، عدم توجه به آموزش در حین کار و عدم امنیت برای سرمایهگذاری اشاره کرد.»
محدودیت اختیار دانشگاهها درزمینهٔ ایجاد و تأسیس دورههای بینرشتهای ازجمله چالشهای کارآفرینی است
برای اینکه کارآفرینی در جامعه توسعه یابد، دولت و دانشگاه نیز باید تمهیداتی بیندیشند. لذا این محقق مینویسد: «دولت میتواند سیاستهای تشویقی را برای کارآفرینان اتخاذ کند و بودجه خاصی به طرحهای کارآفرین اختصاص دهد یا با حمایت از صاحبان سرمایه آنها را تشویق کرده که در بخشهای تولیدی و خدماتی سرمایهگذاری کنند. دانشگاه نیز علاوه بر آموزشهای خود با تربیت و تعلیم اساتید و آموزشهای مجازی به ترویج آن سرعت میبخشد.»
به باور انوری؛ «اگر میخواهیم بحث کارآفرینی را در کشور جدی بگیریم، باید نظام آموزشی ما به اینسو هدایت شود که افرادی که فارغالتحصیل میشوند ویژگیهای کارآفرین را داشته باشند و البته خانواده هم نقش دارد، اما نقش اصلی را شاید نظام آموزشی ما بهخصوص در مقاطع کارشناسی و بالاتر دارد. ما باید در بین فارغالتحصیلان دانشگاهها رغبت ایجاد کنیم که به تفکر خلاق بپردازند.»
«باید با آموزش کارآفرینی در دانشگاهها، فرهنگ کارآفرینانه را در میان قشرهای دانشگاهی پیشرفت دهیم که در روند توسعه صنعتی کشور ایجاد تحولی داشته باشیم.» وی علاوه بر اشاره به این امر مهم میگوید: «به همین دلیل است که در بسیاری از کشورها حتیالامکان موانع و مشکلات برطرف شدهاند، دولتها به شکوفا کردن توان بالقوه مردم پرداختهاند.»
آموزش دانش کارآفرینی اهمیت بسیار دارد. نویسنده در ادامه خاطرنشان میکند: «با اجرای این سیاست همواره میتوان به اهداف گوناگونی مانند شناخت فرصتها و چگونگی بهرهبرداری از آنها، آشنایی با فنّاوری و دانش فنی جدید و چگونگی بهکارگیری آنها، روشهای جدید علمی مدیریتی و بازرگانی جامعه عمل پوشید. آموزش میتواند بلندمدت (مانند آموزش از دوره دبیرستان به بعد) یا کوتاهمدت (مانند سخنرانیهای ادواری) باشد.»
انتهای پیام/۴۱۶۷
انتهای پیام/