معصومه ابتکار: زنان توسعه را متوازن میکنند
به گزارش گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا به نقل از اعتماد، وی در عین حال که سالها سابقه معاونت ریاستجمهوری را در کارنامه خود دارد در آستانه برگزاری دومین همایش ملی اعتدال با عنوان «زنان، اعتدال و توسعه» که یکشنبه هجدهم بهمن ماه در کتابخانه ملی برگزار میشود از سختی کار زنانی سخن میگوید که میخواهند در عرصه مدیریت حضور فعالی داشته باشند. معصومه ابتکار، رییس سازمان محیط زیست در این گفتوگو نوع نگرشها را مهمترین مانع برای حضور زنان در راس مدیریت کلان برمیشمارد و به تبعات عدم حضور زنان در ساختار تصمیمگیری اشاره میکند.
به نظر شما مهمترین موانع حضور زنان در قامت وزیر چیست؟ به هرحال حداقل انتظار جامعه زنان این بود که چند وزیر زن در کابینه حضور داشته باشند؟
به نظر میرسد در این زمینه مهمترین مانع، فرهنگ و نحوه نگرش در برخی اقشار جامعه است. این نحوه نگرش البته به تدریج کمرنگ خواهد شد و در کنار آن با تجارب روزافزون بانوان در امور اجرایی کشور امید میرود در آینده شاهد حضور زنان در قامت وزارت باشیم.
بسیاری از کارشناسان بر این باورند که ساختار تصمیمگیری ما بیش از حد مردانه است به نظر شما تبعات ساختار مردانه تصمیمگیری و تصمیمسازی در کشور چیست؟
تمایل دارم سوال شما را از زاویه عکس آن پاسخ دهم؛ یعنی تبعات حضور خانمها در تصمیمگیری و تصمیمسازی. حضور زنان که میتواند به کاهش یا بالانس ساختارهای مردانه کمک کند سبب تغییر رویکردها و تلطیف عملکردها به نفع حفظ رفتارهای انسانی میشود. چرا که رویکرد آنها به شرط لحاظ نگاه مادرانه و زنانه از نوع نرم است و این همان چیزی است که جامعه نیاز به آن دارد. حسهای مادرانه و زنانه میتواند لبههای تیز مدیریت را بگیرد و در جاهایی که کار به تنش و اختلاف میکشد، فضا را به سمت عطوفت ببرد. جامعهای که دچار شکافهای متعدد است با نگاه نرم و عاطفی و توام با گذشت و فهم متقابل، میتواند در مسیر اصلاح قرار گیرد. مادر میسوزد، میسازد، رنج و درد را تحمل میکند تا در نهایت خانواده از هم نپاشد و جامعه وصل بماند. ما این نگاه و حس را در جامعه کم داریم. اتفاقا ضرورت وجود ساختارها و رویکردهای زنانه یک نگاه قرآنی است و میبینیم که در مثالهای قرآن کریم حضور زنان در برهههای بسیار حساس تاریخی به عنوان یک گرهگشا مطرح و عملکرد آنها سبب رفع مشکلات یا یک تحول عظیم میشود.
غیبت زنان در مدیریت کلان جامعه چه تاثیراتی به دنبال دارد؟
سهم و نقش زنان در مدیریت باید به طور علمی و به دور از نگاههای جناحی بررسی و احصا شود. این مساله از دو زاویه قابل بررسی است؛ یکی در مسائل زنان، خانواده و فرزندان، مسائل فرهنگی- اجتماعی، منازعاتی که با نسل جوان وجود دارد، شکاف نسلی و... که خانمها در این زمینه طبیعتا از درک عمیقتری برخوردارند. مثل اینکه زنان خیلی بهتر از آقایان مشکل دختری که ورزش نکرده را حس میکنند. دوم اینکه این حسها و درک زنانه است که در کنار نگاه مردانه میتواند مکمل باشد و به یک تصمیم بهتر برسد. چنانچه در خانواده نیز پدر و مادر در کنار یکدیگر شخصیت فرزندان یا نسل آینده را شکل میدهند و مکمل همدیگر هستند. میخواهم تاکید کنم که تمرکز زنانه بر عاطفه اصلا منفی نیست. گاهی اصرار دارند که این عاطفه را منفی جلوه دهند. ولی امروزه از هوش عاطفی در مدیریت صحبت میکنند که بسیار کارآمد است. در واقع مدیرانی موفقاند که هوش عاطفی بالاتری دارند. از آن طرف اقتدار و نگاه ریاضی مردانه هم در جای خود خوب است. در مدیریت باید اینها کنار هم بیاید و ما هر دو نگاه را داشته باشیم. پس غیبت زنان در مدیریت کلان جامعه بیشک آثار منفی بسیار دارد که برخی از آنها اکنون گریبان جامعه ما را گرفته است.
فارغ از شرایط موجود اجتماعی در بسیاری از موارد زنان خودشان حاضر به ریسک نیستند و در قامت انتخابشونده قرار نگرفتند، به نظر شما دلایل این مساله چیست؟
به نظرم نباید از زاویه عدم ریسکپذیری به این موضوع نگاه کنیم. چرا نمیپرسید دلایل عدم علاقه زنان به شهرت و موقعیت؟ بخش مهمی از پایین بودن انگیزه زنان برای ورود به عرصه انتخابات همان حس مادری و عطوفت آنهاست که ترجیح میدهند حتی در صحنه اجتماعی در گمنامی خدمت کنند و اگر فرصت و زمانی برایشان باقی ماند به خانواده خویش برسند. این موضوع البته شاید به ضرورت تلاشی بیش از مردان برای انتخاب شدن بازگردد. به دلیل حضور اجتماعی پررنگتر مردان، آنان بیشتر دیده میشوند و برای انتخاب شدن هزینه کمتری را میپردازند. همچنین وقتی قرار به سرمایهگذاری در امر انتخابات باشد از قدرت یا حمایت اقتصادی بیشتری برخوردارند. بنابراین ریسک ورود به عرصه انتخابات برای زنان بیشتر است.
یکی از دغدغههای مهم زنان این است که چگونه اعتدال را بین نقشهای خانوادگی و اجتماعی حاکم کنند. شما تجربه حضور در عالیترین پستهای کشوری را داشته و از سوی دیگر نقش خانگی هم بر عهده دارید. به نظر شما چطور میتوان این مشکل را حل کرد؟
عدم همکاری مردان شاید مهمترین چالش در عدمتعادل میان نقشهاست. اگر مردان در مقام شوهر با همسران خود هماهنگ باشند و هر آنچه برای خود میخواهند برای بانوانشان هم بخواهند، بسیاری از مشکلات زنان در این زمینه حل میشود. بنابراین اینچنین چالشی ریشه در مسائل فرهنگی و تفاهم موجود میان زن و مرد دارد. البته در دهههای اخیر از شدت این چالش کاسته شده و هم زنان و هم مردان به هماهنگی بیشتری در این زمینه دست یافتهاند.
به نظر شما زنان چطور میتوانند در فرآیند توسعه نقشآفرینی کنند؟
جایگاه زنان به عنوان مهد پرورشدهنده انسان در ابعاد گوناگون اهمیت خاص دارد و رشد فکری، سیاسی و مدیریتی آنان تاثیرات غیرقابل انکاری بر روند پیشرفت کشورها میگذارد. اما امروزه نقش زنان در توسعه را بیشتر از منظر تاثیرگذاری آنان در توازن و نگاه جامعنگر در مدیریت نوین جهانی باید بررسی کرد. یعنی موضوع زنان و توسعه را نباید فقط به مفهوم حضور زنان در تولید تلقی کرد، بلکه لازم است تا به نقش آنان در اصلاح سبک زندگی، توسعه پایدار و حفظ محیط زیست برای حیات نسلهای آینده پرداخت.
انتهای پیام/