دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری

اشک خشکیده برگونه تالاب‌های ایران

امروز مصادف با روز جهانی تالاب‌هاست؛ روزی که به احترام تالاب‌های جهان و در راستای تاکید بر حفاظت از آنها نامگذاری شده است و شکل‌گیری کنوانسیون جهانی رامسر به عنوان اولین کنوانسیون جهانی در حوزه محیط‌زیست در 45 سال پیش و با پیشقراولی ایران و میزبانی شهر زیبای رامسر را در پی داشت.
کد خبر : 64920

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر خبرگزاری آنا به نقل از جام‌جم، تخریب تالاب‌های جهان آن قدر مهم و نگران‌کننده بود که به شکل‌گیری یک معاهده جهانی در سال 1971 بینجامد و مهم‌تر از آن، این‌که ایران از بنیانگذاران و میزبان اولین جلسه این کنوانسیون جهانی باشد؛ اتفاقی که انتظار می‌رفت ایران را به یک الگوی بی‌بدیل در زمینه حفاظت از تالاب‌ها و سرمشقی برای سایر کشورها تبدیل کند تا در سایه آن، هر ساله در چنین روزی به جشن نشاط و شادابی و سرمستی تالاب‌هایمان بپردازیم، درحالی که اکنون در عمل باید به سوگ این زیست‌بوم‌های مهم سرزمین‌مان بنشینیم که امروز حال هیچ کدامشان خوب نیست و هر روز شاهد مرگ تدریجی آنها هستیم.



به گزارش خبرنگار جام‌جم ، امروز درحالی همایش کنوانسیون جهانی تالاب‌ها در شهر اصفهان و با حضور مسئولان کشوری و بین‌المللی محیط‌زیست و دبیر جهانی این کنوانسیون برگزار می‌شود که حرفی در این زمینه برای گفتن نداریم؛ زیرا نه‌تنها تالاب‌های داخلی مان خشک و نیمه جان شده، بلکه تالاب‌های ساحلی مان نیز که مشکل بی‌آبی ندارد، به قهقرا رفته و در حال احتضار است.


بخش‌های وسیعی از تالاب انزلی از جمله سلکه و سیاه کشیم و سرخانکل خشکیده و تالاب لاگون کیاشهر و بخش وسیعی از اکوسیستم‌های آب شیرین تالاب میانکاله هم به همین وضع مبتلاست. تالاب‌های ساحلی جنوب کشور هم اوضاع بهتری ندارند و وضعیت شادگان خوزستان و حله بوشهر و حرای تیاب و میناب هم بهتر از تالاب‌های ساحلی شمال کشور نیست. همه اینها منهای صدها تالاب در نقاط داخلی و میانی کشور است که نه تنها خشک و برهوت شده، بلکه به کانونی برای ریزگردها تبدیل شده است؛ اتفاقی که متاسفانه به دنبال ناآگاهی، کوتاهی و بی‌تفاوتی مردم و مسئولان مربوط رقم خورده است.


حال وخیم تالاب‌های کشور


براساس آمار موجود، از حدود هزار عرصه تالابی دائمی و فصلی کشورمان، 24 سایت شامل 35 تالاب در کنوانسیون جهانی رامسر به ثبت رسیده که به گفته اصغر محمدی فاضل، رئیس دانشکده محیط زیست، متاسفانه اغلب این سایت‌های تالابی اکنون صدمه دیده و با مشکلات زیادی مواجه است؛ مشکلاتی که ناشی از عوامل و فشارهای طبیعی چون خشکسالی و فشارها و دخالت‌های انسانی ناشی از توسعه یا آزمندی افراد است.


وی در گفت‌وگو با جام‌جم می‌افزاید: این دست اندازی‌ها باعث شده که در طول زمان بسیاری از عرصه‌های تالابی را یا کلا از دست بدهیم، مثل نابودی بخش‌های وسیعی از دریاچه ارومیه یا اساسا کارکرد تالاب از دست رفته است، مثل اتفاقی که در هامون، پریشان و شادگان شاهد آن هستیم یا در برخی جاها با آنچنان وخامتی مواجه شده‌ایم که تالاب دیگر نه تنها به عنوان یک عنصر مطلوب قلمداد نمی‌شود، بلکه خود به مشکلی برای منطقه تبدیل شده است و برخی فکر می‌کنند با خشک‌کردن تالاب می‌توانند مشکلات ناشی از آن را برطرف کنند، درحالی که خشک شدن، خود عامل ایجاد مشکلات بعدی است.


تهدید امنیت ملی


این استاد دانشگاه با اشاره به ارزش‌های بین‌المللی، حیاتی، اجتماعی و اقتصادی تالاب‌ها، به خطر افتادن امنیت ملی را اولین پیامد نابودی آنها دانسته و یادآور می‌شود: تجربه تالاب‌های هامون، دریاچه ارومیه، پریشان، گاوخونی و شادگان نشان داده که با خشک شدن این تالاب‌ها، کوچک‌ترین وزش باد موجب برخاستن گرد و خاک و تحت‌الشعاع قرار گرفتن زندگی ساکنان مردم اطراف تالاب‌ها می‌شود؛ امری که زندگی عادی و سلامت مردم، تحصیل کودکان و... را تحت تاثیر قرار داده و سهم عمده‌ای از منابع مالی، خدماتی و درمانی را صرف رفع مشکلات ناشی از این موضوع می‌کند.


این در حالی است که این تالاب‌ها تمام کارکردهای اقتصادی و زیست‌بومی خود را هم از دست داده‌اند و دیگر برای ما غذا تولید نمی‌کنند، فرآیند تصفیه آب و رفع آلودگی را انجام نمی‌دهند، محل تخمگذاری ماهیان و زیستگاه پرندگان هم نیستند، ... و در نتیجه همه اینها غذای جوامع بومی تامین نشده و شاهد مهاجرت این جوامع به حاشیه شهرها و آسیب‌های ناشی از آن خواهیم بود که هزینه‌های بمراتب سنگین‌تری از حفظ تالاب‌ها دارد.


اثرات سدسازی و فاضلاب‌ها


متاسفانه خشکی و نابودی تالاب‌های کشورمان به خروج برخی از این تالاب‌ها از فهرست کنوانسیون جهانی رامسر و وارد شدن آنها به فهرست مونترو (تالاب‌هایی که دچار تغییرات اکولوژیکی شده‌ است) نیز منجر شده است؛ تالاب‌هایی چون انزلی در گیلان، هامون بزرگ در سیستان و بلوچستان، نی ریز و کمجان در فارس، شادگان و خورموسی در خوزستان و شورگل و یادگارلو در آذربایجان غربی که حال و روزشان بسیار وخیم است و منتظر دست معجزه مردم و مسئولان است.


دراین باره، مسعود باقرزاده کریمی، معاون امور تالاب‌های دفتر زیستگاه‌های سازمان حفاظت محیط‌زیست با اشاره به این‌که این تالاب‌ها از حدود 18 سال پیش وارد فهرست مونترو شده‌ است و هم‌اکنون تالاب‌های بسیار دیگری همچون ارومیه نیز وضعیتی مشابه این تالاب‌ها دارند، به جام‌جم می‌گوید: به‌طور کلی تالاب‌های غیرساحلی ما از کمبود و نبود آب به دلایلی همچون سدسازی، جلوگیری از حقابه تالاب، اضافه برداشت از منابع آبی سطحی و زیرسطحی و کاهش بارش‌ها رنج می‌برد. تالاب‌های ساحلی‌مان در شمال کشورنیز با ورود انواع فاضلاب‌ها، آلودگی‌های شهری و کشاورزی و زباله و تالاب‌های ساحلی در جنوب کشور هم به دلیل ورود مواد نفتی دچار وضعیت وخیمی شده است. برخی از تالاب‌ها همچون هامون نیز از آنجا که 90 درصد آب تامینی آنها از خارج کشور تامین می‌شود، با کاهش این آب ورودی، دچار خشکیدگی شده‌ است.


برخورد سلیقه‌ای مدیران میانی


این مقام مسئول درخصوص اقدامات لازم برای بهبود وضعیت تالاب‌ها نیز یادآور می‌شود که این اقدامات شامل بازنگری در تصویب قانون، اجرای صحیح قانون، فرهنگسازی و مشارکت دستگاه‌های مختلف است؛ یعنی رخداد یک تحول مهم و بزرگی در این حوزه که خوشبختانه بخشی از این تحول صورت گرفته است.


وی می‌افزاید: به‌طور مثال در مواد قانونی برنامه چهارم و پنجم، موارد خوبی در حوزه تالاب‌ها به تصویب رسیده است یا در سیاست‌های کلی مقام معظم رهبری درباره محیط‌زیست، رویکردهای خوب وزارت نیرو درخصوص اختصاص حقابه تالاب‌ها یا سیاستگذاری‌های سازمان حفاظت محیط‌زیست همه نشاندهنده حرکت‌های نسبتا خوب در سطح کلان است. به گفته وی اما مهم‌ترین ضعف در این خصوص، اجرای سلیقه‌ای قانون توسط مدیران میانی و استانی توسعه‌ای است که به اندازه مدیران ارشد و سیاستگذاران نظام هنوز آنقدر ایمان پیدا نکرده‌اند که این تالاب‌ها باید احیا شود، در واقع هنوز به ارزش و اهمیت حیاتی آنها پی نبرده‌اند و این را می‌شود از طرح‌های توسعه‌ای که به اجرا می‌گذارند، مشاهده کرد.


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب