«توافق هستهای» در راه است/ اعراب شاهد ابرقدرت شدن ایران خواهند بود
بهگزارش خبرنگار گروه بینالملل خبرگزاری آنا، «عبدالباری عطوان» تحلیلگر سرشناس جهان عرب در گزارشی که در پایگاه خبری «رأیالیوم» منتشر شد، نوشت: «ناصر جوده» وزیر امورخارجه اردن برای نخستینبار پس از هشت سال قطع رابطه با ایران، به تهران آمد و خواستار آغاز گفتوگوهای عربی و ایرانی باهدف حل مشکلات منطقه شد، این موضوع به طور واضع بیانگر این است که منطقه خاورمیانه در آستانه تحول استراتژیک بیسابقهای قرار گرفته است و هر لحظه امکان امضا شدن توافق هستهای وجود دارد.
براساس این گزارش، «عطوان» با بیان اینکه اعراب حتی با اسرائیل نیز گفتوگو و مراکز و نهادهای گفتوگو با ادیان دیگر ایجاد کردهاند، مینویسد: اعراب باوجود همه پیشرفتهای ایران، همچنان به این کشور (قدرتمند) خاورمیانه به چشم دشمن مینگرند و تلاش میکنند با مانور روانی با رسانههای خود علیه ایران فعالیت کنند و حتی در این مسیر از اختلافات طایفهای به عنوان اهرم فشار استفاده میکنند. علاوه بر این، برخی دولتهای عربی تلاش میکنند ناوهای هواپیمابر آمریکا را به منطقه گسیل دارند و حتی بیش از 150 میلیارد دلار صرف قراردادهای تسلیحاتی برای جنگندههای جدید کردند ولی (مشاهده میکنیم) اکنون خواستار گفتوگو با ایران شدهاند.
«رایالیوم» میافزاید: «جان کری» وزیر امورخارجه آمریکا که روز پنجشنبه گذشته به ریاض سفر و در پایگاهی نظامی با وزرای امورخارجه کشورهای عرب حاشیه خلیجفارس دیدار کرد، خبری هولناک به آنها داد و آن خبر این بود که توافق با ایران در حال رتوشهای نهایی است. وی نخست به آنها گفت که نخستین افرادی هستند که از این موضوع باخبر میشوند و سپس خاطرنشان کرد که آمریکا پشت آنها را خالی نخواهد کرد و این توافق، علیه آنان نخواهد بود. باوجود این حرفها نباید فراموش کرد که میان حرف تا عمل فاصله زیادی وجود دارد.
«عطوان» در ادامه گزارش خود مینویسد: ایران تاکنون بسیار صبر کرده است و هیچگاه از ناوهای هواپیمابر و کشتیهای جنگی آمریکا نترسید. مانورهای دریایی را با رزمایش و موشک را با موشک جواب داد و 30 سال تحت محاصره اقتصادی تاب آورد و هیچگاه در برابر «شیطان بزرگ» خم نشد تا جاییکه خود آمریکا ناچار شد زانو بزند و از ایران به عنوان قدرت بزرگ منطقهای و شریکی راهبردی در مهمترین منطقه جهان یاد کند.
این تحلیلگر عرب نوشت: آمریکا که به عنوان بزرگترین قدرت نظامی تاریخ مطرح است، فهمید که در مقابل «سرسختی» ایران هستهای تنها دو گزینه دارد، نخست اینکه از قدرت نظامی خود استفاده کند که طبعا نتیجهای غیرقابل پیشبینی دارد و دوم اینکه به سازش روی آورد و درهای مذاکرات محرمانه را برای دستیابی به توافق باز کند تا بدین وسیله آبرویش حفظ شود. آمریکا گزینه دوم را انتخاب کرد و دهان یاوهگویان جنگطلبی همچون اسرائیل و اعراب را بست.
بهنوشته «رایالیوم»، جهانیان تنها قدرتمندان را محترم میشمارند و ضعیفان سرنوشتی جز نابود شدن و یا نادیده گرفته شدن ندارند. بدین ترتیب، شرطبندی بر سر آمریکا به عنوان همپیمان، قماری بازنده است و این اتفاق بارها افتاده است و صحت این قاعده ثابت شده است و کشورهای عربی به ویژه کشورهای عرب حاشیه خلیجفارس، در حال حاضر گرفتار الزامات این قاعده هستند.
آمریکا به خوبی درک کرد که ایران تحت محاصره توانسته است بر حدود نیمی از کشورهای عربی همچون عراق، یمن، لبنان و سوریه تسلط یابد و دامنه نفوذ خود را به وسیله گروهها و جنبشهای مقاومت، تا فلسطین گسترش دهد. ایران همچنین توانست با روسیه و چین که هر کدام از آنها تحت محاصره اقتصادی و سیاسی بودند، ائتلاف تشکیل دهد. بنابراین مشخص نیست اگر تا دو هفته دیگر با امضای توافق، محاصره اقتصادی و سیاسی ایران برداشته شود، اوضاع به چه ترتیب خواهد بود؟
«عبدالباری عطوان» میافزاید: ایران در عراق مبارزه با گروه داعش را آغاز کرده است و در سوریه توانسته است مانع سقوط «بشار اسد» شود. همچنین نیروهای ایرانی به تسلط بر اراضی آزاد شده «جولان» سوریه در درعا و قنیطره نزدیک شدهاند. آنها زرادخانه نظامی قدرتمندی دارند که از جنگنده تا پهپاد در آن به چشم می خورد که همگی ساخت کارخانههای سلاحسازی داخل است، اما عربها چه وضعی دارند و چه چیزی میسازند؟
بهنوشته این تحلیلگر سرشناس عرب، درست است که برخی افراد مدعی هستند که توافق هستهای با ایران، فرایند غنیسازی را به مدت 10 سال به حال تعلیق در میآورد و تاسیسات هستهای ایران، از آن پس تحت نظارت دقیق دوربینهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی در وین خواهد بود، ولی در هر حال، ذخیره اورانیوم غنیسازی شده، همچنان در ایران باقی خواهد ماند. علاوه بر آن، 20 هزار سانتریفیوژ همچنان در اختیار ایران قرار دارد و از آن مهمتر، تجربه بالا و مغزهای درخشانی است که مدیریت این برنامه را برعهده دارند و در آینده نیز برعهده خواهند داشت.
روزنامه «رایالیوم» نوشت: «ناصر جوده» وزیر امورخارجه اردن از گفتوگو میان ایران و اتحادیه عرب سخن گفت و مشخص نیست که آیا این طرح ابتکار خودش و یا دولت اردن است و یا اینکه همپیمانان عرب اردن در حاشیه خلیجفارس، این کشور را مامور کردهاند که این ایده را مطرح کنند. اتحادیه عرب، از زمان خارج شدن مصر از گردونه قدرت جهان عرب، به دست کشورهای عرب حاشیه خلیجفارس افتاد و آنها با استفاده از این فرصت، عراق را نابود کردند، سوریه را گرفتار درگیریهای داخلی نمودند، لیبی را کشوری شکستخورده ساختند یمن را دچار جنگ مذهبی کردند. به همین دلیل نمیتوان باور کرد که اردن، چنین ابتکاری را بدون سفارش این کشورها مطرح کرده باشد.
«عطوان» در گزارشی خود با بیان اینکه محتوای دعوت وزیر امورخارجه اردن مشخص نیست و محرمانه باقی خواهد ماند. مینویسد: گفتوگو با تهران به معنای گفتوگو با «بشار اسد» رئیسجمهوری سوریه است و میتواند به معنای ایجاد روابط دوستانه با «حیدر العبادی» نخستوزیر عراق باشد. در پس این دعوت میتوان دست کشیدن از تعرض و تهاجم به «حزبالله» لبنان و نیز به رسمیت شناختن جنبش «انصارالله» به عنوان جنبش اصلاحطلب یمنی را مشاهده کرد. این دعوت میتواند به معنی گوش سپردن به مطالبات مخالفان بحرینی که در جلسه گفتوگو با خاندان حاکم حضور دارند باشد. شاید در پس آن، بتوان آزادی شیخ «علی سلمان» دبیرکل جنبش وفاق بحرین را نیز مشاهده کرد.
طبعا اگر گفتوگوی آینده اعراب با ایران این موضوعات و خواستهها را شامل نشود، پس عربها بر سر چه چیزی قرار است گفتوگو کنند؟ قیمت پسته حلب یا صادرات ماهی زبیدی؟ یا شاید هم قرار است درباره موضوعات مربوط به آلودگی هوا در منطقه خلیجفارس گفتوگو کنند؟!
تحلیلگر سرشناس عرب در پایان گزارش خود مینویسد: آیا اعراب در آینده به اسرائیل، ترکیه یا پاکستان و یا هر سه با هم، پناه میبرند؟ حال این سوال پیش میآید که تا چه زمانی باید به دیگران اعتماد کرد؟ آیا تکیه به آمریکایی که از پشت به ما خنجر زد، درس عبرت نشد؟ آیا زمان آن نشده است که طرح فراگیر سیاسی، نظامی و اقتصادی عربی محض تدوین کنیم؟ آیا میان عربها طرف عاقلی پیدا نمیشود که فریاد بزند که «بس است دیگر، کاسه صبرمان لبریز شد»!
دیگر زمان آن رسیده است که همه با هم اعتراف کنیم که «طرح ایرانی» به ثمر نشسته است و میوه دادن را آغاز کرده است، آمریکا به این طرح متمایل شده است و ایران را تا چندی دیگر به عنوان همپیمانی راهبردی به رسمیت خواهد شناخت. در آن صورت، تهران به «مهره چین» منطقه عربی تبدیل خواهد شد و در آن اوضاع دیگر فاتحه مهرههای ضعیف عرب خوانده است.
انتهای پیام/