نوروزخوانی دعوت به دوستی و همدلی است/ حکایت گلگردانی چوپانان برای بشارت بهار
به گزارش خبرنگار حوزه موسیقی گروه فرهنگ خبرگزاری آنا، نوروزخوانی، بهارخوانی یا ساونگ خوانی، گونهای از آوازخوانی است که در گذشته در کل ایران رواج داشته است. خاستگاه این گونه آوازخوانی بیشتر در استان مازندران بوده که در حال حاضر این مراسم بهصورت محدود در برخی نقاط آن برگزار میشود. این آیین، به خصوص در دو سوی البرز (مازندران، گیلان، کومش و طالقان) به وفور یافت میشود و در حقیقت، بخش مهمی از موسیقی، دو سوی البرز را تشکیل میدهد.
هوشنگ جاوید متولد سال ۱۳۳۸ در تهران پژوهشگر موسیقی نواحی و آیینی ایران است. وی در تهران و مشهد دوران نوجوانی و جوانی خود را سپری کرد و در رشته فیلمبرداری و نورپردازی از دانشکده صداوسیما فارغالتحصیل شد. جاوید از شاگردان سید ابوالقاسم انجوی شیرازی بنیانگذار مکتب مرکز فرهنگ مردم ایران در صداوسیما بود. در این سالها مسئولیتهای فراوانی نیز بر عهده داشته است. وی یکی از برجستهترین پژوهشگران موسیقی نواحی و بنیانگذار جشنوارههای مختلف موسیقی نواحی و آیینی در ایران محسوب میشود. با این پزوهشگر موسیقی به گفتوگو پرداختهایم که در ادامه از نظر میگذرانید.
دعوت به دوستی و همدلی با نوروزخوانی
آنا: «نوروزخوانی» به زبان ساده، یک سبک موسیقی است یا زیرژانر محسوب میشود؟
جاوید: یک شیوه اجرایی برای خبر کردن مردم در مورد آمدن بهار است. در شاخه موسیقی خبری ایران قرار میگیرد.
آنا: : محتوای اشعاری که در نوروزخوانی خوانده میشود، به چه حوزهای برمیگردد؟
جاوید: محتوای اشعار بر اساس باورها و عقاید اقوام مختلف در نواحی متفاوت است. از باورهای مذهبی، تاریخی و هم از باورهای جامعهشناسی یا مردمشناسی شکل میگیرد. به این شکل که در این اشعار مردم را به دوستی، همدلی، دیدار دوباره و دوری از قهر کردنها دعوت میکنند. در کنار آن مسئله باورهای مذهبی در این اشعار استفاده میشود. بهطور مثال «علی با ذوالفقار آمد، خوش آمد! بهار آمد بهار آمد، خوش آمد!» این یکی از زیباترین آوازهایی است که در نورروزخوانیهای مازندران و گیلان میشنوید.
گلگردانی چوپانان برای بشارت بهار
آنا: : نوروزخوانی بیشتر در کدام نواحی ایران رواج داشته است؟
جاوید: نوروزخوانی در همه مناطق ایران رواج داشته است. از آذربایجان تا مناطق جنوب کشور همچون بوشهر، هرمزگان و ... تمام اقوام ما از نوروزخوانی به اشکال مختلف استفاده میکردند که این آیین با مدرنیته شدن جامعه و ورود سیستماتیک ماشینهای اتوماتیک، تغییر سبک زندگی و ... شکل دیگری گرفت.
یکی از مجریان نوروزخوانیها یا همان بشارتدهندگان نوروز، چوپانها بودند که برای چرای بهاره، گوسفندها را به کوه میبردند، وقتی گلهای بهاری ۱۰ تا ۱۵ روز قبل از عید درمیآمد، آنها گلها را میچیدند و با آواز به مردم نشان میدادند. آواز میخواندند که بهار دارد میآید! گل آوردیم! شادی آوردیم! که به این کار میگویند گلگردانی و با این آوازها مردم را خبر میکردند. الان دیگر آنها این کار را نمیکنند، یعنی دیگر شبانی به آن شکل نمانده که بخواهد کاری انجام دهد. بیشتر دامداریها سیستماتیک و اتوماتیک شدهاند و دامداریهای خاص به وجود آمدهاند، به همین سبب این هنر بشارتدهندگی شبانی هم از بین رفته است.
فرهنگسازی نوروزخوانی با رسانه
آنا: میتوانیم بگوییم نوروزخوانی در یک نواحی پررنگتر است؟
جاوید: در حال حاضر بیشتر بهصورت نمایشی در رسانهها این آیین اجرا میشود؛ یعنی رسانه هر استانی بر اساس ترانههای نوروزی که دارد، فرهنگ نوروزخوانی را نشان میدهد. سازمان میراث فرهنگی چند سالی است که به فکر زنده نگه داشتن این آیین موسیقیایی است. در مناطق شمال فعالیت خیلی خوبی دارند. استانهای گلستان، مازندران و گیلان به خوبی بهره میگیرند.
آنا: با چه راهکاری نوروزخوانی باید مجدد معرفی و فرهنگسازی شود؟
جاوید: عدهای از هنرمندان که کار را بلدند، نهادهای مربوطه آنها را حمایت میکنند تا به صورت گروهی به خیابان بیایند تا به صورت نمایشی این کار را انجام دهند. مردم هم استقبال خوبی از این هنر میکنند.
ریتم نوروزخوانی اکثرا ریتمیک و شاد است
آنا : از لحاظ ریتم موسیقی و نواهایی که به عنوان نوروزخوانی میشناسیم همیشه ریتم شادی دارند یا نواهای حزنانگیز هم هست؟
جاوید: بیشتر ضربی هستند، یعنی ریتمیک و شاد هستند. البته نوروزخوانی حزنانگیز به فصل و موقعاش هم داریم. زمانی که محرم و صفر با نوروز انطباق پیدا میکند. وقتی این اتفاق بیفتد، نوع نوروزخوانیها متفاوت میشود. بشارتدهندگی آمدن بهار هست با اشاره به سوگی که با عید هم زمان شده است.
آنا : شما در گفتوگویی سالها پیش عنوان کردید که چهارشنبهسوری آیینی ایرانی نیست و مربوط به اعراب است، لطفاً در این باره توضیح دهید؟
جاوید: چهارشنبه اصولاً در فرهنگ عرب نحس است. چون در ایران اصلاً هیچ روزی نحس نیست. حتی یک لحظه و یک دقیقه به عنوان نحس در فرهنگ ایرانی اعلام نشده است. اگر کسی این را به زرتشت منتسب میکند حرف درستی نیست چون زرتشت چنین اعتقادی نداشت و تمام آنات خداوند را درست و خوب میداند.
ایرانیها در راستگویی در تمام جهان نمونه بودند
آنا: پس روز سیزدهبهدر که میگویند نحس است و باید برای در کردن نحسی این روز به دل طبیعت زد چه؟
جاوید: اصلاً این حرفها نیست. سیزده بهدر و نحسی آن در فرهنگ ایران باستان وجود نداشته است. اگر کسی سندی در این مورد دارد، بیاورد. در دوران پیش از اسلام، یک روز بهعنوان «روز دروغ» بود، آنهم به خاطر اینکه ایرانیها در راستگویی در تمام جهان نمونه بودند، جوری که «هرودوت» و «گزنفون» در نوشتههای خودشان به این مسئله اشاره کردهاند و میگویند ما سرباز ایرانی را اسیر کردیم که به دروغ برود و یک چیزی را در سپاه خودشان جا بیندازد. شکنجهاش کردیم و او مُرد اما حاضر نشد دروغ بگوید. تا این اندازه ما از نظر راستگویی در جهان نمونه بودیم. به همین سبب ایرانیها چون عقده دروغ گفتن از ذهن جامعه بیرون برود، یک روز را به عنوان روز دروغ گفتن انتخاب کردند. آن هم به این شکل که تا غروب به آن فرد میگفتند ما راست نگفتیم!
اگر به فرهنگ زرتشتی نگاه کنید، روز ششم فروردین که زادروز زرتشت است، آن روز خانه را تمیز میکردند، ترک میکردند برای اینکه «فَروهر» درگذشتگان بیاید به خانه سرکشی کند و ببیند که فرزندانشان پیرو آیین پدر و مادر هستند. هیچکس نمیتواند بگوید این سیزدهم سنت ما بوده است. اصلاً اینطور نیست. یعنی سیزده و ... رسومی بوده که ساختهاند. در دوره رویکرد ایرانیها به فرهنگ غرب که از دوره قاجار شروع میشود، این قصه پیش میآید. شما در هیچ سفرنامهای نمیبینید که نوشته باشند سیزدهبهدر ایرانیها انجام شد! در حالی که به آیین نوروز اشاره کردهاند اما به سیزدهبهدر نه. در دوره پهلوی اول چهارشنبهسوری، سیزدهبهدر و ... را با برنامهریزی ساختند.
یومالاربع یا روز چهارشنبه در میان اعراب نحس بود. اینکه از روی آتش بپریم؛ در فرهنگ زرتشتی آتش را قسم دادن، توهین و کفر است. آتش مقدس بود، دور آن شادی میکردند و بازیهای خاص داشتند ولی هرگز آتش را قسم نمیدادند. این هم در دوره مغولها مرسوم شد. آنها آتش را قسم میدادند تا توبهشان مورد قبول قرار بگیرد، از آن دوره میان ایرانیها مانده است. یعنی دو فرهنگ عرب و مغول را به هم پیوند زدند و با یک برچسبی آن را به آیینهای سورِ آتش کهن وصل کردهاند.
اصلاً سورِ آتش کهن با شکلی که امروزه رواج یافته با اصل این آیین زمین تا آسمان متفاوت است. ما اینها را به ایران کهن میچسبانیم. من مخالف روز طبیعت نیستم ولی اسناد تاریخی ما دارد میگوید که اینها سبقه تاریخی اجرایی ندارند. شکلهای دیگری داشته است. اصل قضیه چیز دیگری بوده که از آن دور افتادهایم. مثلاً الان جوانان ما هالووین جهانی را قبول دارند ولی روز سپندارمز ایرانی را که روز دوستی و مهربانی است و غربیها از ما گرفتند را درست نمیپذیرند.
بیشتر بخوانید:
- «لبخند بهار» با پرسه عروسکهای غولپیکر در پایتخت آغاز میشود/ اجرای سنتهای محلی و نمایشهای ویژه در تهران
- حس مادری «وارش» برای مردم جذاب بود/ صدای نوروزیخوانها هنوز در گوشم میپیچد/ دلتنگ سادگی نوروز هستم
- اجرای زنده «پرواز همای» در تلویزیون/ شبکه چهار با موسیقی به استقبال نوروز میرود
موسیقی نوروز در گذشته، با نقارهخوانها اجرا میشد
آنا: عموماً موسیقی لحظه تحویل سال اثر زندهیاد مهدیپور دهکردی را به عنوان موسیقی نوروزی میشناسند؛ نظر شما هم همین است؟
جاوید: هنرمندی بهنام آقای قاسمی بود که ایشان اولین بار بنا به دعوت استاد اِنجوی شیرازی در برنامه فرهنگ مردم رادیو در دهه ۴۰ (حدود سال ۴۳ یا ۴۴ بود)، آن را اجرا کرد. این موسیقی هم برای یک بخش از موسیقی خبررسانی سحر بختیاریها است که برای شروع کار و تلاش مینواختند و شکلی از موسیقی برای بازیهایی مثل دستمالبازی و چوببازی هم محسوب میشود. از همان زمان تا شروع انقلاب، این موسیقی به عنوان موسیقی سال تحویل استفاده میشد.
بعد از انقلاب چند سالی این موسیقی پخش نشد تا اینکه در اواخر دهه ۶۰ و شروع دهه ۷۰ آن را ضبط کردیم و بعد در مجموعه تلویزیونی «صبح است» که آقای سعیدی کیاسوی و آقای شهیدی تهیهکنندهاش بودند، نوروز سال ۱۳۷۵ همین اجرا را به صورت تصویری از شبکه چهار سیما از تلویزیون پخش کردیم و از آن به بعد دوباره این آهنگ در ذهن مردم جاری شد و بعد در مجموعه «نوروز و بهار ایرانی»، با عنوان موسیقی سال تحویل به جامعه ارائه شد. دو دهه کامل این موسیقی به عنوان موسیقی نوروز در فرهنگ جامعه جا افتاده بود. به هر حال این یک فرهنگ نویی بود که برای یک دورهای باید حفظ و ثبت میشد و خوشبختانه جا افتاد.
ولی موسیقی نوروز در گذشته، با نقارهخوانها اجرا میشد. حاکمان در کاخ حکومتیشان یک نقارهخانه داشتند، آن نقارهنوازها نقاره میزدند و نقاره نوروزی شکل اجرایی خاص خودش را داشته که امروزه از آن به شکلی که باید و شاید بیخبریم، فقط میدانیم که نقاره نوروزی را مینواختند و این شکل از سُرنا و دهلنوازی یا کَرنا در کشور ما بازماندهای از آن نقارهخانه است، میتوانیم بگوییم که این هم جز نغمههای نوروزی کهن بوده است.
نوروز به عنوان آیین جهانی در سازمان یونسکو به ثبت رسید
آنا: در حال و هوای نوروز و لحظه تحویل سال، خودتان موسیقی کدام نواحی را دوست دارید و برایتان دلچسبتر و به حال و هوای بهار نزدیکتر است؟
جاوید: در لحظه تحویل سال چه در دین زرتشت که دین پایه ایرانیها در پیش از اسلام بوده و چه در دین اسلام که وارد ایران میشود، در لحظه تحویل سال، هر دو دین بیشتر ذکر به کار میبرند. ذکرهای خاص مذهبی. آن تنشِ انسان با خدای خودش در لحظه تحویل سال مهم است.
آنا: : همان ذکر «یا مقلّب القلوب»؟
جاوید: این ذکر از دوره صفویان به بعد وارد شده است. والّا قبل از آن، این ذکر نبود. ذکرهای دیگری داشتند ولی همین الانش هم در بسیاری از اقوام ما، لحظه تحویل سال که میآید در بیشتر نواحی، مردم سرِ سفره هفتسین یک جز یا یک سوره از قرآن را به عنوان برکت میخوانند. این فرهنگ هنوز هست. به هر حال ادیان دیگر هم که ادیان الهی هستند همین احترام را برای لحظه تحویل سال دارند، بعد از آن است که شادیهای آهنگین شروع میشود والّا در آن لحظه، انسانها بیشتر به فکر حال و هوای خودشان با آن لحظه تغییر هستند.
آنا: در پایان اگر نکتهای را لازم میدانید، بفرمایید.
جاوید: امیدوارم در آینده احترام نسل ایرانی، نسل جوان و آینده به آیینها و داشتههایمان بیشتر شود، همانطور که جهان این توجه را کرد و با ادلّه و مدارک بسیار محکم، ایرانیها توانستند نوروز را به عنوان آیین جهانی در سازمان یونسکو به ثبت برسانند و خوشبختانه تبعات آن را هم الان داریم میبینیم، جوری که از آمریکا تا مسکو، همه نوروز را مورد احترام قرار دادند و تمام اروپا نوروز را جشن میگیرند و به عنوان یک جشن باستانی انسانی و بشری شناخته شده و این خودش خیلی مهم است.
انتهای پیام/۱۱۰/
انتهای پیام/