تصویر واقعی از مادر دلسوز ایرانی در «مادر» علی حاتمی / «ترنجبین بانو» فرزندانش را برای روز ختم آماده میکند
به گزارش خبرنگار حوزه سینمایی گروه فرهنگ خبرگزاری آنا، اکثر آثار شاخص سینمایی و تلویزیونی، لحظاتی دارند که مخاطبشان را در حال تماشا میخکوب میکنند. صحنههایی که نه فقط چند ساعت پس از اتمام فیلم که تا سالها بعد در گوشه ذهن تماشاگران آن اثر قلاب میشود و ناخودآگاهش بارها و بارها آن صحنه را مرور میکند. حال این صحنه میتواند سکانسی باشد که قهرمان داستان مهمترین کارِ خود در فیلم را انجام میدهد و مخاطبش را به اوج میبرد، یا سکانسی که یکی از شخصیتهای فرعی و مکمل قصه آن را خلق میکند و باعث ماناییاش میشود.
در چند دهه گذشته، فیلمها و سریالهای فراوانی در کشور ما به نمایش درآمده که بسیاری از آنها، در دسته آثار شاخص قرار میگیرند. فیلمهایی که با دیدنشان ذوقزده شدیم، اشک ریختیم، خندیدیم و ساعاتی را با آنها زندگی کردیم. در اکثر فیلمهای مهم تاریخ سینمای ایران، سکانسهای ماندگاری وجود دارد، سکانسهایی که حتی از خود فیلم هم فراتر رفتند و بدمان نمیآید حتی با وجود چند بار دیدنشان، برای یکبار دیگر هم همه کارها را کنار بگذاریم و به تماشای این صحنه بنشینیم. چند هفتهای است که با هم مروری داریم بر «سکانسهای ماندگار» تاریخ سینمای ایران، سکانسهایی که دیدنشان ما را یاد روزهای خوب سینما میاندازد.
شناسنامه فیلم
مادر
کارگردان: علی حاتمی
تهیهکننده: هدایت فیلم
سال ساخت: ۱۳۶۸
بازیگران: رقیه چهره آزاد، محمدعلی کشاورز، فریماه فرجامی، امین تارخ، اکبر عبدی، جمشید هاشمپور، اکرم محمدی، حمید جبلی و...
مهمترین جوایز: نامزدی در ۹ بخش از هشتمین جشنواره فیلم فجر. برنده شدن سیمرغ بلورین جشنواره در بخش بهترین بازیگر نقش اول زن برای رقیه چهره آزاد، بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای اکبر عبدی و بهترین چهرهپردازی برای عبدالله اسکندری.
فروش گیشه: ۳۴ میلیون تومان
شرح سکانس
مادر که چند روزی میشود از خانه سالمندان به خانه قدیمی خود برگشته و همه فرزندانش را دور خود جمع کرده، شب قبل از فوت، آخرین توصیههای خود را به بچهها میکند، توصیههایی برای بهتر برگزار کردن مراسم ختم. در مقابل بچهها که هنوز دوست ندارند باور کنند که حرفهای مادر واقعی است و او از تاریخ مرگش خبر دارد، سعی میکنند به خود و مادر امید بدهند که حرف از رفتن نزند و این دورهمی خانوادگی را که پس از سالها اتفاق افتاده ادامه دهند. با این وجود ترنجبین بانو (مادر) حرفهایش را ادامه میدهد و به کوچکترین جزئیات مراسم فردا و حتی حرف و حدیثهای احتمالی مردم نیز اشاره میکند. «سر شام گریه نکنید، غذا رو به مردم زهر نکنید. سماور بزرگ و استکان نعلبکی هم به قدر کفایت داریم، راه نیفتید دوره در و همسایه پی ظرف و ظروف؟ آبروداری کنید بچهها، نه با اسراف، با آداب. سفره از صفای میزبان خرم میشه، نه از مرصع پلو. حرمت زنیت مادرتون رو حفظ کنید. محمد ابراهیم، (گوشتا رو) خیلی ریز نکن مادر، اون وقت میگن خورشتشون فقط لپه داره و پیاز داغ. میمونه یه حلوا، هدیه صاحبان عزا به اهل قبور. این تنها شیرینی ضیافت مرگ، عطر و طعمش دعاست. روغن خوبم تو خونه داریم، زعفرونم هست. اما چربی و شیرینی ملاک نیست، این حرمتیه که زندهها به مردههاشون میذارن. اجرشم نزول صلوات و حمد و قل هو الله است. فقط دلواپس آردم، خاطرجمع نیستم، میترسم مونده باشه...» و بعد دقیقا در همین جا و بعد از سخنرانی مادر، گویا تمام فرزندان با حقیقت تلخ رفتن او کنار آمدند و مرگش را پذیرفتند، مخصوصا جایی که محمد ابراهیم، با آن شخصیت خشن و عصبانی، کاملا نرم و شکست خورده، سعی میکند به مادرش که قصد سفر دارد، دلگرمی دهد: «آرد هشترخان میخرم برات، فرد اعلا. حلوا میپزم، ترحلوا...»
چرا این سکانس مهم است؟
فیلم سینمایی «مادر» از آن دست آثار تاریخ سینمای ایران است که انتخاب یک سکانس ماندگار، از میان صحنهها و سکانسهای شاخص آن کار بسیار دشواری است. در جای جای فیلم، لحظات فوقالعاده احساسی وجود دارد که با دیالوگهای فوقالعاده، لحظات نابی را به وجود آورده است. اما با این وجود، این سکانس را میتوان یکی از بهترین بخشهای فیلم دانست. جایی که برادرها، بعد از کشمکشها و لیچارپرانیهایی که نسبت به یکدیگر داشتند و حتی آن درگیری فیزیکی، با هم آشتی میکنند و همه اعضای خانواده، با حال خوش در کنار هم قرار میگیرند. حالا مادر که گویا توانسته این مهم (در کنار هم قرار دادن فرزندانش با صلح و صفا) را عملی کند، آخرین توصیههای مادرانهاش را به فرزندان میکند، توصیههایی که کاملا ایرانی است و از دل تک تک جملات آن، میتوان حس و حال واقعی نگاه مادران ایرانی را دریافت کرد.
بیشتر بخوانید:
آن دم که عبدالعظیم (ع) «مسافر ری شد»
جنون آنی قاتل در «شبی که ماه کامل شد»
التهاب و استرس در سکانس تاریخی «درباره الی»
علی در «بچههای آسمان»، قهرمانی که دوست داشت سوم شود
تصویر واقعی جنگ در «تنگه ابوقریب»
«آژانس شیشهای»؛ دوئل نفسگیر و جذاب حاج کاظم و سلحشور
جایگاه فیلم در سینمای ایران
فیلم سینمایی «مادر» به انتخاب بسیاری از منتقدان و دوستداران سینما، یکی از ۵ فیلم برتر تاریخ هنر هفتم در کشورمان است، فیلمی تماما ایرانی با تمام نشانههای سبک زندگی اهالی همین منطقه جغرافیایی. مرحوم علی حاتمی، به شاعرانهترین حالت ممکن از تمام ظرفیتهای موجود آن سالها استفاده کرده است، از طراحی دکور خانه قدیمی که پیش از حضور مادر و پس از بودن آن، کاملا با یکدیگر متفاوت است، تا چیدمان درست عناصر مختلف صحنه، بازیگردانی و صدالبته دیالوگهایی که به فیلم جان میدهد. بسیاری از سکانسهای فیلم، حتی صحنههای فرعی که کمک چندانی به پیشبرد داستان اصلی «مادر» نمیکند، کاملا درست و اصولی ساخته و جاگذاری شدهاند. مثل صحنه روبهرو شدن اوس مهدی (حمید جبلی) و مهین (محبوبه بیات) در مقابل بیمارستان محل کار مهین و صحبت این دو نفر از دلتنگی برای زن و شوهرشان که چند وقتی است در خانه مادرشان جا خوش کردهاند. یا سکانسهای مربوط به گذشته و حضور پاسبان در مقابل منزل سلطان، (پدر خانواده) در زیر باران.
یکی از ویژگیهای انکارناشدنی فیلم «مادر» بازیهای فوقالعاده گروه بازیگران آن است، گروهی که همگی از چهرههای شناخته شده تاریخ سینما هستند و در این اثر یکی از نقشهای ماندگارشان را به تصویر کشیدهاند. شاید کمتر فیلمی این قابلیت را داشته باشد که ۵ نفر از بازیگرانش در فهرست بهترینهای جشنواره قرار بگیرند و در همه بخشهای بازیگری، نامزدی برای دریافت سیمرغ داشته باشد، اما «مادر» این قابلیت را داشت و رقیه چهره آزاد، محمدعلی کشاورز، اکبر عبدی، فریماه فرجامی و اکرم محمدی برای بازی در آن نامزد دریافت سیمرغ شدند که در آخر «مادر» و «غلامرضا» سیمرغهای جشنواره را در روز اختتامیه از آن خود کردند و «محمد ابراهیم» هم که مدعی اصلی به شمار میرفت، آن سال جایزه را به «حمید هامون» واگذار کرد، رقیب بزرگی که در آن سال توجه زیادی را به سمت خود جلب کرده بود.
بیشتر بخوانید:
عاشقانه آرام دکتر قلابی برای امام رضا (ع) در فیلم «شب»
بازی دیدنی از اسطورههایی که ستارههای «شیر سنگی» بودند
«دزد عروسکها» رنگارنگ، ترسناک و صمیمی
سرک کشیدن به «ضیافت» خوش رنگ و لعاب دهه هفتادی
سوژه جذاب «عروس آتش» برای مبارزه با رسم و رسوم عشیرهای
«دوئل»؛ وقتی شرورهای قصه برای بخشیدن «زینال» به میدان میآیند
«بیپولی» کمدی سیاه نعمتالله که در سینمای اجتماعی ماندنی شد
ستارهها در قاب
اما به جز این پنج بازیگر که حداقل در طول جشنواره به بازی آنها بیشتر توجه شد و بعدها نیز درخصوص حضورشان در این فیلم حرفهای زیادی زده شد، نباید از بازی خوب دیگر شخصیتهای قصه «مادر» گذشت. به عنوان مثال جمشید هاشمپور. او زمانی بازی در نقش «جمال» را در این فیلم بازی کرد که ستاره فیلمهای اکشن سینما بود، او بزن بهادری بود که در فیلمهای جنگی یکتنه به دل دشمن میزد، از هلیکوپتر میپرید و اسلحه از پر کمرش نمیافتاد، اما با این وجود دست به ریسک بزرگی زد و نقشی را پذیرفت که با تمام نقشهای پیشین او تفاوت داشت و چالشی بزرگ برای این هنرپیشه به حساب میآمد. امین تارخ و حمید جبلی نیز بازیهای خوبی در این اثر دارند، بهخصوص جبلی که یک عاشق واقعی است و تعریف درستی از داماد عاشق در خانوادههای سنتی به مخاطب فیلم ارائه میدهد.
حالا بیش از سی سال از ساخت این فیلم گذشته و جدا از سازنده این اثر که به نوعی مهره اصلی و مغز متفکر تولید «مادر» بود، تعداد زیادی از بازیگران و عوامل فیلم نیز دیگر در میان ما نیستند، آن عدهای که حضور دارند هم روز به روز حضورشان در سینما و تلویزیون کمرنگتر شده و کمکم جایشان را به چهرههای جدیدتر و جوانتر دادهاند. اما با این وجود فیلم «مادر» همچنان در جایگاه یکی از بهترینهای تاریخ سینماست، فیلمی که ذاتی احساسی دارد و حتی اگر بارها و بارها آن را دیده باشید، با تماشای بسیاری از صحنههایش، ناخودآگاه اشک میریزید.
انتهای پیام/۴۱۷۳/پ
انتهای پیام/