نمیدانم چرا گرفتن سیمرغ دیگر برایم مهم نیست/ «برف آخر» خودِ زندگی است
به گزارش خبرنگار سینمایی گروه فرهنگ خبرگزاری آنا، فیلم سینمایی «برف آخر» یکی از سختترین فیلمهای به نمایش درآمده در چهلمین جشنواره فیلم فجر است، اثری به کارگردانی امیرحسین عسگری که امین حیایی، لادن مستوفی و مجید صالحی ستارههای آن هستند و دیگر بازیگرانش همگی چهرههای ناشناخته و جدیدی برای سینما محسوب میشوند. این فیلم در کوهستانهای شمال کشور فیلمبرداری شده و فضای کلی اثر تیره، سنگین و بهشدت درگیرکننده است.
یکی از نکات قابل توجه این اثر حضور حیوانات در فیلم است، گرگها و گاوها در این فیلم نقشی اساسی دارند و از ابتدا تا انتهای فیلم گروه متعددی از بازیگران، با این دو گونه حیوانی همراه هستند و در اکثر سکانسها همراه آنها بازی دارند. اگرچه بهواسطه حضور شخصیت دامپزشک در فیلم، حیوانات دیگری هم در این فیلم حضور دارند.
اما از میان این حیوانات، گرگها پیچیدهترین موجوداتی هستند که در «برف آخر» حضور دارند. سه حیوان آموزشدیدهای که از بخشهای ابتدایی کار در آن حضور دارند و نقشی تعیینکننده در پیشبرد داستان این فیلم ایفا میکنند. لادن مستوفی، بازیگر نقش اصلی زن این فیلم، بازیگری است که بیشترین برخورد را با این حیوانات وحشی دارد و با توجه به شخصیتش در اثر، حامی اصلی گرگها در منطقه محسوب میشود.
به بهانه حضور این فیلم در این دوره از جشنواره فیلم فجر، با لادن مستوفی بازیگر «برف آخر» گفتوگو کردیم تا از این تجربه سخت و بازی در کنار حیوانات وحشی بگوید، تجربهای که بدون شک در کارنامه هنری این بازیگر ماندگار خواهد شد.
آنا: فیلم «برف آخر» پروژه سنگین و سختی بود، این اثر چه ویژگی خاصی داشت که این سختی را به جان خریدید؟
مستوفی: چرا نباید قبول میکردم؟ شما خیلی تنبل هستید که فکر میکنید کار سخت را نباید انجام داد، (میخندد) بهتر است پا به طبیعت بگذارید و ببینید که چه جای قشنگی است و چیزهای جذابی در آنجا میتوانید ببینید!
از دل طبیعت به قلب گرگها!
آنا: قطعا پا گذاشتن در طبیعت چیز جذابی است، اما کار کردن با گرگها و در آغوش گرفتن یک حیوان وحشی به اندازه قدم زدن در جنگل و کوه دوستداشتنی نیست!
مستوفی: بالاخره هر کاری ویژگی خودش را دارد و همه کارها قرار نیست پشت میز و در آپارتمان اتفاق بیفتد. دقیقا مثل زندگی خودمان است که یک روز در شهر و پشت میز است و یک روز در طبیعت. نگاه شما اگر به دنیا این باشد که هر بخشی از زندگی زیبایی خودش را دارد، در هر شرایطی کار کردن لذت خودش را دارد. در ضمن گرگ هم خیلی حیوان خوبی است.
آنا: قبل از حضور در «برف آخر» تجربه کار کردن با حیوانات را داشتید و میدانستید که باید چطور با آنها برخورد کنید؟
مستوفی: بله، تقریبا از بچگی با حیوانات ارتباط داشتم و چون از قدیم اهل طبیعتگردی بودم کار در این فیلم را دوست داشتم. حتی من قبلا در گاوداری هم بودم و اتفاقات ویژهای مثل به دنیا آمدن گوساله را از نزدیک دیدهام. کلا وقتی شما با طبیعت زندگی میکنید، به یک آگاهی و اعتماد به نفسی میرسید و زمانی که در این شرایط قرار میگیرید، دیگر هیچ چیز برایتان غریبه نیست، وقتی هم با آن موجودات به زعم شما عجیب و غریب روبهرو میشوید، آن حیوان برخورد بدی با شما نمیکند و شما را میپذیرد.
آنا: هرچقدر حرف شما درست باشد، باز طرف حساب ما یک حیوان وحشی است! گرگهایی که در فیلم حضور دارند، از بیرون کنترل میشدند و مربی داشتند، درست است؟
مستوفی: بله مربی داشتند ولی گرگ حیوانی است که تربیتپذیر نیست. یعنی تنها حیوانی است که ژن رامشدنی ندارد و نمیتوان او را تربیت کرد. به همین خاطر این ترس عمومی که نسبت به این حیوان هست، از قبل وجود داشته. منتها اگر از قبل نسبت به برخورد با این حیوان به اندازه کافی شناخت داشته باشید، موقعیت خطرناکی نیست و میتوانید کنارشان حضور داشته باشید.
آنا: قبل از حضور در فیلم تحقیق کرده بودید که چطور باید با حیوانات وحشی که در این فیلم حضور دارند رفتار کنید؟
مستوفی: بله. تا حدی هم از قبل تجربهاش را داشتم.
آنا: تجربه کار با گرگ!؟
مستوفی: حالا خود گرگ که نه، اما با گرگسانها برخوردهایی داشتم و میدانستم که باید چطور مقابل آنها یا در کنارشان رفتار کنم.
بدون نیاز به سیمرغ
آنا: کمی از حیوانات فاصله بگیریم و به فیلم «برف آخر» برگردیم. این اثر اگرچه ریتم کندی دارد، اما فضاسازی خوب و آن سردی، تاریکی و حس و حالی را که در داستان بود، بهخوبی انتقال میدهد. این فضا چقدر روی کار شما تاثیر داشت و توانستید با آن ارتباط برقرار کنید؟
مستوفی: بله، من این فضا را بسیار دوست داشتم چون مثل زندگی بود. همیشه لحظات سقوط در کنار تمام لحظات جاری زندگی وجود دارد که این سقوطها به آن جریان جاری، معنا میدهد و این بالا و پایینها در کنار هم عین زندگی است. یعنی آن حسی که شما از تماشای این فیلم میگیرد دقیقا خودِ زندگی است، نه چیزی بیشتر و نه چیزی کمتر.
آنا: تقریبا به روزهای پایانی اکران این فیلم در جشنواره نزدیک میشویم. تا کنون چه بازخوردهایی از اکران فیلم گرفتید؟
مستوفی: خوشبختانه نظرات دوستان نسبت به فیلم بسیار مثبت بود و خوشحالم که همه کار را دوست داشتند.
آنا: با توجه به اینکه نقش سختی را در این فیلم ایفا کردید احتمال میدهید که امسال نامزد دریافت سیمرغ جشنواره بشوید؟
مستوفی: امیدوارم که این اتفاق نه برای خودم که برای بچههای دیگر این پروژه که زحمات زیادی برای آن کشیدند بیفتد، همکارانی که واقعا درخشان بودند و حیف است که کارشان دیده نشود.
آنا: چرا دوست ندارید که این اتفاق برای خودتان رخ دهد، بالاخره خیلیها آرزوی برنده شدن سیمرغ جشنواره را دارند.
مستوفی: راستش خیلی برایم مهم نیست و واقعا نمیدانم چرا!
آنا: این بیعلاقگی به دیده شدن در جشنواره با کم کاری شما در سالهای اخیر هم ارتباط دارد؟
بله. جدیدا این مدل زندگی کردن و کمکاری را دوست دارم. این چیزی است که خودم میخواهم و در طول سال پروژههای زیادی را رد میکنم. در حقیقت نمیخواهم در هر پروژهای بازی کنم و سعی میکنم جایی که باید دیده شوم.
انتهای پیام/۴۱۷۳/پ
انتهای پیام/