دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری

نشست «شناخت و ویرایش داستان» برگزار شد

نشست «شناخت و ویرایش داستان» توسط انجمن صنفی ویراستاران با همکاری خانه کتاب و ادبیات ایران برگزار شد.
کد خبر : 637734
1

به گزارش گروه فرهنگ خبرگزاری آنا انجمن صنفی ویراستاران با همکاری خانۀ کتاب و ادبیات ایران، نشستی را برای بررسی ویرایش داستان با چند تن از ویراستاران و نویسندگان داستان با حضور فرشته احمدی، علی حسن‌آبادی، آتوسا زرنگارزاده شیرازی و هومن عباسپور (دبیر نشست) برگزار کرد. این نشست چهارشنبه ششم بهمن و همزمان با برگزاری نمایشگاه مجازی کتاب اجرا شد.


ابتدا هومن عباسپور، نایب‌رئیس انجمن صنفی ویراستاران و دبیر نشست گفت ویرایش داستان یکی از انواع ویرایش‌های تخصصی است که در سال‌های اخیر به آن توجه ویژه‌ای شده است، ولی تعداد ویراستاران تخصصی داستان در مقایسه با تولید این نوع آثار بسیار کم است و نشر امروز به ویراستاران خوبِ بیشتری نیاز دارد.


در این نشست فرشته احمدی، داستان‌نویس و ویراستار داستان، دربارۀ مسئولیت‌های ویراستار داستان گفت: داستان‌نویسی در ایران، با وجود چند دهه تجربۀ خوب، همچنان جوان است و ویراستاری داستان بسیار جوان‌تر. هنوز هستند ناشران فراوانی که متن داستان یا هر نوع کتاب دیگری را از نویسنده می‌گیرند و همان‌طور به چاپخانه می‌فرستند و هنوز قدر و منزلت ویرایش برای بسیاری ناشران شناخته شده نیست. در ویرایش داستان دو نوع رویکرد وجود دارد؛ یکی تغییرات ماشینی و نرم‌افزاری که فاصله‌ها و املای کلمات را درست می‌کند و اندکی از آن بالاتر ویرایشی که ویراستار مقداری فنون ویرایش می‌داند و در نثر داستان دخالت می‌کند و نحو آن را درست می‌کند که این ویراستار هم باید دانشی از داستان داشته باشد. البته همین مقدار ویرایش را هم برخی ناشران انجام نمی‌دهند.


احمدی افزود رویکرد دوم نگاه کردن به نثر و زبان نوشته است. زبان مثل موجود زنده است و با توجه به تغییرات زبان در طول زمان، نثر و نوشتار نیز تحول پیدا می‌کند، پس نثر هم موجود زنده‌ای است که رفتار مکانیکی با آن مناسب و صحیح نیست. داستان متنی خلاقانه است و کار ویراستار در متن خلاقانه دشوارتر از متن‌های دیگر است. داستان‌نویسانی داریم که مثلاً تمام آثار یا یکی از آثارشان را که برای ناشر می‌فرستند و درخواست می‌کنند که به هیچ وجه در آن دست برده نشود و ویرایش نشود. این نوع نوشته‌ها را باید منحصر به فرد دانست، مثل یک قالی که اصالت خودش را حفظ می‌کند. آثار داستانی نویسندگانی را هم داریم که قبلاً کتابشان منتشر شده مثل داستان‌های هدایت؛ این آثار را هم نباید ویرایش کرد، ولو اینکه اشتباهی در نثر و املا و نوشتار آنها باشد، زیرا اصالت آن نوشته‌ها در این است که به همان صورت باقی بماند و شاید فقط بشود تغییرات اندک صوری در آن داد. مثلاً کتاب شازده کوچولو ترجمۀ محمد قاضی در ذکر شمارۀ یک ستاره اشتباهی کرده و بسیاری مترجمان دیگر هم، که مبنا را ترجمۀ قاضی قرار داده‌اند، همان را به کار برداند و ویراستار امروز نمی‌تواند و نباید آن را اصلاح کند، شاید اگر قاضی زنده بود و ویراستاری بود که به او این موضوع را بگوید و او می‌پذیرفت و اصلاح می‌کرد.


احمدی ادامه داد که گاه پیش می‌آید که نویسندۀ داستان از ناشر می‌خواهد که تغییری در حد رسم‌الخط هم در اثرش انجام نشود و ناشر هم به‌سبب اینکه نویسنده سرشناس است و ترجیح می‌دهد کتاب را با همان رسم‌الخط کهن منتشر کند، ولو اینکه با شیوه‌نامۀ او و کتاب‌های دیگرش متفاوت باشد و ویراستار هم تابع این خواستۀ نویسنده می‌شود.


خانم احمدی دربارۀ اینکه سهم و نقش ویراستار در ویرایش رمان چیست گفت: ویراستار در داستان و رمان فقط یک پیشنهاددهنده است. این پیشنهاد هم بیشتر در مورد نویسندگان نوقلم و کسانی است که اولین کتاب یا کتاب‌هایشان را به چاپ می‌سپارند. در انتشارات ثالث و نگاه که همکاری داشتم پیش می‌آمد که داستانی به نشر سپرده می‌شد و مشروط دانسته می‌شد و لازم بود نویسنده مطالبی را تغییر دهد، حذف و اضافه کند، مطلبی را از جایی به جای دیگری ببرد یا مسیر داستان را تغییر دهد یا حتی پایان‌بندی آن را عوض کند که در این صورت با نویسنده جلسه گذاشته می‌شد و معمولاً نتیجۀ خوبی هم داشت، اما این روش که بهترین حالت ویرایش داستان است، یعنی تعامل و گفت‌وگوی ویراستار و نویسنده، برای ناشران به علت هزینه و زمان پذیرفتنی نیست.


بعضی ویراستاران فقط به ویرایش نقطه و ویرگول معروف‌اند، اما همین مقدار هم در کتابی مثل کوری از ساراماگو اصلاً موضوعیت ندارد چون کتاب کوری اصلاً نقطه و ویرگول ندارد.


خانم احمدی ادامه داد که ویراستار داستان باید روح متن را دریابد و درک کند و بداند که هر متنی چه نوع ویرایشی می‌خواهد. بهتر است نویسنده و آثار قبلی او را بشناسد و مسیر حرکت فکری و قلمی او را بشناسد و بفهمد که چطور باید متن او را ویرایش کند. امید است ناشران و صاحبان اثر بدانند که ویراستاری و ویرایش همۀ متن‌ها لازم و ضروری است. ویرایش کتاب گاه موجب می‌شود خطاهای اساسی محتوایی و زبانی و ساختاری رفع شود و موجب موفقیت اثر در نشر بشود.


هومن عباسپور، نایب‌رئیس انجمن صنفی ویراستاران و دبیر نشست، اشاره کرد که بهترین ویراستارانِ داستان کسانی هستند که داستان را می‌شناسند و به انواع داستان‌ها آشنایی دارند. از مطلق‌نگری و اعمال سلیقۀ شخصی و ماشینی نگاه کردن به متن‌ها پرهیز کنند و بدانند که در بعضی متن‌ها بهترین ویرایش آن است که ویرایش نشوند.


خانم آتوسا زرنگارزاده شیرازی، داستان‌نویس و رئیس هیئت‌مدیرۀ انجمن صنفی ویراستاران، در سخنان خود به موضوعات متعددی اشاره کرد. در ابتدای سخن گفت من داستان می‌نویسم و ویراستار نیستم و لازم است کارهایم را کس دیگری ویرایش کند. از نظر من حلقۀ مفقودۀ نشر در ایران نداشتن مؤسسه یا نهاد «کارگزار» است که رابط بین نویسنده و ناشر باشد، چیزی که در غرب و در میان کشورهایی که نشر فعال دارند رایج است. در اینجا نویسنده مستقیم با ناشر ارتباط می‌گیرد و ناشر هم که کار را قبول می‌کند به ویراستارانی می‌سپارد که خودش انتخاب می‌کند. وقتی همکاری صمیمانه بین نویسنده و ویراستار برقرار باشد و ویراستار هم دانشی از داستان داشته باشد، می‌تواند پیشنهادهای خوبی بدهد. نمونه‌های درخشان این همکاری را در ویرایش کتاب ریموند کارور، نویسندۀ سرشناس امریکایی و ویراستارش گوردن لیش، ویراستار مجلۀ اسکوآیر می‌بینیم که تغییرات مهمی در کتاب کارور داد و باعث شهرت کتابش شد و کتاب جایزۀ پولیتسر گرفت. ویرایش نقطه و ویرگول نیست، اگر بود ساراماگو جایزه نمی‌گرفت. وقتی داستانی نوشته می‌شود اتفاق زبانی صورت می‌گیرد، ممکن است ساختار زبان تغییر کند، نحو تغییر کند و اگر ویراستاری که متون فنی و علمی ویرایش می‌کند بخواهد داستان را با همان ذهنیت ویرایش کند، شکست می خورد چون با اتفاقی که در داستان می‌افتد آشنا نیست. گاه لازم است ساختار شکسته شود، فعل و فاعل جابه‌جا بشود، صفت و موصوف جابه‌جا بشود. حتی در متن داستانِ کوتاه سفیدخوانی را داریم که ویراستار اگر با این نوع ادبی آشنا نباشد ممکن است تغییرات نابجایی انجام دهد.


زرنگارزاده ادامه داد که اگر ویراستار زبان و سبک داستان را نشناسد، مطمئناً نمی‌تواند کمکی به نویسنده کند. ویراستار داستان باید عناصر داستان و سبک را بشناسد و بداند این سبک برای این داستان خوب است یا خیر. الآن بسیاری از داستان‌نویسان از زبان گفتاری یا شکسته استفاده می‌کنند. اینکه آیا کارشان درست است یا خیر و آیا باید آن نوشته به این زبان نوشته بشود یا فقط دیالوگ‌ها به شکسته نوشته بشود می‌تواند از پیشنهادهای ویراستار باشد. خوشبختانه در این سال‌ها برخی ناشران به اینکه ویراستاری داستان ویراستاری تخصصی است پی برده‌اند، اما این امر بین ناشران هنوز جا نیفتاده. ویرایش واقعی همان ویرایش محتوا و ساختار و پیشنهاد برای بهبود اثر است نه تغییر زبانی و نقطه و ویرگول. من معتقدم که هیچ نویسنده‌ای نمی‌تواند کار خودش را ویرایش کند ولو اینکه ویراستار هم باشد چون هر نویسنده‌ای به نوشته و کلمات خودش تعلق خاطر دارد و ممکن است حتی اگر مدتی بعد به کار خودش رجوع کند باز هم نتواند آن را ویرایش کند؛ پس سپردن کار به ویراستار به نظر من ضروری است. امیدوارم انجمن صنفی ویراستاران که در این راه قدم برداشته ناشران را هم به این موضوع آگاه کند و ناشران هم همسو بشوند و کاری اساسی در این زمینه بکنند.


زرنگارزاده به یکی از مشکلات نشر ایران اشاره کرد و گفت برخی ناشران که امروزه با گرفتن پول کتاب‌ها را چاپ می‌کنند یا از نویسنده می‌خواهند که خود نویسنده کار را به یک ویراستار بسپارد و هزینۀ آن را بپردازد کار درستی نمی‌کنند. کتاب‌ها باید با هزینۀ ناشر منتشر بشود. ناشران باید موظف بشوند که از ویراستاران حرفه‌ای کمک بگیرند و اطمینان نویسنده را نیز جلب کنند که پیشنهادهای ویراستار را پذیرند. متأسفانه چون این ناشران پول می‌گیرند و کتاب را منتشر می‌کنند آثار نازلی منتشر شده است که واقعاً ادبیات داستانی نیستند، ولی به اسم ادبیات داستانی منتشر می‌شوند و من تصور می‌کنم که چند دهه بعد اگر پژوهشگری بخواهد دربارۀ نثر داستانی و ادبیات داستانی این دوره تحقیق کند می‌بیند که برخی داستان‌های این دوره اصلاً داستان نیستند و نقد خوبی دربارۀ این دوره نخواهند کرد.


آقای علی حسن‌آبادی، ویراستار داستان، دربارۀ تجارب خود در حرفۀ ویراستاری گفت: من کتابخوانی حرفه‌ای هستم و در حدود چهل سالگی وارد ویرایش شدم و به سبب علاقه‌ای که به ادبیات داستانی داشتم توانستم ویراستار تمام‌وقت داستان و رمان باشم. تجربه‌های زیاد و خاطرات زیادی هم از ویرایش داستان و همکاری با نویسندگان دارم. انباشت تجربه، آشنایی با انواع متون، ارتباط با انواع افراد و آگاهی از نگرش آنها کمک بزرگی برای تشخیص ویرایش داستان برایم بوده است. ویراستار خوب همه چیز را برای نویسنده شدن دارد، مانند هوش و درک و دانش و تمیز نوشتن، اما نویسنده نیست؛ همان‌طور که نویسندۀ خوب هم همه چیز را برای ویراستار شدن دارد، اما ویراستار نیست.


حسن‌آبادی دربارۀ ویژگی‌های ویراستار گفت: ویراستار وسواس است اما وسواس مفید دارد. از طریق خواندن می‌داند که یک مطلب یا یک اطلاع را می‌شود به چندین شکل نوشت. سلیقۀ شخصی نویسنده را بر سلیقۀ شخصی خودش ارجح می‌داند. ویراستار داستان دائم باید جست‌وجو کند که مثلاً وقتی نام مکانی می‌آید باید بداند این مکان در کجاست، اگر اسم کسی در متن می‌آید باید بداند این شخصیت ارتباطش با شخصیت‌های دیگر چیست. رابطۀ شخصیت‌ها را بنویسید. دربارۀ نویسنده و آثار قبلی او اطلاعاتی داشته باشد. ویراستار نقش تدوینگر را در کتاب دارد و باید بتواند با استدالال محکم نویسنده را قانع کند، ولی اگر پیشنهاد ویراستار پذیرفته نشد باید ویراستار کنار بیاید چون مسئول اصلیِ متن نویسنده است و ویراستار نباید با نویسنده جدل کند. ویراستار رازدار اعظم است و باید اسرار نویسنده و خطاهای کوچک و بزرگ نویسنده را، که گاه در نوشته‌های نویسندگان سرشناس هم پیش می‌آید، حفظ کند. اینکه ارتباط نویسنده و ویراستار طوری باشد که نویسنده بعد از ویرایش نتواند بفهمد که چقدر در متن تغییر صورت گرفته و تغییرات ویراستار مطابق با نثر و زبان نویسنده باشد، نهایت مطلوبیت است.


حسن‌آبادی اضافه کرد ویرایش داستان عرصۀ بایدها و نبایدها نیست بلکه عرصۀ گفت‌وگوست برای رسیدن به متن بهتر. باید توجه کرد که از روی متن چاپ شده نباید بر کار ویراستار قضاوت کرد چون کار ویراستار بخشی از نشر است و در عرصۀ نشر افراد متعددی سروکار دارند که بعد از ویراستار در متن دخل و تصرف می‌کنند. رسیدن به نقطۀ اعتدال در ویرایش داستان سخت و گاهی ناممکن است.


در ادامۀ نشست سخنرانان به پرسش‌های دبیر نشست پاسخ دادند.


انتهای پیام/۴۱۲۷





انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب