دیکتاتورهای کمتر شناختهشده تاریخ جهان/ چه مناطقی از کره خاکی زیر یوغ دیکتاتورها بودند؟
به گزارش گروه جهان خبرگزاری آنا، در طول تاریخ بشر همواره جوامعی برای مدتهای مدید تحت ظلم و ستم قرار گرفتهاند. برخی از حکام ستمگر بهقدری مشهور شدند که نامشان برای همیشه در تاریخ خواهند ماند. کمتر کسی است که آدولف هیتلر قیصر آلمان و جوزف استالین حاکم بلامنازع اتحاد جماهیر شوروی سابق را نشناسد اما شاهان و روسای جمهور بسیاری نیز هستند که اعمالشان کم از استالین و هیتلر نبوده ولی به دلیل کوچکتر بودن منطقه فرمانروایی یا حتی همزمان شدن با یک دیکتاتور عمده مانند هیتلر و استالین معروف نشدند.
بله، دیکتاتورهایی نیز وجود دارند که علیرغم مرتکب شدن جنایات زیاد، کمتر کسی آنها را میشناسد.
یکی از این دیکتاتورها فرانسیسکو سولانو لوپز رئیسجمهور پاراگوئه از سال ۱۸۷۰ تا سال ۱۸۶۲ است.
وی فرمانده ارتش پاراگوئه بود که با دخالت در جنگ داخلی اروگوئه در اواسط دهه ۱۸۶۰ میلادی خشم کشورهای برزیل و آرژانتین را برانگیخت. پسازآن که جنگ خاتمه یافت، برزیل، آرژانتین و جناح پیروز در اروگوئه، برای تصاحب نیمی از خاک پاراگوئه بهطور مخفیانه نقشه کشیدند.
فرمانروایانی که ظلم را در سرزمین خود بهجای عدل حکمفرما کردند
لوپز پیشنهاد صلح آنها را رد کرد. بعدازآن یک درگیری ویرانگر شکل گرفت و او علاوه بر استفاده از کودکان بهعنوان سرباز، هزاران نفر از فرماندهان (ازجمله برادرش) را اعدام کرد. سرزمینهای زیادی از دست رفت و آرژانتین هشت سال این کشور را اشغال نمود.
در سال ۱۸۷۰ هنگامیکه لوپز در جنگ کشته شد، جمعیت پاراگوئه از ۵۲۵ هزار نفر به ۲۲۱ هزار نفر کاهش یافته بود و تنها ۲۹ هزار مرد بالای ۱۵ سال زنده ماندند.
دیکتاتور بعدی یوزف تیسو کشیش کاتولیکی بود که حکومت فاشیست اسلواکی را از سال ۱۹۳۹ تا سال ۱۹۴۵ رهبری کرد.
وی تقریباً در تمامی جنگ جهانی دوم یکی از متحدان رژیم نازی آلمان به شمار میرفت و از آن تبعیت مینمود. باوجودآن که رفتارهای وی کمی معتدلتر از حکام نازی بود، اما تیسو بعد از تظاهرات ضد فاشیستی در سال ۱۹۴۴، سرکوبی وحشیانه را انجام داد.
مجارستان کشور بعدی است که دربارهاش میخوانیم. میکلوش هورتی رئیسجمهور وقت مجارستان در سال ۱۹۴۴، از متحدان آلمان نازی به شمار میرفت و قصد داشت با کمک آدولف هیتلر، سرزمینهایی که در جنگ جهانی اول ازدستداده را بازگرداند. وی خیال نداشت که از همه دستورات نازیها اطاعت کند بنابراین نازیها دستبهکار شدند و "دوم استوجِی" را بهعنوان رهبر مجارستان در نظر گرفتند؛ آنهم در شرایطی که هورتی همچنان ازنظر قانونی رئیسجمهور بود. وی که قبلاً بهعنوان سفیر مجارستان در آلمان فعالیت مینمود، توسط نیروهای آمریکایی دستگیر شد و در سال ۱۹۵۶ اعدام گشت.
دیکتاتورهایی نیز وجود دارند که علیرغم مرتکب شدن جنایات زیاد، کمتر کسی آنها را میشناسد
نفر بعدی ماتیاش راکوشی است. او پس از تحکیم قدرت سیاسی خود در سال ۱۹۴۵، رهبر حکومت کمونیست مجارستان شد و تا سال ۱۹۵۶ کماکان قدرت را در دست داشت. وی همواره بهعنوان «بهترین شاگرد استالین» نام برده میشد و نصب و سازماندهی رژیم سرکوب گر متحد شوروی را بر عهده داشت.
بعدازآن که استالین در سال ۱۹۵۴ درگذشت، شوروی بیان داشت که حکومت او بسیار وحشیانه بوده است. شوروی به آقای راکوشی گفته بود درصورتیکه از رقابت برای مقام نخستوزیری کنارهگیری کند، میتواند همچنان بهعنوان دبیر کل حزب کمونیست فعالیتش را ادامه دهد.
مسکو سرانجام تصمیم گرفت که وی را در سال ۱۹۵۶ از قدرت کنار بزند تا به این شکل از مارشال تیتو رهبر یوگوسلاوی دلجویی کرده باشد.
دیکتاتور بعدی حاکم کشور مغولستان در شرق آسیا است. کولوگین چویبالسان از سال ۱۹۳۰ تا سال ۱۹۵۲ بر مغولستان حکومت کرد.
بیشتر بخوانید:
خبرنگار اهل جمهوری چک: اردوغان در سوریه مرتکب جنایت جنگی شده است
حاضر به پذیرش دیکتاتوری اتحادیه اروپا نیستیم
به مناسبت سالگرد سقوط دیکتاتور رومانی؛ یادداشت| سازمان «سکوریات» هم نتوانست به داد چائوشسکو برسد
وی بعد از چند بار ملاقات با استالین، تصمیم گرفت سیاستها و روشهای شوروی را در کشورش پیاده کند. چویبالسان حکومتی دیکتاتوری پدید آورد، مخالفان را سرکوب کرد و دهها هزار نفر را به کام مرگ فرستاد. او در سال ۱۹۳۰ میلادی، مسئولان در حزب، دولت و سازمانهای مختلف اجتماعی را به قتل رساند. افسران و روشنفکران نیز جان سالم به در نبردند.
در سال ۱۹۵۱ او به خاطر درمان سرطان کلیه، به مسکو سفر کرد و یک سال بعد نیز درگذشت.
انور خوجه دیکتاتور کمونیست آلبانی که از سال ۱۹۴۴ تا سال ۱۹۸۴ بر این کشور حکم راند قبل از آنکه کشورش را باسیاستهای ویرانگر به سرزمینی مستقل همانند کره شمالی امروزی تبدیل کند، هم با شوروی و هم با چین مخالف بود. او در طول چهار دهه حکمرانی، دین را ممنوع کرد و دستور ساخت هزاران سنگر را صادر نمود. بهعلاوه، خوجه ساختمانهای عمومی غیرعادی زیادی ساخت و چندین بار حلقه درونی حکومت خود را پاکسازی کرد. او تمام روابط دیپلماتیک آلبانی را قطع نمود.
خوجه رفتار و منِشی شبیه به استالین داشت و جامعهای کاملاً بسته پدید آورد که تاب شنیدن نظرات مخالف را نداشت. بیش از ۲۰۰ هزار نفر در دوران فرمان روایی وی، به علت جرائم سیاسی مختلف راهی زندان شدند.
دیکتاتور بعدی لی دون است که از سال ۱۹۶۰ تا ۱۹۸۶ حاکم ویتنام بود. اگرچه وی هیچگاه بهعنوان رئیس دولت ویتنام شناخته نشد، اما او ۲۰ سال بهعنوان تصمیمگیری قاطع و با گرایشهای کمونیستی کشورش را اداره کرد. بعد از حمله موفقیتآمیز ویتنام جنوبی به بخش شمالی، دون تصفیه حکومت ضد کمونیستی جنوب را آغاز کرد که طی آن، بیش از دو میلیون نفر زندانی شدند و ۸۰۰ هزار ویتنامی نیز توسط قایق از کشور فرار کردند.
یان اسمیت که از سال ۱۹۶۴ تا سال ۱۹۷۹ قدرت را در رودزیا به دست داشت یکی از بحثبرانگیزترین چهرهها در تاریخ استعماری آفریقا بود. یان اسمیت خلبانِ جنگ جهانی دوم بود که در سال ۱۹۶۵ رودزیا (زیمباوه کنونی) را از امپراتوری انگلستان جدا کرد.
وی قصد داشت حکومت سفیدپوستان را در یک مستعمره سیاه پیاده کند. او بهعنوان نخستوزیر کشور مستقل رودزیا، حکومتی آپارتاید را تأسیس کرد و قصد داشت از طریق حاکمیتی سفید، نژادها را جداسازی و کنترل نماید. باآنکه سفیدها کمتر از چهار درصد جمعیت این سرزمین را تشکیل میدادند، کشور رودزیا علیرغم جنگ داخلی و محدودیتهای بینالمللی، توانست ۱۵ سال دوام بیاورد.
وی شریک شدن قدرت با فردی دیگر را پذیرفت و از آن به بعد (۱۹۸۰)، رابرت موگابه بهعنوان نخستوزیر فعالیتش را آغاز کرد. اگرچه او به خاطر قبول تقسیم قدرت مورد تحسین قرار میگیرد، اما اسمیت همچنان به خاطر یک دهه حکومت ظالمانه با انتقاداتی مواجه است.
کتاب تاریخ پر از اسامی حاکمانی است که لعن و نفرین ابدی را برای خود خریدند تا چند سالی بیشتر به فرمانروایی ظالمانه خود ادامه دهند
رامفیس تروخیلیو که از ماه مه تا اکتبر سال ۱۹۶۱ قدرت در جمهوری دومینیکن را در دست داشت دیکتاتوری است که نام خود را در تاریخ ثبت کرد. رافائل تروخیلیو پدر او، به مدت ۳۰ سال بر جمهوری دومینیکن حکومت کرد. رامفیس تنها چند ماه توانست فرمان روایی دیکتاتوری خود را برپا نگه دارد، اما از همین مدت کم برای برخورد شدید و انتقام از کسانی که وی گمان میکرد در قتل پدرش نقش داشتند، استفاده نمود.
هنگامیکه رامفیس در سال ۱۹۶۱ به کشور اسپانیا تبعید شد، تابوت پدرش را نیز با خود برد. وی چهار میلیون دلار پول و جواهر نیز همراه خود داشت.
دیکتاتور بعدی میش میکومبرو حاکم بروندی از سال ۱۹۶۶ تا ۱۹۷۶ بود. وی که کاپیتان ارتش و وزیر دفاع این کشور بود هنگام انجام عملیات کودتا و رسیدن به مقام نخستوزیری، تنها ۲۶ سال داشت. از سال ۱۹۶۲ که بروندی از بلژیک استقلال یافت، دو تن از همتایان قبلی وی به قتل رسیده بودند. او بهسرعت سلطنت بروندی را لغو کرد و پادشاه ۱۹ ساله را تبعید نمود.
میکومبرو همراه با ارتش و دولت، گروهی را پدید آورد و تنشها میان گروه نژادی هوتو را افزایش داد. دولت وی در سال ۱۹۷۲ قیام کرد و بیش از ۱۵۰ تا ۳۰۰ هزار نفر را به کام مرگ فرستاد. باوجودآن که او در سال ۱۹۷۶ توسط یک کودتا سرنگون شد، سرزمین مذکور به دو بخش تقسیم گشت و جنگ داخلی از سال ۱۹۹۳ تا ۲۰۰۵ ادامه یافت.
نفر بعدی یحیی خان (۱۹۶۹ تا ۱۹۷۱) ژنرال پاکستانی و کهنه سرباز ارتش انگلستان، در سال ۱۹۶۹ دولت را منحل کرد و حکومتنظامی برپا نمود. وی دو سال بعد قدرتش را از دست داد و شرق پاکستان به دولت مستقل بنگلادش تبدیل شد. بهعلاوه این کشور نبرد دیگری را نیز به هند باخت. در همین حال، خان در کشتارجمعی نیم میلیون بنگلادشی و دیگر اقلیتها در هند دست داشت.
ضرورت توجه به اخلاق در حمایت از به قدرت رسیدن افراد جاهطلب
او در سال ۱۹۷۱ به ارتش دستور داد که به سمت شرق کشور بروند و مخالفان را سرکوب کنند. این عملیات، روشنفکران و مدعیان بنگالی را هدف قرار داد و باعث شد که ۱۰ میلیون پناهنده به خاطر جنگ داخلی راهی هند شوند. سال بعد بنگلادش رسماً از پاکستان جدا شد.
در ملاقاتهایی که در فوریه سال ۱۹۷۱ صورت گرفت، شنیده شد که خان از کشتن سه میلیون نفر صحبت میکند. تا پایان سال، هزاران هزار نفر جانشان را از دست دادند و سپس خان بهجای دیگری تبعید شد. او در سال ۱۹۸۰ درگذشت.
حاکم ظالم بعدی کارلوس مانوئل آرانا اوسوریو است که از سال ۱۹۷۰ تا ۱۹۷۴ بر گواتمالا حکمرانی کرد.
او یکی از چند نظامی بود که در این کشور به قدرت رسیده بودند. او در زمان دولت خود تلاش کرد شورشیان را بهزانو درآورد. وی دانشجویان، گروههای کارگری و رقبای سیاسی خود را مورد آزار و اذیت قرار داد. در دوران قدرتنمایی وی، بیش از ۲۰ هزار نفر کشتهشده و یا ناپدید گشتند. گواتمالا تا سال ۱۹۸۶ از روسای جمهور نظامی بهره میبرد، اما جنگ داخلی تا سال ۱۹۹۶ به طول انجامید.
دیکتاتور بعدی یحیی جامع است که از سال ۱۹۹۶ تابهحال یکی از ترسناکترین و زورگوترین رژیمهای جهان را در گامبیا ساخته است. وی از بازداشتهای خودسرانه و شکنجه برای کنترل اوضاع استفاده میکند. مردمان این سرزمین در حال فرار از کشورشان هستند. باوجودآن که جمعیت گامبیا تنها ۱.۸ میلیون نفر است، این کشور جزء ۱۰ سرزمین نخستی است که مردمش تلاش میکنند خودشان را از دریای مدیترانه به اروپا برسانند.
کتاب تاریخ پر از حاکمانی است که لعن و نفرین ابدی را برای خود خریدند تا چند سالی بیشتر به فرمانروایی ظالمانه خود ادامه دهند.
انتهای پیام/۴۱۵۵/
انتهای پیام/