موج بیداری اسلامی در لیبی قذافی را مات کرد/ چشم طمع آمریکا به شمال آفریقا
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری آنا، مردم لیبی 17 فوریه 2011 (28 بهمن 1389) پس از بروز انقلابهای تونس و مصر و آغاز موج بیداری اسلامی در کشورهای منطقه به خیابانها ریختند و مقابل دیکتاتور این کشور یعنی معمر قذافی ایستادند. قذافی در همان ابتدا از سلاح برای سرکوب انقلابیون استفاده کرد که با واکنش منفی و محکومیتهای گستردهای در مجامع جهانی و محافل داخلی مواجه شد.
شدت سرکوب انقلابیون به حدی بود که ناتو بهطور مستقیم وارد عمل شد و نیروهای هوایی و دریایی خود را برای هدف قرار دادن پایگاهها و دفاتر مرتبط با قذافی گسیل داشت. این برخورد باعث شد تا قذافی از مواضع سرکوبگرانه خود دست بردارد.
بیشتر بخوانید:
سونامی رسوایی اخلاقی در جهان قدرت و ثروت
فراخوان برکناری دیکتاتور لیبی
در 14 فوریه همان سال، 213 نفر به نمایندگی از گروهها، احزاب و جمعیت های سیاسی و حقوقی لیبی با انتشار بیانیهای خواستار برکناری قذافی شدند و اعلام کردند که حق مردم این کشور است که با برپایی تظاهرات مسالمتآمیز و بدون هیچگونه مانع یا تهدیدی از سوی نظام حرفهای خود را بزنند و مطالباتشان را مطرح کنند.
معمر قذافی، دیکتاتور سابق لیبی
یک روز بعد از صدور بیانیه با تیراندازی مستقیم پلیس بنغازی، دومین شهر بزرگ لیبی که به محل تجمع انقلابیون تبدیل شده بود، تعدادی از مردم که تظاهرات مسالمتآمیز برگزار کرده و خواستار آزادی زندانیان سیاسی شده بودند، کشته شدند. این درگیریها برای دو روز متوالی ادامه یافت تا اینکه با تیراندازی مستقیم نیروهای امنیتی و برخی «مزدوران» حکومت قذافی به سوی مردم و کشته شدن آنها، قیام مردم لیبی رنگ خون به خود گرفت و باعث شد تظاهرات مسالمتآمیز مردم در شهرهای «بنغازی»، «البيضاء»، «درنه» و «اجدابيه» به تنش بینجامد.
حمایت سازمان ملل متحد از انقلابیون لیبی
دامنه ناآرامیها و تظاهرات مردم بهتدریج به چندین شهر دیگر این کشور از جمله طرابلس کشیده شد و انقلابیون 20 فوریه 2011 (اول اسفند 1389) توانستند بر بنغازی مسلط شوند و شورای انتقالی تأسیس کنند. حتی برخورد سرکوبگرانه و خشونتآمیز قذافی باعث شد برخی از مسئولان دولتش ازجمله مصطفى عبدالجليل وزیر دادگستری، علی الريشی وزیر امور مهاجرت، عبدالرحمان شلقم نماینده لیبی در سازمان ملل متحد و همتایش در اتحادیه عرب، سفیران لیبی در انگلیس، چین، هند، اندونزی، بنگلادش و لهستان از سمت خود استعفا کنند.
نمایی از درگیریهای خیابانی در لیبی
سازمان ملل متحد با تصویب قطعنامهای حمایت خود را از قیام مردم اعلام کرد و خواستار ایجاد منطقه پرواز ممنوع بر فراز لیبی شد، داراییهای قذافی و خانوادهاش را مسدود و دادگاه جنایات جنگی حکم بازداشت وی و «سیفالاسلام قذافی»، فرزند دیکتاتور لیبی به همراه برادرخواندهاش «عبدالله السنوسی» را صادر کرد و بهوسیله اینترپل آنان را تحت تعقیب قرار داد. همزمان با افزایش دامنه تظاهرات، ناآرامیها و سرکوب مخالفان بود که سیفالاسلام در تلویزیون رسمی این کشور درباره ورود لیبی به جنگ داخلی هشدار داد و شایعات را درباره فرار پدرش به ونزوئلا تکذیب کرد.
16 سپتامبر 2011 (25 شهریور 1390) شورای انتقالی کرسی لیبی در سازمان ملل متحد را تصاحب کرد و قذافی که عهد کرد در برابر انقلابیون و نیروهای خارجی مقاومت کند، ۲۸ مهر ۱۳۹۰ در حالی که از ناحیه دو پا زخمی شده بود تسلیم نیروهای انقلابی شد و پس از چند ساعت درگذشت. شورای انتقالی میگوید وی پس از دستگیری در تبادل آتش کشته شد، در حالی که برخی این نظریه را مطرح میکنند که وی بهوسیله نیروهای انقلابی اعدام شده است.
رد پای آمریکا اینبار در لیبی
19 مارس 2011 (28 اسفند 1389) و همزمان با آغاز کار شورای انتقالی، شورای امنیت سازمان ملل متحد قطعنامهای در زمینه اوضاع لیبی صادر کرد و باعث شد تا به بهانه آن، آمریکا ائتلافی متشکل از چند کشور ایجاد کند و با مستمسک مقابله با آشوبها و ناآرامیهای این کشور، مداخله خود را در امور لیبی افزایش دهد. آمریکا در این روز عملیات نظامی مشترک خود با انگلیس را با شلیک بیش از 110 موشک کروز آغاز کرد. همچنین حمله هوایی علیه تانکهای ارتش لیبی نخستینبار بهوسیله نیروی هوایی فرانسه انجام شد.
عملیات نظامی آمریکا و ائتلافش با چند کشور اروپایی دیگر تا زمان مرگ معمر قذافی ادامه داشت و باعث شد موج ناآرامیها نه تنها در لیبی بلکه در سایر کشورهای شمال آفریقا نیز ادامه یابد.
آمریکا فارغ از رئیسجمهوری که سیاستهای کاخ سفید را مشخص میکند، همواره به مداخلات خود در امور داخلی لیبی ادامه داده است. با روی کار آمدن دونالد ترامپ، فشارها بر خلیفه حفتر، فرمانده ارتش ملی لیبی برای توقف حملات نظامی به طرابلس و توافق با فائز السراج، رئیس دولت وفاق ملی لیبی افزایش یافت.
چشم طمع آمریکا به ذخایر نفتی شمال آفریقا
مقامهای آمریکایی در دولت ترامپ در حالی مدعی حمایت کامل از حاکمیت و تمامیت ارضی لیبی شده و نگرانی خود را درباره سوءاستفاده طرفهای خارجی از درگیریهای لیبی ابراز کردند، که تا چند سال پیش ائتلافی را با هدف سرکوب حکومت قذافی تشکیل داده بودند. وزارت امور خارجه آمریکا برای توجیه مداخله خود در لیبی مدعی شد که مذاکرات مقامات این کشور با طرفهای لیبیایی با هدف ایجاد اشتراکاتی میان حفتر و دولت وفاق ملی است تا دو طرف بر سر آتشبس به توافق دست یابند.
فائز السراج و خلیفه حفتر
«صلاح القادری»، پژوهشگر مصری معتقد است که آمریکا برای انجام تحرکات خود در لیبی دو انگیزه اصلی دارد؛ نخست، اینکه از افزایش نفوذ روسیه در لیبی جلوگیری کند و دوم، اینکه به خلیفه حفتر گوشزد کند وی و همپیمانان منطقهایاش (امارات، عربستان و مصر ) اجازه ندارند لیبی را به نقطه اتکای روسیه تبدیل کنند.
علاوه بر این، کمتر کارشناسی است که نداند آمریکا با هدف تسلط بر ذخایر نفتی شمال آفریقا بهانه آتشبس در لیبی دارد تا به این وسیله بتواند برای خود جای پایی در این نقطه راهبردی بیابد. «حافظ الغویل»، عضو مؤسسه سیاستهای خارجه دانشگاه «جانز هاپکینز» دراینباره گفت: پس از اینکه نیروهای آمریکا در آفریقا (آفریکام) افزایش حضور روسیه را در حمایت از حفتر رصد کردند، به خود آمدند و در حال تغییر نوع برخورد خود با پرونده لیبی هستند. آن قدر که گاز، نفت و موقعیت جغرافیایی لیبی برای آمریکا مهم است، خود لیبی برای واشنگتن اهمیتی ندارد؛ چرا که نفوذ روسیه در لیبی تهدید واقعی برای منافع آمریکا در منطقه و بهویژه برای همپیمانان اروپایی آن است.
انتهای پیام/4106/4033/
انتهای پیام/