بومینویسی مفهومی لغزنده است/ برای حفظ زبان معیار، آثار بومی به فارسی هم منتشر شود
به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات و کتاب گروه فرهنگ خبرگزاری آنا، مهدی کفاش متولد سال ۱۳۵۷ در گرگان است. اصالت او به مشهد بر میگردد و اکنون در تهران سکونت دارد. از آثار وی میتوان به «یکی بود سه تا نبود»، «وقت معلوم» و «قرار مهنا» اشاره کرد. وی برگزیده جشنوارههای داستان جوان تهران، داستان جوان بندر عباس، داستان معجزه آخر، داستان شاخه طوبی، کاندیدای داستان برگزیده طنز از جشنواره طنز مکتوب، کاندیدای فیلمنامه برتر جشنواره فیلم نیایش و کاندیدای داستان برگزیده آیسسکو بوده است. کفاش همچنین عضو انجمن قصهنویسان خراسان و دبیر بخش ادبیات و هنر فصلنامه نگاه حوزه است. رمان «وقت معلوم» نامزد دریافت دهمین جایزه ادبی جلال آل احمد شده است.
وی در آثارش کوشیده رویکرد متفاوتی از اهمیت بومی نویسنده را داشته باشد. به گونهای که در اثر آخر خود «قرار مهنا» به جغرافیایی فراتر از ایران هم پرداخته است. به همین بهانه گفتوگویی با وی داشتهایم که در ادامه از نظر میگذرانید.
بیاعتباری بومینویسی در جهان یکپارچه امروز
آنا: در چند سال اخیر از بومینویسی استقبال خوبی شده است، ریشه آن از نظر شما چه چیزی است؟
کفاش: ما از ۳۰۰ سال اخیر مرزهایی بهنام مرزهای سیاسی داریم. این مرزها زادبومها را تقسیم میکند. بخشی از آنها هماکنون بر اساس نژاد تقسیم میشوند. برخی نیز در نژادها کشیده میشوند. بهطور مثال کردستان عراق و سوریه با مرزهای سیاسی جدا شدهاند اما درواقع فرهنگ یکسانی دارند. همچنین بلوچستان پاکستان، افغانستان، ترکمنستان و تاجیکستان که بخش پارسهای تمدن هستند. بومینویسی در واقع مفهومی بسیار لغزنده است که ثباتی ندارد. دلیل بیاعتباری آن، جهان سیال امروز است زیرا که مرزهای ترسیمشده در حال از بین رفتن است. امکان ندارد مسائل جهانی همانند محیط زیست و تروریسم وجود داشته باشد و شخصی بگوید فقط کشور و زاد بوم خودم اهمیت دارد. مفهوم بومیگرایی به نظر میرسد از بین رفته است.
کنشها و واکنشهای یک زادبوم از یک نژاد و فرهنگ است
آنا: به نظر میرسد که این استقبال هم، از آن سوی مرزها صورت میگیرد و یک نگاه کلی در جهان به روایتها پیدا شده و گویی برخی مسئولان هم تصمیم گرفتند به این روایتها بپردازند. چگونه میتوان ادبیات بومی را جهانی کرد؟
کفاش: چگونه میتوان آن را جهانی کرد وقتی دغدغهها فقط مسائل انسانی باشد؟ تفاوت تاثیر مسائل را باید بر روی زادبومها و نژادهای دیگر جستوجو کرد. آثاری ادبیات بومی را میسازد که از بررسی کردن مسائل انسانی و جهانی در زادبومهای مختلف بیرون میآید. این آثار نمایانگر دغدغه جهانی در یک زاد بوم هستند، در عین حال که بومی است اما به سبب دغدغههای مشترک، مسائل، دردها و عالم مشترک انسانها مخاطب جهانی نیز پیدا میکند. طبیعتا صدا محصور به یک زادبوم است، کنشها و واکنشهای یک زاد بوم از یک نژاد و فرهنگ است، در غیر این صورت مخاطب جهانی پیدا نخواهد کرد. کشور ما تنوع نژادی، قومیتی و زبانی دارد اما از این ظرفیت به خوبی استفاده استفاده نشده است. جدا از دلایل سیاسی، چرا ما از این ظرفیتها غافل ماندهایم؟ گویی که خود تحقیری ملی داریم و انگار همه چیز را به واسطه جهان غرب برای خود تعریف میکنیم.
آنا: من خیلی موافق نیستم که از این ظرفیت استفاده نکردهایم. ما نویسندههای فعالی همچون احمد محمود، علی خدایی در اصفهان و محمود دولتآبادی را در خراسان داریم. آنها در زادبوم خود معنا پیدا میکنند، از آن فرهنگ میگویند و کارهایشان در حال ترجمه است. اگر این استفاده از ظرفیت نیست پس چیست؟
کفاش: اگر در این مسئله دقیقتر شویم با تفاوتهای قومی مواجه میشویم. بهعنوان مثال شهریار عباسی نویسنده کتاب «دختر لوتی» از قوم لر و طایفه کولیها نوشته است. او همیشه داستانهایش در این فضا چرخ میخورد، نویسندهای است که آثارش هم خوانده میشود و هم ترجمه میشود. اتفاقا همه این داستانها هم مرکز گریز و تمرکززدای هستند. به نظرم که باید منصف باشیم.
آثار بومی در پایتخت کمتر دیده میشوند
آنا: ولی به نظرم فضا عوض شده است.
کفاش: در کشور ما گویشها و لهجههای متفاوتی وجود دارد که به سختی با دیگر اقوام ارتباط برقرار خواهند کرد. ترک اردبیل با ترک قزوین و همدان بهسختی ارتباط زبانی و کلامی برقرار میکنند. پس در این شرایط از همه این اقوام ترک، لر، بلوچ و ... هستند کسانی که مینویسند. اما این آثار در پایتخت کم خوانده میشوند.
آنا: در واقع نگاه شما این است که نسبت به بیست یا سی سال گذشته فضا متفاوتتر شده و بیشتر بومیگرایی خوانده میشود.
کفاش: باید به جوایز نگاهی بیندازیم. الان جایزه مهم ایران جلال آل احمد است. این جایزه به مسعود علیمرادی و نسیم مرعشی که در کتاب «هرس» درباره خوزستان و جنگ نوشته، تعلق گرفت.
بیشتر بخوانید:
- «کشتی پهلوگرفته» را نوشتم تا به دایره معرفت حضرت فاطمه(س) نزدیک شوم
- نمایشگاه کتاب باز هم مجازی شود، چیزی را از دست نمیدهیم/ به گروهبندی سنی کتابها خوشبین نبودم و نیستم
- با «شرق وحشی» بین تاریخ، ادبیات و سینما پل زدم/ نگاههای متضاد نسبت به «گل محمد» همچنان وجود دارد +فیلم
استانها نیز به بومینویسی روی آوردهاند
آنا: من درواقع خوانده شدن و دیده شدن را میگویم؛ به باور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی کمتر از پنج درصد مردم تئاتر میبینند، کمتر از پانزده درصد سینما را دنبال میکنند. با توجه به حجم تولید آثار فقط این درصد اعلامی، ادبیات ترجمه و داخلی را میخوانند؟! اصلا اینطور نیست. به نظر من ادبیات داستانی باید به خودش ببالد زیرا که بخش فرهنگ و هنر خوانده میشود. این تنوع قومیتی و زیستی را در کنار یکدیگر فقط در ادبیات داستانیمان میبینیم.
کفاش: به نظرم در جایی دیگر امکان فنی آن را نداریم. اما مسائل امروز باید مطرح شوند. بهعنوانمثال برخی قومیتها علاقه دارند به گویش خود بنویسند. زبان معیار باید حفظ شود. یعنی اگر اثری به ترکی منتشر میشود، به فارسی هم منتشر شود. این روند در میان نویسندگان کرد رخ میدهد. به نظرم تمرکززدایی در این سالها اتفاق افتاده است. ایرادی هم ندارد که نشریههای خصوصی پرآوازه کارهایشان را چاپ کنند، اتفاق بدی نیست. باید اجازه دهیم مخاطب کاری که میخواهد را پیدا کرده و انتخاب کند.
من خیلی نگران نیستم زیرا که به حماسه اهمیت داده میشود. این نشان از جذابیتی است که اسطورهها از جمله فردوسی، اخوانثالث و ... دارند و این آثار خوانده میشوند. در حال حاضر اساس بنیاد تازهای پایهگذاری شده و در استان فارس، هرمزگان، خطه جنوب و شمال بومینویسی در حال انجام است. نکته دیگر مسئله توزیع منابع است. اختلاف فاحش درآمدی بین استانها و پایتخت طبیعی است اما یک احساس سرخوردگی ایجاد میکند که گویی همه آسمانها به تهران ختم میشود. این موضوع ارتباطی با ادبیات ندارد و به اوضاع اقتصادی مرتبط است. امیدوارم بهبود پیدا کند و تمرکز زدایی انجام شود تا توزیع منابع منصفانه صورت گیرد.
انتهای پیام/۱۱۰/پ
انتهای پیام/