چگونه محوریت شهید سلیمانی اساس همکاری ایران و روسیه را ایجاد کرد؟
به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه خبرگزاری آنا، وحید حسینزاده در هفتمین پیش نشست «شهید سلیمانی، مکتب تراز تمدن نوین اسلامی» که پیش از ظهر امروز، یکشنبه ۲۸ آذرماه ۱۴۰۰ در دانشکده علوم انسانی دانشگاه تربیت مدرس برگزار شد، با اشاره به اینکه اگر بخواهیم در مورد نقش شهید سلیمانی در مورد تحول گفتمانی بین ایران و روسیه صحبت کنیم، یک مقدار باید نگاهمان را نسبت به اتفاقات چند سال اخیر گسترش دهیم، خاطر نشان کرد: با یک دید تاریخی بر آنچه که بین ایران و روسیه طی دو سده اخیر گذشته و اتفاقات این چند سال باید بتوانیم مقایسهای انجام دهیم و به آن ایده اصلی برسیم که واقعاً چه تحول اساسی بین این دورهها اتفاق افتاده است.
وی افزود: روابط ایران و روسیه در سه دوره تاریخی قابل بررسی است. دوره اول عمدتاً از زمان دولت مدرن و دولت توسعهیافته در روسیه شکل میگیرد. مصادف با حکومت قاجار در ایران تا جنگ جهانی دوم که این دوره عموماً سیاست خارجی ایران یک سیاست خارجی بیهویت است اگرچه ابتکاراتی دارد.
عضو هئیت علمی دانشگاه تربیت مدرس با بیان اینکه از این دوره با عناوینی مثل موازنه یاد میکنیم، اظهار کرد: چه موازنه منفی یا مثبت اما به شدت این دوره متأثر است از سطح کلان روابط بینالملل و بههیچوجه تصمیمساز نیست و هویت مستقلی ندارد.
وی افزود: در این دوران هفت جنگ اساسی بین ایران و روسیه شکل میگیرد که عمده این جنگها مقارن و همراه با ننگینترین قراردادهای تحمیلی به ایران در طول تاریخش است. جنگی که منجر به قرارداد گلستان و ترکمانچای میشود. اشغال ایران طی جنگ جهانی اول و آن قحطی بزرگ رخ میدهد.
حسینزاده ادامه داد: اشغال ایران طی جنگ جهانی دوم و تقسیم ایران بین قوای روس و انگلیس و ایجاد حوزههای نفوذ روسیه که در حقیقت جزء تاریکترین نقاط تاریخی بین ایران و روسیه است.
وی با اشاره به اینکه بعد از جنگ جهانی دوم، ایران به مرور با افزایش قدرت آمریکا خودش را ذیل یکی از قطبهای قدرت تعریف میکند، اظهار کرد: در حقیقت یکی از قطبهای قدرت متعهد است اما دستورکار سیاست خارجی هنوز دستورکار مستقلی نیست. یعنی به این صورت نیست که یک اتاق فکری باشد و در مورد این دستورکار فکر کند.
وی افزود: پس از انقلاب اسلامی در عرصه سیاست خارجی، استقلال در دستورکار قرار میگیرد که عمدتاً مبتنی بر عدم تعهد به قطبهای قدرت و شاخصه اصلی سیاست خارجی بعد از انقلاب است.
این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه در کنار این استقلال، عنصر دیگری نیز حضور پیدا میکند و آن عنصر قدرت است، خاطر نشان کرد: به این معنی که به راحتی در برنامههای قدرتهای بزرگ، حذف و حل نمیشود و تجربه جدی که بعد از انقلاب اتفاق میافتد، کودتاهای نافرجامی است و ایران میتواند از این کودتاها پیروز بیرون بیاید.
وی ادامه داد: پس از آن جنگ تحمیلی است و قدرتهای بزرگ، پشت صدام برای تغییر رژیم در ایران تلاش میکنند اما به نتیجه نمیرسند. یعنی این ادعا که رویکرد مستقل در سیاست خارجی بعد از انقلاب اتفاق افتاده، همراه با یک توانایی جدی در عناصر قدرت در جمهوری اسلامی اعم از نظامی، امنیتی، هویتی است.
حسینزاده با بیان اینکه اما وقتی دقت میکنیم در روابط ایران و روسیه حتی بعد از انقلاب، میبینیم که جایگاه ایران به عنوان یک قدرت منطقهای و روسیه به عنوان یک قدرت جهانی، کاملاً تعریف شده و حدودش مشخص است، عنوان کرد: به غیر از یک بازه کوتاهی بعد از فروپاشی روسیه از ۱۹۹۱ تا امروز یعنی ۲۰۲۱، این حدود کاملاً مشخص است.
وی افزود: روسیه خود را به عنوان یک قدرت بزرگ تعریف میکند و ایران را به عنوان یک قدرت منطقهای، محلی و به هیچ وجه همکاریهای ایران و روسیه نزدیک یا راهبردی، آن چیزی که از آن به عنوان اصطلاح راهبردی یا استراتژیک یاد میکنیم، نیست.
این استاد دانشگاه ادامه داد: بارها نیز این موارد را دیدهایم. مثلاً عدم تحویل سامانه اس ۳۰۰ به ایران کاملاً ذیل دستورکار سیاست خارجی روسیه با قدرتهای جهانی تعریف میشود، اگرچه تعهدی دارد ولی این را نادیده میگیرد یا مشارکت یا همراهی و همنوایی در تصویب قطعنامههای مختلف در شورای امنیت علیه ایران از سال ۲۰۰۶ به این طرف نیز از این نمونهها است.
وی با اشاره به اینکه در روابط بین ایران و روسیه تحلیل گفتمانی وجود دارد، عنوان کرد: در روابط این دو کشور، موضوعی با محوریت شهید سلیمانی در بحران سوریه اتفاق میافتد و همکاری بین ایران و روسیه شکل میگیرد.
حسین زاده افزود: این همکاری در حقیقت دو طرح موازی نیست که روسیه اهداف خودش را پیگیری کند و ایران اهداف خودش را، نه، واقعاً عملیاتی طولانی و مشترک است و اهداف مشترکی دارد و بارها سران نظامی امنیتی دو کشور برای پیشبرد این طرح مشترک دور هم نشستند و صحبت کردهاند.
وی ادامه داد: این ابتکار در سیاست خارجی جمهوری اسلامی و در سیاست نظامی-امنیتی ایران در سوریه بود که باعث شد یک قدرت جهانی که ما چنین تاریخی را با آن داریم و حتی در حقیقت بعد از فروپاشی هم حاضر نیست، همکاریهای استراتژیکی را با ایران انجام دهد، با کشور ما دور یک میز جمع میشود و یک عملیات مشترکی را انجام میدهد که دستاوردهای منطقهایاش را تا امروز میبینیم.
عضو هئیتعلمی دانشگاه تربیت مدرس با بیان اینکه این همراهی، برنامههای طرف مقابل یا جناح غربی را تغییر میدهد، خاطر نشان کرد: این همکاری مشترک بین ایران و روسیه با موفقیت نیز همراه است و نتایج مثبتی به همراه دارد. علت این پیروزی یا علت عمده این تغییر در روابط دو کشور منحصر به فهم دقیق اهداف طرف مقابل، موقعیت منطقهای ایران و روندهای جهانی و بینالمللی است.
وی با بیان اینکه هوشیاری بسیار زیادی در طرف ایرانی با محوریت شهید سلیمانی در میدان عملیات وجود دارد، عنوان کرد: روسیه به دنبال تسلط استراتژیک بر مدیترانه است و سناریوی اوکراین به معنای تسلط بر حوزه دریای سیاه بدون تسلط بر دریای مدیترانه، سناریوی شکستخوردهای است.
حسینزاده افزود: در سیاست خارجی روسیه در سه سده اخیر تسلط بر دریای سیاه همیشه همراه بوده با تسلط بر دریای مدیترانه و اصلاً اینها از هم جدایی ناپذیر هستند. آن چیزی که مورد چالش است، امنیت کانالهای باسفور و داردانل است که ناتو بهصورت کلی بر این کانالها مسلط است و روسیه به شدت نیاز به یک عقبه استراتژیک در دریای مدیترانه دارد.
وی ادامه داد: این نیاز روسیه در دستگاه سیاست خارجی جمهوری اسلامی و دستگاههای نظامی-امنیتی ایران فهمیده و بر آن تمرکز شد و از همین پاشنه آشیل و نیاز روسیه استفاده شد تا این کشور را در اهداف مشترکی که تعریف شد، همراه کند.
عضو هئیتعلمی دانشگاه تربیت مدرس با بیان اینکه ایران به خوبی توانست طرف مقابل را هم در مورد نیازهایش و هم در مقابل تواناییهای خودش اقناع کند، عنوان کرد: یعنی نیازهای طرف مقابل را فهمید و توانست تواناییهای خودش را در عرصه حوزه شامات به طرف مقابل تفهیم کند و او را اقناع کند که میتواند روی ایران به عنوان یک متحد نظامی-امنیتی در این منطقه حساب کند و این عملیات به خوبی توانست اهداف مشترک دو طرف را برآورده کند.
انتهای پیام/۴۱۶۷/
انتهای پیام/