رمزگشایی از آرامش ارتش سایبری امارات و سفر شیخ طحنون به ایران/ ائتلافهای منطقهای عربستان روی خط زلزله قرار دارند
به گزارش گروه جهان خبرگزاری آنا، عبدالباری عطوان در گزارشی که روزنامه فرامنطقهای رأی الیوم منتشر کرد، نوشت: درحالیکه کشورهای محور عربی از شرق تا مغرب عربی در حالت انفعال، تنش دیپلماتیک و درگیریهای داخلی و خارجی قرار دارند، منطقه خلیج (فارس) اعم از کشورهای عربی و ایران این روزها شاهد تحولی بیسابقه هستند که محور اصلی آن احیای روابط با ایران است. امروز (دوشنبه) دو سفر با اهمیت راهبردی انجام میشود که میتواند شکل منطقه خلیج (فارس) را تغییر دهد و شاخصههای سیاسی و اقتصادی آن را در آیندهای قابل پیشبینی ترسیم کند.
طبق این گزارش، دو سفر مذکور میتواند نقشه ائتلافهای امنیتی و نظامی منطقه را ترسیم کند. نخستین سفر را طحنون بن زاید، مشاور امنیت ملی امارات امروز (دوشنبه) به تهران و به دعوت علی شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران انجام داد. دومین سفر نیز تور منطقه خلیجفارس محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان است که همزمان با سفر مشاور امنیت ملی امارات به ایران انجام میشود. بن سلمان نخست به مسقط، پایتخت عمان میرود، سپس راهی بحرین، قطر، امارات و در نهایت کویت میشود. به نظر میآید موضوع ایران و برنامههای هستهای و موشکی آن در کنار جنگ یمن، در رأس برنامهها و رایزنیهای ولیعهد عربستان قرار دارد.
انتخاب مسقط بهعنوان نخستین و امارات بهعنوان چهارمین ایستگاه تور منطقهای بن سلمان نشاندهنده وقوع زلزلهای سخت در ائتلافهای عربستان با کشورهای حوزه خلیجفارس است
این تحلیلگر عربزبان مینویسد: نخستین دیدار همان است که شیخ طحنون بن زاید، مفسر سیاستهای جدید امارات انجام داد. اهمیت سفر از آنجا نشئت میگیرد که نشاندهنده گشایش در روابط با دولت ایران است؛ دولتی که تا همین اواخر بهعنوان دشمن و منبع تهدید جدی منطقه خلیج(فارس) عنوان میشد و سفر مذکور با هدف بهبود روابط و حل اختلافات انجام میشود و میتواند به اعتمادسازی متقابل و افزایش همکاریهای سیاسی و اقتصادی دوجانبه منجر شود.
هدف اعراب از سیاست فشار بر ایران
وی افزود: سیاست خارجی و منطقهای سالها و دهههای گذشته کشورهای شورای همکاری خلیج (فارس) البته به استثنای قطر، افزایش محاصره ایران و ایجاد ناآرامی و آشوب داخلی در این کشور با هدف تضعیف نظام ایران در صورت ناتوانی برای سرنگونی آن بوده است. گزافه نیست اگر بگوییم از زمان جنگ هشت ساله صدام با ایران تا همین اواخر که تحریکات و تأمین مالی کشورهای حوزه خلیج (فارس) انجام میشد و آخرین آن در سوریه بود، همه با هدف مذکور انجام شد. زمانی که این سیاست نتوانست به اهداف خود، یعنی تغییر نظام ایران و سوریه دست یابد، بهطور موقت کنار گذاشته و نقطه مقابل آن، یعنی بهبود روابط با ایران دنبال شد. ضربالمثل معروف انگلیسی میگوید «اگر نمیتوانی آنها را شکست بدهی، به آنها بپیوند» و این همان چیزی است که شاهد رخ دادن آن هستیم؛ موضوعی که به نگرانی رژیم اشغالگر اسرائیل تبدیل شده است. اسرائیل در حال حاضر بر طبل جنگ علیه ایران میکوبد، ولی با توجه به واکنش کشورهای منطقه خلیج (فارس) به دنبال آن نیست.
عطوان در گزارش خود آورده است: به نظر میآید امارات سیاستهای قدیمی خود را که مبتنی بر مخالفت و تقابلهای سیاسی و نظامی با مخالفانش، بهویژه جنبش اخوانالمسلمین و کشورهای حامی آن مانند لیبی و ترکیه است، رها کرده و به اتخاذ سیاست جدیدی روی آورده است. سیاستی که برجستهترین نام آن به صفر رساندن مشکلات است؛ همان سیاستی که رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه در آغاز حکمرانی حزب عدالت و توسعه بر ترکیه اتخاذ کرد و بعدها آن را کنار گذاشت. موضوعی که به کاهش محبوبیت، تضعیف سیاستهای اقتصادی او و از دست رفتن دستاوردهای سیاسیاش منجر شد. همه اینها همان چیزی است که اکنون از آرامش ارتش سایبری امارات و سفرهای شیخ طحنون به آنکارا، دوحه، تهران و شهرک اقتصادی نئوم عربستان تفسیر میشود.
به نوشته رأی الیوم، سلاح مالی و اقتصادی در دستور کار سیاستهای جدید امارات قرار دارد و این سیاست در سفر اخیر شیخ محمد بن زاید، ولیعهد امارات به آنکارا و تشکیل صندوق سرمایهگذاری ۱۰ میلیارد دلاری برای حمایت از اقتصاد ترکیه و تلاش برای بهبود روابط میان دو کشور پس از یک دوره تنش، مشهود بود. برجستهترین توضیح برای دگرگونی امارات دو رکن اصلی دارد؛ نخست، کاهش قدرت اخوان المسلمین در منطقه و بهویژه مصر، ترکیه، لیبی و تونس به این معنا که این جنبش دیگر مانند گذشته قوی نیست. دوم، کاهش قدرت و نفوذ آمریکا و خروج تدریجی آن از غرب آسیا و تمرکز بر تهدیدات چین در شرق این قاره و نیز روسها در اروپای مرکزی.
بیشتر بخوانید:
مشاور امنیت ملی امارات با شمخانی دیدار کرد
سفر هیئت اماراتی به تهران همزمان با مذاکرات وین
عبدالباری عطوان در ادامه این گزارش نوشت: اگر به دومین سفر بن سلمان به پایتختهای کشورهای شورای همکاری خلیج (فارس) که برای نخستین بار پس از نزدیک به دو سال توقف سفرهایش انجام شد بپردازیم، نشاندهنده تحولی در سیاستهای عربستان، تلاش برای ترمیم نفوذ آسیبدیده عربستان در منطقه خلیج (فارس) و جهان و نیز جستوجوی راهحلی برای خروج از جنگ یمن است.
چرا بن سلمان، عمان را ایستگاه نخست تور منطقهای انتخاب کرد؟
به نوشته عطوان، نکاتی که در این سفرها حائز اهمیت است، عبارتاند از:
- انتخاب مسقط بهعنوان نخستین و امارات (شریک جرم عربستان در جنگ یمن) بهعنوان چهارمین ایستگاه تور منطقهای بن سلمان نشاندهنده وقوع زلزلهای سخت در ائتلافهای عربستان با کشورهای حوزه خلیجفارس است، به این معنا که سلطاننشین عمان به دلایل زیادی تبدیل به نخستین ایستگاه شد؛ ازجمله اینکه نخستین کشوری بود که برای حل اختلافات عربستان با منطقه وارد عمل شد.
- نزدیکی با سلطاننشین عمان ممکن است مقدمهای برای تلاش برای ایفای نقش این کشور در آشتی و حل مناقشه میان عربستان و ایران و جایگزینی برای محل گفتوگوهای تهران و ریاض، بهجای بغداد باشد. همچنین نشان میدهد ریاض سیاستهای صلحجویانه عمان را قابل قبول میداند و به مواضع معتدل و دوری از سیاست افراطگرایانه این کشور ایمان دارد.
نزدیکی ریاض با مسقط ممکن است مقدمهای برای تلاش به منظور ایفای نقش این کشور در آشتی و حل مناقشه میان عربستان و ایران باشد
- ائتلاف جدید عربستان و عمان در سفر بن سلمان به مسقط عیان شده است؛ چه اینکه ریاض پس از به قدرت رسیدن هیثم بن طارق آل سعید، سلطان جدید عمان، نخستین ایستگاه سفر خارجی خود را این کشور انتخاب کرد. این ائتلاف میتواند در قالب افزایش همکاریهای تجاری و پروژههای مشترک، قویتر و مستحکمتر شود و در مسیر زمینی، گشایش جدیدی میان دو کشور به وجود آید. گشایشی که میتواند روابط دو کشور را توسعه دهد، از انزوای عمان بکاهد و آزادی بیشتری برای مسقط به وجود آورد. عربستان میتواند با این ائتلاف علاوه بر عمان به خط سایر کشورها همچون سوریه، عراق، لبنان و اردن، یعنی منطقه شمال جهان عرب بپیوندد.
عطوان در پایان این گزارش نوشت: زلزله سیاسی در نقشه ائتلافها نقطه عطفی دارد که ناشی از دو شکست است؛ نخست، آمریکا در افغانستان و دوم، اسرائیل در جنگ «شمشیر قدس» در نوار غزه. شکست سامانههای گنبدهای آهنین باعث انزوای آنها از جهان و سیل درخواستها از واشنگتن برای کمک و میانجیگری مصر برای توقف جنگ و همچنین افزایش نفوذ ایران بهعنوان قدرت بزرگ منطقهای شد. قدرت نظامی ایران با پشتوانه دو برنامه راهبردی است؛ نخست، برنامه هستهای و دوم، موشکی. موشکهای بالستیک ایران و نقش این کشور در مقاومت یمن، لبنان و عراق قدرت نظامی متحدانش را افزایش داده است.
وی افزود: کشورهای حاشیه جنوبی خلیج (فارس) به این اعتقاد و باور رسیدهاند که قدرت آمریکا بهعنوان یک ابرقدرت رو به افول است و اسرائیل نیز نمیتواند در سالهای آینده از آنها محافظت کند، به همین دلیل روند عادیسازی روابط و صلح اسرائیل با فلسطین رو به قهقراست و ائتلاف ایران- کشورهای عربی میتواند در همه سطوح پیشرفت داشته باشد.
انتهای پیام/۴۰۳۳/پ
انتهای پیام/