دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
سکانس‌های ماندگار/ ۷

«بی‌پولی» کمدی سیاه نعمت‌الله که در سینمای اجتماعی ماندنی شد/ زمانی که هنوز «ایرج» مغرور بود و «شکوه» توسری‌خور!

فیلم سینمایی «بی‌پولی» دومین اثر بلند حمید نعمت‌الله در قامت کارگردان است که در زمان اکران در جشنواره و اکران عمومی، با استقبال خوبی مواجه شد.
کد خبر : 621987
بی پولی



به گزارش خبرنگار حوزه سینمایی گروه فرهنگ خبرگزاری آنا، اکثر آثار شاخص سینمایی و تلویزیونی، لحظاتی دارند که مخاطب‌شان را در حال تماشا میخکوب می‌کنند. صحنه‌هایی که نه فقط چند ساعت پس از اتمام فیلم که تا سال‌ها بعد در گوشه ذهن تماشاگران آن اثر قلاب می‌شود و ناخودآگاهش بارها و بارها آن صحنه را مرور می‌کند. حال این صحنه می‌تواند سکانسی باشد که قهرمان داستان مهم‌ترین کارِ خود در فیلم را انجام می‌دهد و مخاطبش را به اوج می‌برد، یا سکانسی که یکی از شخصیت‌های فرعی و مکمل قصه آن را خلق می‌کند و باعث مانایی‌اش می‌شود.


در چند دهه گذشته، فیلم‌ها و سریال‌های فراوانی در کشور ما به نمایش درآمده که بسیاری از آنها، در دسته آثار شاخص قرار می‌گیرند. فیلم‌هایی که با دیدن‌شان ذوق‌زده شدیم، اشک ریختیم، خندیدیم و ساعاتی را با آنها زندگی کردیم. در اکثر فیلم‌های مهم تاریخ سینمای ایران، سکانس‌های ماندگاری وجود دارد، سکانس‌هایی که حتی از خود فیلم هم فراتر رفتند و بدمان نمی‌آید حتی باوجود چند بار دیدن‌شان، برای یک بار دیگر هم همه کارها را کنار بگذاریم و به تماشای این صحنه بنشینیم. چند هفته‌ایست که با هم مروری داریم بر سکانس‌های ماندگار تاریخ سینمای ایران، سکانس‌هایی که دیدن‌شان ما را یاد روزهای خوب سینما می‌اندازد.


شناسنامه فیلم


بی‌پولی


کارگردان: حمید نعمت‌الله


تهیه‌کننده: مصطفی شایسته


سال ساخت: ۱۳۸۶


بازیگران: بهرام رادان، لیلا حاتمی، حبیب رضایی، امیر جعفری، بابک حمیدیان، سیامک انصاری، رضا رشیدپور، نادر فلاح، علی سلیمانی


مهم‌ترین جوایز: نامزدی در چهار بخش بیست‌وهفتمین جشنواره فیلم فجر، دریافت سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول زن برای لیلا حاتمی و بهترین فیلم از نگاه تماشاگران


فروش گیشه: ۹۳۷ میلیون تومان


«بی‌پولی» کمدی سیاه نعمت‌الله که در سینمای اجتماعی ماندنی شد/ زمانی که هنوز «ایرج» مغرور بود و «شکوه» توسری‌خور!


شرح سکانس


ایرج (بهرام رادان) و شکوه (لیلا حاتمی) زوج جوانی که تازه بچه‌دار شده‌اند، مدتی است که به دلیل بیکاری ایرج، شرایط سختی را می‌گذرانند. آنها سعی می‌کنند در همه چیز صرفه‌جویی کنند و بیشتر امور زندگی را با قرض کردن پول از دیگران می‌گذرانند. این دو نفر در حال تماشای فیلم عروسی‌شان هستند، تا شاید کسی را پیدا کنند که بتوانند برای عبور از شرایط بحرانی مالی که در آن گیر کرده‌اند از او پول قرض بگیرند. شکوه یکی از دوستان دوران دانشگاهش را در فیلم عروسی نشان می‌کند و او را گزینه مناسبی برای این کار معرفی می‌کند. «خیلی وضعش خوبه خیلی هم با هم دوستیم. تو اوج دورانی که من ذهنم منفی‌باف شده بود و تو داشتی شرکتو گسترش می‌دادی، این به داد من رسید. کلاس‌های مثبت‌اندیشی رو هم این یاد من داد.» درحالی که شکوه انتظار داشت با این جملات، همسرش را برای پول قرض کردن راضی کند، اما نتیجه برعکس گرفت و ایرج با یادآوری این مسائل، به شدت عصبانی شد و با شنیدن این حرف‌ها یاد خرج‌های ریز و درشتی افتاد که شکوه در طول ماه‌های گذشته روی دست او گذاشته بود و یکی یکی این ولخرجی‌ها را به رویش آورد. «همین جوری پولای من بدبختو نفله کردیا. کلاس کنکور برم ماما بشم. دکتر کرمانی برم لاغر می‌کنه. بریم دیزین با بچه‌ها. قبض تلفن میومد قد کباب سلطانی. بریم اردهال سر خاک سهراب سپهری. می‌خوام بدونم الان تو این بدبختی و بی‌پولی این آقای سهراب سپهری میاد ده شاهی بذاره کف دست ما؟ خریداشم که طومار در طومار. ژامبونش نود درصد باشه. خیارشورش سفت باشه. چیپسش سرکه‌ای باشه. کلمش بروکلی باشه. همه این بدبختیا نتیجه خرج‌تراشی دورانیه که ذهن تو منفی‌باف شده بودا!» صحنه بعدی نیز اگرچه پلانی خارجی و متفاوت با این سکانس است، اما می‌بینیم که همچنان ایرج در حال غر زدن است و این بار گیتا، دختر بچه‌شان را تبدیل به چماقی کرده و بر سر همسرش می‌کوبد. هم برای پوشک کردن بچه، هم درخصوص شیر دادن به او.


چرا این سکانس مهم است؟


«بی‌پولی» حمید نعمت‌الله از آن فیلم‌های جذاب سینمای ایران است که صحنه‌های شاخص زیادی دارد. اما این سکانس یکی از نقاط جالب توجه کار است و جایی است که شخصیت ایرج هنوز آن غرور و تکبر خود را از دست نداده و سعی دارد بهانه‌ای برای تخریب و تحقیر دیگران پیدا کند. اینجا جزء آخرین صحنه‌هایی است که ایرج سعی می‌کند شخصیت مستبد و مغرور خود را همچنان حفظ کند و نگاه بالا به پایینش را در برخورد با همسر (و دیگران) نگه دارد. شکوه هم در اینجای قصه هنوز در موضع ضعف قرار دارد و کم‌کم پس از این برخوردها، لایه زیرین شخصیتی او که فعلا پنهان شده است، بروز پیدا می‌کند. شخصیت‌های اصلی داستان «بی‌پولی» بعد از این چند سکانس که با ریتم تندی پشت سر هم قرار گرفته‌اند، تغییری صدوهشتاد درجه‌ای پیدا می‌کنند و به مرور جایشان عوض می‌شود و اینجا نزدیک به نوک قله‌ای است که این دو شخصیت از آن طرف آن سقوط می‌کنند و تغییر رفتارشان آغاز می‌شود.


در این فیلم سکانس‌های دلنشینی وجود دارد که به خوبی این تغییر رویکرد و منش را به تصویر می‌کشد و انتخاب بهترین سکانس از میان آنها واقعا کار دشواری بود. شخصیت‌های فرعی این داستان هم کسانی هستند که صحنه‌های جذابی برای تماشاگر ایجاد کردند. مخصوصا سکانس‌های مربوط به چهار دوست بیکار ایرج یعنی منصور (امیر جعفری)، بهروز (سیامک انصاری)، شاهرخ (بابک حمیدیان) و رحیم (مرحوم علی سلیمانی) که سبک و سیاق گفت‌وگوها و بحث‌هایی که در میان‌شان شکل می‌گرفت، از بخش‌های جذاب این فیلم پرطرفدار حمید نعمت‌الله بود.


«بی‌پولی» کمدی سیاه نعمت‌الله که در سینمای اجتماعی ماندنی شد/ زمانی که هنوز «ایرج» مغرور بود و «شکوه» توسری‌خور!


جایگاه فیلم در سینمای ایران


«بی‌پولی» بعد از فیلم «بوتیک» دومین فیلم بلند سینمایی حمید نعمت‌الله بود که با پنج سال فاصله نسبت به فیلم اول ساخته شد. او با ساخت این فیلم نامش را به عنوان یک کارگردان کاربلد، در سینمای ایران به ثبت رساند و از اولین اکرانش در جشنواره فیلم فجر نیز با اقبال از طرف منتقدان و تماشاگران عادی سینما مواجه شد. اصولا فیلم‌هایی که در زمان حضور در جشنواره در میان آثار برگزیده تماشاگران قرار می‌گیرند، فیلم‌هایی هستند که در زمان اکران نیز با استقبال روبرو می‌شوند و این اتفاق برای دومین ساخته نعمت‌الله نیز رخ داد و در زمان اکران نزدیک به ۵۰۰ هزار مخاطب داشت. اگرچه می‌توانست بیشتر از این هم مخاطب داشته باشد اما زمان بد اکران فیلم، اجازه فروش بیشتر به آن را نداد، اگرچه برخی از سینماهای شهرستان، در سال ۸۹ نیز این فیلم را نمایش می‌دادند.


یکی از ویژگی‌های اصلی این اثر، فیلمنامه آن بود، فیلمنامه‌ای که حمید نعمت‌الله و هادی مقدم‌دوست به صورت مشترک آن را به رشته تحریر درآوردند، دو نفری که جزء بهترین زوج‌های هنری سینما و تلویزیون ایران هستند. این دو هنرمند خوشنام پیش از این فیلم در سریال «گل‌من‌گلی» به عنوان نویسنده حضور داشتند، اما «بی‌پولی» سکوی پرتاب آنها شد و پس از آن نیز در ساخت آثار شاخصی با هم همکاری کردند. نتیجه این همکاری‌ها نیز ساخت فیلم و سریال‌هایی مثل «وضعیت سفید»، «سر به مهر»، «آرایش غلیظ» و «شعله‌ور» بود که هرکدام از آنها جایگاه ویژه‌ای در هنرهای نمایشی ایران در سال‌های اخیر دارند و بسیار مورد توجه مردم و اهالی هنر و رسانه قرار گرفتند.




بیشتر بخوانید:


آن دم که عبدالعظیم (ع) «مسافر ری شد»
جنون آنی قاتل در «شبی که ماه کامل شد»
التهاب و استرس در سکانس تاریخی «درباره الی»
علی در «بچه‌های آسمان»، قهرمانی که دوست داشت سوم شود
تصویر واقعی جنگ در «تنگه ابوقریب»
«آژانس شیشه‌ای»؛ دوئل نفس‌گیر و جذاب حاج کاظم و سلحشور




«بی‌پولی» کمدی سیاه نعمت‌الله که در سینمای اجتماعی ماندنی شد/ زمانی که هنوز «ایرج» مغرور بود و «شکوه» توسری‌خور!


بازی‌های خوب و حرفه‌ای


گروه بازیگران فیلم «بی‌پولی» بدون شک یکی از برگ برنده‌های آن است. بهرام رادان و لیلا حاتمی که از ستاره‌های دهه هشتاد سینما هستند، انتخاب خوبی برای نقش‌های اصلی این کار بودند و بازی‌شان در این فیلم هم به خوبی روی شخصیت‌های خاصی که داشتند نشسته است. از میان این دو نفر نیز بازی حاتمی بیشتر مورد توجه قرار گرفت، هم از طرف مردم و مخاطبان فیلم و هم از نظر هیئت داوران جشنواره فجر. لیلا حاتمی برای بازی در «بی‌پولی» اولین سیمرغ بلورین دوران حرفه‌اش را کسب کرد، درحالی که پیش از آن چهار بار دیگر هم نامزد دریافت این جایزه شده بود اما نتوانسته بود آن را با خود به خانه ببرد.


جدا از انتخاب خوب بازیگران نقش اصلی، بازیگرانی که نقش‌های مکمل این فیلم را بازی می‌کردند هم انتخاب‌های درست و به‌جایی بودند. مثل سیامک انصاری که بعد از حضور پررنگ و مداوم در سریال‌های طنز تلویزیونی، با این فیلم بازگشت موفقی به سینما داشت و پس از آن حضور بیشتری را در فیلم‌های سینمایی تجربه کرد. به طور کلی نقش‌های مکمل این فیلم بازی‌های قابل قبولی داشتند از دوستانی که ایرج وقتش را کنار آنها می‌گذراند بگیرید تا پرویز (حبیب رضایی) و احمد رنجه (نادر فلاح) که دیگر رفقای ایرج بودند و در جایی که فکرش را نمی‌کرد، به او کمک کردند.


به گفته بسیاری از منتقدان فیلم «بی‌پولی» فضایی شبیه به کمدی‌های سیاه اروپایی دارد، فیلم‌هایی که بدبختی شخصیت‌ها را با ظرافت به تصویر می‌کشد و تماشاگر درحالی که شاهد از بین رفتن زندگی شخصیت‌های داستان است، اما نمی‌تواند به لحظات و اتفاقات عجیب زندگی آنها، نخندد.


در ادامه سکانس جذاب زندگی ایرج و شکوه در فیلم «بی‌پولی» را ببینید.





انتهای پیام/۴۱۷۳/



انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب