تفاوت صحبتهای علمی و غیرعلمی چیست؟
به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری آنا، محمدعلی نژادیان، پژوهشگر و دانشجوی دکتری کارآفرینی دانشگاه آزاد اسلامی قزوین در یادداشتی نوشت: شاید بارها شنیده باشید که فردی میگوید من فلان رشته تحصیلی را خواندهام و علمی صحبت میکنم. اما، علمی صحبت کردن با تحلیل شخصی خود را بیان کردن چه تفاوتهایی دارد؟
در چندین قرن پیش در یونان نیز عدهای که خود را سوفسیت (سوفسطایی) میخوانند فن سخنوری را ترویج کردند و با سفسطه پول در میآوردند. آنها بعضاً از مقدمات صحیح شروع میکردند و با سخنپردازی و مغالطه (یکدیگر را به غلط انداختن) نتایج نادرستی به نفع خود یا موکلان خود میگرفتند. در واقع آنها به قصد فریب سخن میگفتند و مینوشتند.
سوفسطائیان با سفسطههای خود مبانی علم و حقیقت را متزلزل ساختند و موجی از ناباوریها و شک و تردیدها را در فضای فکری روزگار خویش منتشر کردند و باعث سرگردانی مردم و مخصوصاً جوانان شدند و در نهایت «سقراط» که او را بنیانگذار فلسفه میدانند توانست در آن زمان توانایی عقل انسان را به او بشناساند و نشان داد که میتوان با روشی صحیح اندیشید و به حقیقت دست یافت. در نتیجه او با سوفسطائیان به مبارزه پرداخت و اشتباهات آنها را آشکار ساخت و کمکم تفکر فلسفی رونق تازهای گرفت و زمینهای برای پرورش اندیشمندان و فیلسوفان بزرگ مهیا شد.
حال ما در عصری زندگی میکنیم که با فراگیری شبکههای اجتماعی شاهد گسترش شبهعلم در فضای وب شدهایم و عدهای با جذابیتهای حاشیهای هر مطلبی را بهعنوان علم عرضه میکنند و نتیجه آن این است که مخاطبان غیرمتخصص را از حقیقت دور میکنند و حتی مردم را در بعضی موارد دچار شک و تردید مینمایند و به سمت راهحلهای نادرست میکشانند.
اگر بعضی از تفاوتها را ندانیم، در نتیجه نمیتوانیم علمی صحبت کنیم و صرفاً برداشتهای شخصی خود را که ممکن است ناقص، درست و یا غلط باشد بیان میکنیم.
ازجمله تفاوتها میتوان به ساختار انشاء و یادداشت با ساختار مقاله علمی که در نشریات علمی- پژوهشی و یا علمی- ترویجی منتشر میشود و یا تفاوت ساختار کتابهای زندگینامه، خاطرات، داستان و رمان با ساختار و چارچوب کتابهای علمی (مانند کتابهایی که در جشنوارههای دانشگاهی بررسی و انتخاب میشوند) اشاره کرد.
پس (تجربه و تحلیل) شخصی با (تحقیق و تحلیل) علمی که از طریق روشها و ابزارهای مخصوص تعریف شده در علوم مختلف به دست میآیند فرق دارند.
در واقع فردی که چند کلمه یا اصطلاح علمی را در صحبتها و یا مواضع خود که برگرفته از باورها و یا منافع شخصی اوست بیان میکند و گفتههای فرد فقط نشئت گرفته از تجربیات او و بدون پایه و اساس علمی است، در خوشبینانهترین حالت چیزی بیشتر از شبهعلم نیست.
افرادی که سخنان آنها شبهعلم است معمولاً دو دسته هستند یا میدانند که نمیدانند ولی به خاطر منافع مادی یا شهرت و یا هر دلیل دیگری از شبهعلم استفاده میکنند و یا اصلاً نمیدانند که نمیدانند.
به هر حال برای دانستن و بیان سخنان علمی نیازمند به یکسری لوازم و ابزار هستیم و از همه مهمتر باید با تفکر، تدبر و تأمل در چیزهایی که میخوانیم خود را به تجزیه و تحلیل مجهز کنیم و فقط مطالعات سطحی نداشته باشیم و البته برای نوشتن و انجام پژوهش نیز باید صبر و تحمل داشته باشیم.
همانطور که در فصل اول کتاب «موفقیتشناسی اقتصادی در راستای حمایت از تولید داخل» بیان کردم، علم در لغت به معنی دانستن و دانش است و در اصطلاح نیز از لحاظ مختلفی میتوان آن را تقسیمبندی و تعریف نمود. البته اگر بخواهیم بهصورت کلی و عام به معنی علم توجه کنیم به همه دانستنیهای انسان صرفنظر از طبیعت و نوع آنها علم گفته میشود. در این صورت عالم در برابر جاهل و دانستن در برابر ندانستن قرار میگیرد. مانند این که فردی میگوید من به فلان اتفاق علم دارم، یعنی از آن اتفاق خبر و آگاهی دارم (در این حالت معادل لاتین علم Knowledge میشود).
علم در تعریف خاص، نامی است که به بخشی از شناخت یا معرفت انسان دادهاند و منحصراً به آگاهیها و دانستنیهایی اطلاق میشود که از روشهای مخصوص، منطقی، منظم و مشخص (عقلی، آزمایش و تجربه) بهدست میآید و بر تجربیات مستقیم حسی مبتنی هست، بهطوری که تکرار آن تجارب و آزمونها در عمل نتیجه واحدی برای همگان داشته باشد که میتوان از مفهوم خاص علم به علم حصولی رسید. مانند: فیزیک، شیمی، ریاضیات و... از این لحاظ همه دانشها و معرفتها علم نیستند، بلکه با شرایط ویژهای (طی کردن فرایند علمی تحقیق) علم خوانده میشوند. علم شناختی است که از احتمال به دور است و به قطعیت نزدیک است. سایر انواع معرفت از این قاطعیت بهره قابلی ندارند. در این روش عالم کسی است که به روش علمی مجهز است (در این حالت معادل لاتین علم Science میشود).
هر علمی با علوم دیگر از لحاظ (هدف، موضوع و روش) تمایز دارد و میتوان با همین معیارها علوم مختلف را از یکدیگر شناسایی کرد: ۱- هدف (نظری و عملی) ۲- موضوع که شاخههای مختلفی میتواند داشته باشد و از لحاظ حدود نیز میتوان به (خرد و کلان) تقسیمبندی کرد ۳- روش تقریباً اصول روش تحقیق همه علوم یکی است ولی در «مرحله تجربه» با هم متفاوت هستند به فرض در علوم طبیعی از روش (آزمایشی) استفاده میشود و در علوم انسانی از روشهای (مشاهدهای) استفاده میشود که خود بر دو نوع است: روشهای (توصیفی) و روشهای (سندی) که هر کدام نیز وسیله و شیوه خاص خود را دارند.
همچنین علم را از نظر ماهیت میتوان به دو دسته تقسیم کرد:
۱- علم حضوری: علمی است که در ذهن انسان مخفی است و بدون واسطه چیزی برای انسان آشکار میشود. مثل: شادی، غم، کینه، ترس، محبت و... (علم شهودی نیز با علم حضوری به دست میآید؛ مانند: علوم پیامبران علیهالسلام و عرفا که با وحی و الهامات الهی و غیر الهی است. البته وحی کننده در معنای عام آن میتواند خداوند باشد یا غیر او و ازجمله شیطان. همچنین وحی گیرنده نیز میتواند انسان یا غیر انسان باشد. خداوند در قرآن، از وحی خود به زنبور عسل هم خبر داده است. وحی در معنای خاص آن، نوعی شناخت شهودی بوده است که از طرف خداوند برای هدایت آدمیان به پیامبران اعطاء شده است. به این معنای خاص وحی تشریعی نیز میگویند).
۲- علم حصولی: علم به خارج است که باید درباره آن تحقیق کرد تا تأیید شوند. یعنی بهواسطه چیزی برای انسان آشکار میشود. مانند:
الف- علوم تجربی: از طریق مشاهده، تجربه و آزمایش حاصل میشوند که خود دو قسم است: علوم انسانی: جامعهشناسی، روانشناسی، اقتصاد و... علوم طبیعی: فیزیک، شیمی، زیستشناسی و...
ب- علومعقلی: که خود بر دو قسم است: علوم ریاضیات و منطق: (قابل ذکر است تا قبل برتراند راسل، گمان میشد ریاضیات اصل منطق است ولی او ثابت کرد که منطق، اصل ریاضیات است). علوم راجع به واقع: یعنی فلسفه که شامل فلسفه مضاف (مانند فلسفه اخلاق، فلسفه تاریخ و..) و فلسفههای غیر مضاف مانند (متافیزیک و...)
ج- علوم نقلی: مانند علم تاریخ، لغت و... که در آنها از نقل استفاده میشود
منظور از شناخت علمی، شناخت علمحصولی است که نیازمند تجربه، مطالعه، آزمایش، در اختیار داشتن ابزارهای خاص و آموزشهای ویژه است و در واقع شناخت علمحصولی یعنی آشنایی به قوانین حاکم میان پدیدهها که تحت نظم و قاعده بوده و قابل اثبات است. افرادی که بر اثر تجربه و آزمایش دریافتهاند که آب (از دو عنصر اکسیژن و هیدروژن تشکیل شده و یا سه حالت جامد، مایع و گاز دارد) شناخت علمی از آب پیدا کردهاند. هر چند که ممکن است این شناخت هنوز کامل نباشد. لذا شناخت علمی مبتنی بر تعقل و ادراک حواس ظاهری است و بر واقعیات و منطق استوار است. همچنین ممکن است با گذشت زمان و با توجه به نیازهای انسان تغییراتی جزئی و یا کلی در آن بهوجود بیاید و بر اثر تجارب نسلها دقت و وسعت بیشتری یابد. «در مجموع میتوان گفت شناخت علمی شناختی است که از روش علمی به دست میآید». روش علمی نیز به صورتهای مختلف تقسیمبندی و تعریف شدهاند ولی بهطور کلی میتوان بدین گونه مطرح نمود: ۱. مشاهده و تشخیص مسئله ۲. تجربه ابتدایی ۳. طرح گمانه یا فرضیه ۴. تجربه وسیع برای وارسی گمانه ۵. کشف قانون ۶. تنظیم نگرش یا نظریه.
انتهای پیام/۴۰۴۰/
انتهای پیام/