دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
آنا گزارش می‌دهد؛

شخصیت‌پردازی بد، قاتل سریال‌های ایرانی/ «افرا» در حسرت قهرمان خشک شد

اگر بخواهیم با ذره‌بین نقد به سریال جدید بهرنگ توفیقی نگاه کنیم، می‌بینیم که این اثر ضعف‌های تکنیکی، ساختاری و محتوایی فراوانی دارد که به سادگی نمی‌توان از کنار آنها گذشت.
کد خبر : 609850
افراا



به گزارش خبرنگار حوزه تلویزیون گروه فرهنگ خبرگزاری آنا، یکی از بزرگترین ضعف‌ها آثار نمایشی ایرانی، عدم توجه به شخصیت‌پردازی و غیرواقعی بودن کاراکترهاست، آفتی که شاید بتوان گفت که بدون اغراق در ۹۰ فیلم‌های سینمایی و سریال‌های ما وجود دارد و به شدت آزار دهنده است. البته که این نکته تنها ضعف موجود در فیلم‌ها و سریال‌های ایرانی نیست و با کمی دقت و نکته‌سنجی می‌توان ایرادات فنی و محتوایی در سکانس به سکانس این آثار پیدا کرد. این موضوع اما در مسئله سریال‌های ایرانی بیشتر به چشم می‌خورد، جایی که سریال‌سازها با مخاطب میلیونی روبرو هستند، اما بدون توجه به این مسئله که ممکن است در آن واحد میلیون‌ها نفر وقت با ارزش‌شان را به تماشای این کار اختصاص دهند، به ساده‌ترین شکل و با دم‌دستی‌ترین تکنیک‌ها، آثارشان را روانه آنتن می‌کنند.


سریال تلویزیونی «افرا» یکی از جدیدترین ساخته‌های شبکه یک سیما است که چند هفته‌ای از پخش آن می‌گذرد. حالا دیگر در داستان «افرا» قصه کامل شکل گرفته، شخصیت‌ها به قدر کافی معرفی شدند، گره در داستان ایجاد شده و نویسنده و کارگردان تا به اینجا که ۲۴ قسمت از پخش سریال ۳۰ قسمتی‌شان گذشته، هرچه در چنته داشتند رو کردند و کم کم به زمان شیرین جمع بندی رسیده‌اند. اما اگر بخواهیم با ذره‌بین نقد به سریال جدید بهرنگ توفیقی نگاه کنیم، می‌بینیم که این اثر ضعف‌های تکنیکی، ساختاری و محتوایی فراوانی دارد که به سادگی نمی‌توان از کنار آنها گذشت. ضعف در «شخصیت‌پردازی» از جمله عواملی است که باعث شده سریال این سریال از محبوبیت چندانی برخوردار نباشد، البته اگر بخواهیم صرفا به آمارهای منتشر شده از صداوسیما اکتفا کنیم که باید بگوییم در طول سال‌های اخیر هر سریالی از شبکه‌ها مختلف سیما پخش شده، شاهکاری بوده که بیش از 95 درصد مردم ایران تماشایش کردند و از دیدن آن لذت بردند! پس بهتر است کمی واقع‌بین باشیم و از زاویه نگاه درست و اصولی به آثار نمایشی بنگریم.


شخصیت‌پردازی بد، قاتل سریال‌های ایرانی/ «افرا» در حسرت قهرمان خشک شد


بی قهرمان بی‌ منطق


یکی از بزرگترین ایرادات داستانی «افرا» این است که این فیلم باوجود تعدد شخصیت‌ها و روایت چند قصه در کنار داستان اصلی (جنگلبانی که خواستگار خواهرش را کشته و حالا در معرض اعدام است) اصلا قهرمان ندارد. یعنی اگر شما از قسمت‌های ابتدایی این سریال را دیده باشید، تا به اینجا که بیش از ۸۰ درصد کار پخش شده، هنوز نمی‌دانید مشغول تماشای داستان چه کسی هستید و قرار است در انتهای داستان برای چه کسی دعا کنید که قصه‌اش پایان خوشی داشته باشد. در یک سوم ابتدایی داستان که قهرمان بی چون و چرای ماجرا پیمان (محمد صادقی) است، جوان دانشجوی عاشق پیشه‌ای که برای رسیدن به دختر رویاهایش دست به هرکاری می‌زند. آخرین تلاشش در این راه اما متوسل شدن به خلاف است، او به نیت شکار غیرقانونی وارد جنگل می‌شود و در همان اولین تجربه، کشته می‌شود. پس او نمی‌توانست قهرمان داستان باشد، برادرش وحید (پژمان بازغی) دیگر گزینه ماست، کسی که از ابتدای قصه شاهد سختی کشیدن‌ها، تحقیر شدن‌ها و شکست‌هایش بودیم، مواردی که می‌توانست از او یک قهرمان بالفطره بسازد، اما بعد از مرگ برادرش او فاز انتقام از صاحب کار قبلی‌اش را برداشته و تمام تلاشش را می‌کند کسی که به قتل برادرش متهم شده است را به بالای دار بفرستد، کسی که از قضا او نیز گزینه قهرمان بودن است.


مسعود (روزبه حصاری) دیگر گزینه‌ای است که شاید مد نظر نویسنده و کارگردان سریال «افرا» بوده تا نقش قهرمان را بازی کند. اما هرچه به قسمت‌های ابتدایی سریال می‌اندیشیم، می‌بینیم که او اصلا گزینه مناسبی برای قهرمان بودن نیست. کسی که شغلش برخلاف شخصیت‌اش شغل قهرمانانه‌ایست، اما تصویری که مسعود از یک جنگلبان یا محیط‌بان نشان می‌دهد، تصویر مردی عصبانی، خانواده‌گریز و بی منطق است. فردی که در زندگی شخصی‌اش یک شکست خورده بالفطره است و در کار هم بارها و بارها دردسر ایجاد کرده است. در میانه داستان هم که با شلیک بی دلیل در آن سکانس عجیب و غریب تعقیب و گریز شکارچیان (که نقطه عطف داستان بود ولی اصلا جذابیت بصری لازم را نداشت) آخرین چاله را برای خود کند و حالا مدتی است که به زندان افتاده و خطر اعدام را بالای سرش حس می‌کند. درست است که در اینجای داستان همه صحبت‌ها پیرامون مسعود است، اما این مسئله باعث نمی‌شود او را به عنوان نقش اصلی و مرکزی کل سریال «افرا» به حساب بیاوریم.


شخصیت‌پردازی بد، قاتل سریال‌های ایرانی/ «افرا» در حسرت قهرمان خشک شد


حاج محمود فروزش (مهدی سلطانی) هم از آن مدل شخصیت‌هاست که در هر قسمت بین قهرمان بودن و مکمل بودن در حال رفت و آمد است. او یک پدر سنتی ایرانی است، که گاهی اوقات در بی منطق بودن دچار بیش مصرفی (اُور دُز) می‌شود و بعد از پشیمانی، از آن طرف پشت بام افتاده و به هر دری می‌زند اشتباهاتش در قسمت‌های قبل و لیچارهایی که بار دیگر شخصیت‌ها کرده است را جبران کند. از بین شخصیت‌های زن داستان هم شما نمی‌توانید قهرمان واقعی بیابید، مثلا مهتاب (مینا وحید) همسر مسعود. همان ابتدای سریال می‌فهمیم که او در زندگی زناشویی با همسرش مشکلات عمیقی دارد، هرچه جلوتر هم می‌رویم رفتارهایی از مهتاب سر می‌زند که با تعریف یک قهرمان واقعی همخوانی ندارد. از اینکه تمام عمر به شوهر و خانواده همسرش در مورد نازا بودنش دروغ گفته بگیرید تا درخواست طلاق و دوست عجیب و غریبش که دائما با تماس تصویری به او توصیه‌های بچگانه می‌کرد، شما قهرمانی را سراغ دارید که مهم‌ترین چالش‌های زندگی‌اش را با توصیه‌هایی شبیه به نظرات دختران چهارده ساله حل و فصل کند!؟ مائده (سارا باقری) دیگر شخصیت محوری این سریال است که از ابتدا در داستان زندگی‌اش درگیر بودیم و در یک سوم ابتدایی داستان که با پیمان بار درام عاشقانه کار را هم به دوش می‌کشید. این شخصیت هم به قدری بی ثبات و بی منطق (مثل دیگر اعضای خانواده‌اش) به تصویر کشیده شده که اصلا نمی‌توان از او توقع قهرمان بودن داشت.




بیشتر بخوانید:


بازیگران «افرا» زیر ذره‌بین؛ افراد تکراری، نقش‌های تکراری، کارهای تکراری


بی نظمی همچنان گریبانگیر کنداکتور تلویزیون است




شخصیت‌پردازی بد، قاتل سریال‌های ایرانی/ «افرا» در حسرت قهرمان خشک شد


تصویر نادرست از زن و مرد ایرانی


یکی دیگر از ضعف‌های سریال «افرا» در زمینه شخصیت‌پردازی، تصویر نادرستی است که از روابط زوج‌های ایرانی در این سریال نشان می‌دهد. یک لحظه تمام فعل و انفعالاتی که میان زوج‌های این سریال (کوچک و بزرگ) رخ می‌دهد در ذهن مرور کنید. زورگویی‌های اغراق آمیز، حاج محمود و وحید در مقابل همسران‌شان که عملا در زندگی نقش خاصی ندارند و صرفا برای خالی نبودن عریضه حضور دارند. یا زوج تحصیل کرده جنگلبان – دکتر ماجرا که زندگی‌شان با دروغی بزرگ، بی اعتمادی، طلاق و جدایی گره خورده. دو جوان عاشقی که برخلاف میل خانواده‌شان با هم در ارتباط بودند، اما این فرجام باعث تباه شدن جوانی‌شان شد. یا پدر وحید و پیمان (اسماعیل محرابی) که در ابتدای قصه غایب بود و بعد از حضورش شخصیت لاابالی‌اش به خوبی توسط محرابی به تصویر کشیده شد. مردی که به عده‌ای خلافکار بدهی ۴۰۰ میلیون تومانی دارد و ضمن اینکه بدش نمی‌آید با دیه پسرش روزگار بگذراند، اما نظرش روی اعدام قاتلی است که هنوز قاتل بودنش به طور قطع مشخص نیست. این حجم از شخصیت‌های خاکستری، بی ثبات و بی قید و بند در یک جغرافیا و در یک قصه، واقعا کشش ندارد.


وقتی تک به تک به شخصیت‌های سریال «افرا» نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که تمامی آنها در زمینه پرداخت، با مشکلات بزرگی مواجهند. شخصیت‌های این سریال نه آنقدر توانمند هستند که بتوانند به پیشبرد درست قصه کمک کنند، نه آنقدر خوب به تصویر کشیده شدند که ضعف موجود در شخصیت‌پردازی را پوشش دهند. شاید به همین دلیل است که «افرا» نیز باوجود بازیگران نسبتا چهره‌ای که دارد در دسته سریال‌های معمولی سیما قرار می‌گیرد، آن دسته از سریال‌هایی که شاید ده سال دیگر هیچکس چیزی راجع به آنها یادش نباشد.


انتهای پیام/۴۱۷۳/



انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب