«آژانس شیشهای» شاهکاری با ماندگاری بالا/ دوئل نفسگیر و جذاب حاج کاظم و سلحشور +فیلم
به گزارش خبرنگار حوزه سینمایی گروه فرهنگ خبرگزاری آنا، اکثر آثار شاخص سینمایی و تلویزیونی، لحظاتی دارند که مخاطبشان را در حال تماشا میخکوب میکنند. صحنههایی که نه فقط چند ساعت پس از اتمام فیلم که تا سالها بعد در گوشه ذهن تماشاگران آن اثر قلاب میشود و ناخودآگاهش بارها و بارها آن صحنه را مرور میکند. حال این صحنه میتواند سکانسی باشد که قهرمان داستان مهمترین کارِ خود در فیلم را انجام میدهد و مخاطبش را به اوج میبرد، یا سکانسی که یکی از شخصیتهای فرعی و مکمل قصه آن را خلق میکند و باعث ماناییاش میشود.
در چند دهه گذشته، فیلمها و سریالهای فراوانی در کشور ما به نمایش درآمده که بسیاری از آنها، در دسته آثار شاخص قرار میگیرند. فیلمهایی که با دیدنشان ذوقزده شدیم، اشک ریختیم، خندیدیم و ساعاتی را با آنها زندگی کردیم. در اکثر فیلمهای مهم تاریخ سینمای ایران، سکانسهای ماندگاری وجود دارد، سکانسهایی که حتی از خود فیلم هم فراتر رفتند و بدمان نمیآید حتی با وجود چند بار دیدنشان، برای یک بار دیگر هم همه کارها را کنار بگذاریم و به تماشای این صحنه بنشینیم. از امروز سعی میکنیم با هم مروری داشته باشیم بر سکانسهای ماندگار تاریخ سینمای ایران، سکانسهایی که دیدنشان ما را یاد روزهای خوب سینما میاندازد.
نام فیلم
آژانس شیشهای
کارگردان: ابراهیم حاتمیکیا
تهیهکننده: بنیاد سینمایی فارابی
سال ساخت: ۱۳۷۶
بازیگران: پرویز پرستویی، رضا کیانیان، حبیب رضایی، بیتا بادران، اصغر نقیزاده، قاسم زارع، عزتالله مهرآوران، بهروز شعیبی
مهمترین جوایز: ۹ سیمرغ بلورین جشنواره فجر: بهترین فیلم، کارگردانی، فیلمنامه، موسیقی متن، تدوین، بازیگر نقش اول مرد (پرویز پرستویی)، بازیگر نقش مکمل مرد (رضا کیانیان)، بازیگر نقش مکمل زن (بیتا بادران)، بهترین فیلم از نگاه تماشاگران.
فروش گیشه: ۳۰۱ میلیون تومان
شرح سکانس
سلحشور (کیانیان) برای مذاکره با حاج کاظم (پرستویی) وارد آژانس شده است. ابتدا میخواهد در خلوت با او صحبت کند، اما حاج کاظم به میان گروگانها میروند و گفتوگوی این دو نفر با هم آغاز میشود. دیالوگهای این دو شخصیت، در این سکانس حرفهای اصلی فیلم است. از یک طرف نگاه محافظهکارانه و طلبکارانه و حرفهای با نیش و کنایه سلحشور و از طرف دیگر نگاه خسته و درمانده حاج کاظم و تلاشش برای توجیه شرایطی که در آن گیر کرده است.
بیشتر بخوانید:
بررسی آثار و افکار حاتمیکیا با محوریت فیلم آژانس شیشهای
خاطرهبازی با ۱۰ فیلمساز خاطرهساز سینمای ایران در روز ملی سینما
کوتاهی سینما در ساخت فیلمهای دفاع مقدس
چرا این سکانس ماندگار است؟
در بین فیلمهای سینمایی، دوئلهای کلامی بین بازیگران بسیار جذاب است، حالا اگراین دوئلها بین دو بازیگر بزرگ و در یک فیلم ماندگار رقم بخورد، قطعا میتواند یکی از مهمترین سکانسهای سینمایی تاریخ باشد. دوئل حاج کاظم و سلحشور پر از حرفهای مهم است، دیالوگهایی که هنوز هم از آنها استفاده میشود با وجود گذشت بیش از یک دهه از پخش آن، همچنان در دسته دیالوگهای ماندگار سینما هستند. «تا حالا جبهه بودی؟ میدونی یه گردان بره خط گروهان برگرده ینی چی؟ میدونی یه گروهان بره دسته برگرده ینی چی؟ میدونی یه دسته بره نفر برگرده ینی چی؟»، «دههات گذشته مربی، اگه اون اسلحه دستت نباشه کی به حرفت گوش میده؟»، «میدونی کسی به اسم کاظم، کسی به اسم عباس دیگه وجود خارجی ندارن. کاری که میشد بهراحتی از طریق کانالش انجام بشه، به خاطر خودسری تو شده مسئله امنیت ملی، مسئله امنیت ملی، مسئله امنیت ملی...»
این سکانس نفسگیر و دوئل جذاب یک مکمل فوقالعاده هم برای ماندگار شدن دارد، جایی که پس از فریاد آخر سلحشور، حاج کاظم که نمیخواسته درخواست کوچکش به مسئله امنیت ملی تبدیل شود، همه چیز را رها میکند برای نماز به عباس (رضایی) اقتدا میکند. و اینجاست که جادوی موسیقی مجید انتظامی آغاز میشود. موسیقی پرکششی که در این فیلم بارها و بارها به کمک میآید در بخشهایی از قصه، بار اصلی درام را به دوش میکشد. در اینجا موسیقی به قدری تاثیرگذار است که دیالوگهای اصغر (نقیزاده) به نوعی زیر صدای موسیقی متن انتظامی، گم میشود. یعنی سازنده ترجیح میدهد به جای اینکه بخواهد با حرفهای یک شخصیت داستان را پیش ببرد، با موسیقی حس و حال و فضای اصلی آژانس را روایت کند. موسیقی در «آژانس شیشهای» از برگ برندههای اصلی حاتمیکیا محسوب میشود، عنصری که در بسیاری از صحنههای فیلم خودنمایی میکند و در شکلگیری سکانسهای ماندگار زیادی نقش دارد.
جایگاه فیلم در سینمای ایران
نام ابراهیم حاتمیکیا در سینمای ایران و نام «آژانس شیشهای» در سینمای حاتمیکیا، دو اسم ماندگار و قابل احترام است. حاتمیکیا پس از آثاری همچون «از کرخه تا راین»، «بوی پیراهن یوسف» و «برج مینو»، این فیلم را با کولهباری از تجربه مهم ساخته است. این تجربیات را میتوان در بخشهای مختلف «آژانس شیشهای» دید، از ایده کلی اثر و فیلمنامه درخشانش گرفته تا انتخاب با وسواس بازیگران، صحنهآرایی دقیق، موسیقی تاثیرگذار و تدوین فوقالعاده. تمام این موارد باعث شده که ما با یکی از شاهکارهای تاریخ سینمای ایران مواجه شویم، اثری که در دل آن سکانسهای ماندگار کم نیست و انتخاب از میان صحنههای این فیلم، واقعا کار دشواری بود. «آژانس شیشهای» از آن دست فیلمهای سینمایی است که اکثر منتقدان سینما، آن را در بین فهرست آثار محبوبشان قرار میدهند، فیلمی که هم از نظر ساختار و هم از منظر محتوا، حرفهای زیادی برای گفتن دارد.
«آژانس شیشهای» با توجه به زمان اکرانش یکی از فیلمهای جسورانه سینمای ایران نیز به حساب میآید. اثری که در اوج التهابات اجتماعی در میانه دهه هفتاد و زمانی که دولت اول اصلاحات به روی کار آمده بود تولید و اکران شد و از همان سال با حرف و حدیثهای فراوانی روبهرو شد. این فیلم در ابتدا پروانه ساخت هم نداشت و مخالفتهای زیادی با فیلمنامه آن وجود داشت. حتی پس از تولیدش هم حواشی زیادی برای آن به وجود آمد و عدهای مدعی بودند که این فیلم هرگز رنگ اکران به خود نخواهد دید. اما در همان سال پرجنجال ۷۶، «آژانس شیشهای» در شانزدهمین جشنواره فیلم فجر کولاک کرد و در روز اختتامیه در حالی که در ۱۴ بخش نامزد دریافت سیمرغ بلورین جشنواره شده بود، در نهایت ۹ بار نامش به عنوان برنده این تندیس اعلام شد.
بازیهای استاندارد
از دیگر نکات حائز اهمیت «آژانس شیشهای» که نمیتوان بهسادگی از کنار آن گذشت، تیم بازیگران فیلم است. پرویز پرستویی، پیش از اینکه با حاج کاظم شناخته شود، برای دوستداران سینما ستاره خوشنامی بود و در فیلمهای مهمی همچون «شکار»، «آدم برفی» و «لیلی با من است» نقشهای متفاوتی را ایفا کرده بود. رضا کیانیان اما چنین شرایطی نداشت و نقش سلحشور به نوعی سکوی پرتاب او محسوب میشود. اگرچه در کارنامه هنریاش فیلمهای مهمی همچون «کیمیا»، «مادرم گیسو» و «سلطان» را داشت، اما بازی در «آژانس شیشهای» و سیمرغی که برایش به ارمغان آورد نامش را سر زبانها انداخت. حبیب رضایی که کار بازیگری در سینما را با این فیلم شروع کرد، با نقش عباس به شهرت رسید و در همین اولین حضورش هم دیپلم افتخار جشنواره را کسب کرد. بازی او در این فیلم به قدری در یادها مانده که بعد از گذشت نزدیک به سه دهه حضور در سینما و تلویزیون، و بازی در فیلمهای مهم دیگر هنوز برای گروه زیادی از مخاطبان آثار نمایشی او عباس است، «گوشت قربانی» ِ فیلم «آژانس شیشهای». بیتا بادران هم اولین و مهمترین تجربه بازیاش حضور در این فیلم است. بازیگر نقش نرگس هم یکی دیگر از ستارگان این فیلم بود که در سال ۷۶ توانست هیئت داوران جشنواره فجر را تحت تاثیر قرار دهد و سیمرغ جشنواره را به نام خود ثبت کند.
به جز این چهرههای اصلی، بازیگران فرعی این اثر نیز، بازیگران مهمی بودند، چه آنهایی که در تیم گروگانها بودند و چه آنها که در خارج از لوکیشن آژانس با آنها آشنا شدیم. عزتالله مهرآوران، محمد حاتمی، مجید مشیری و فرشید زارعیفرد در بین گروگانها و اصغر نقیزاده، قاسم زارع و بهروز شعیبی هم در میان بازیگران فرعی دیگر، کسانی بودند که حضورشان در این کار به چشم آمد و مورد توجه قرار گرفت. مخصوصا بهروز شعیبی که در زمان بازی در این فیلم، مشغول قرار دادن خشتهای اول حضورش در سینما بود، خشتهایی که با وسواس و دقت چیده شد تا دیوارش در آینده، کج نشود.
سکانس ماندگار دوئل حاج کاظم و سلحشور را در زیر ببینید:
انتهای پیام/۴۱۷۳/پ
انتهای پیام/