خیابانهایی که دفن شدند و زیر خاک رفتند
به گزارش گروه رسانه های دیگر خبرگزاری آنا به نقل از روزنامه شرق، از وقتی که شهرها پا گرفتند و همراهشان نوع زندگی شهرنشینی با همه ملزوماتش پدیدار شد، خاطرهبازی و حفظ میراث فرهنگی- هنری شهرها هم یکی از دغدغههای جوامع بشری شد. این ماجرا شکلهای مختلفی دارد، از فلان کافه گرفته که محل تردد یک چهره ادبی بوده، یا یک کوچه که اتفاق تاریخی مهمی در آن روی داده یا یک خیابان که ویژگی خاصی دارد یا حفظ خانه قدیمی یک شخصیت اجتماعی. در شهرها مهمترین مسئولیت شهرداریها و دغدغه متولیان امور فرهنگی- هنری و مردم، حفظ و نگهداری این تاریخ است. این حفظ و نگهداری علاوهبر اینکه باعث ایجاد حس هویت و سلامت اجتماعی میشود (که تأثیرات مثبت آن را میتوانیم در عرصه اجتماعی و فردی ببینیم) حتی در بسیاری از نقاط دنیا محل جذب توریست و درآمدزایی است. یکی از معروفترین این خیابانها، خیابان شانزهلیزه پاریس است که با کافهها، رستورانها، موزهها، درختان بلوط و مراکز مختلف خرید و تفریحش معروف است و اغلب گردهماییهای مهم سیاسی و اجتماعی در آنجا انجام میشود. خیابان ابی در لندن بهخاطر وجود استودیوهایی که گروه بیتلز آهنگهایشان را در آن ضبط میکردند، معروف است. خیابان شکوفههای گیلاس در شهر بن آلمان قرار دارد و معروفیت آن بهخاطر ردیف درختان گیلاسی است که دو طرف خیابان را پوشانده و در فصل بهار منظره بسیار زیبایی از شکوفههای گیلاس را به وجود میآورند. خیابان لامبارد در سانفرانسیسکو بهعنوان پرپیچترین خیابان دنیا شناخته میشود. بسیاری از خیابانهای معروف دنیا هستند که بهخاطر محل فیلمبرداری یک فیلم معروف یا قرارداشتن یک مرکز زیارتی یا حتی یک حادثه تاریخی معروف شدهاند.
بیاغراق نیست اگر بگوییم تهران با سابقه ٢٠٠سال پایتختی، همه انواع این جاذبهها و نمونهها را درون خود دارد. از زمانی که آقامحمدخان قاجار تصمیم به پایتختی تهران گرفت و از آن زمان دههبهدهه به وسعت آن افزوده شد، شهر تهران هویت خاصی به خود گرفت. تاریخ این شهر چندین انقلاب را به خود دیده است. کوچهها و خیابانهایش نقش روزگاران متفاوتی را به خود گرفتهاند و خانههایش مأوای زنان و مردان بزرگی بوده است. بههمینخاطر نگاهی میاندازیم به این نمونهها در تهران و البته وضعیت و سرنوشتشان.
خیابان ولیعصر
خیابان ولیعصر بهعنوان اصلیترین و طولانیترین خیابان تهران، شاهرگ اصلی شهر است و بیاغراق نیست اگر آن را بخواهیم با شانزهلیزه پاریس مقایسه کنیم. این خیابان که در دوره رضاخان و با نام جاده مخصوص پهلوی ساخته شد، از جنوبیترین تا شمالیترین نقطه شهر را بههم وصل میکند و ٦٠هزار چنار در دوطرف خیابان قرار دارد که منظرهای بدیع ایجاد کردهاند. تعدادی از مهمترین و زیباترین پارکهای شهر (پارک ملت و ساعی)، مهمترین مرکز نمایش (تئاترشهر)، چند سینمای مهم (سینما قدس، آسیا، استقلال، آفریقا) و چندین بیمارستان و دانشگاه در طول مسیر این خیابان قرار دارند. در طول این مسیر میدانهای متعددی نیز هست که از میدان راهآهن (که مرکز اصلی حملونقل قطار است) شروع میشود و به میدان تجریش (که بازار قدیمی آن و امامزادهصالح(ع) در قلب آن قرار دارد) ختم میشود. خیابانی با این ویژگیهای خاص جغرافیایی، شهری و اجتماعی میتوانست بیشتر از شانزهلیزه معروفیت پیدا کند و درعینحال جذابیت و آرامش بیشتری برای ساکنان شهر به وجود آورد. اما نگهداری نامناسب از درختان باعث شد که بخش زیادی از چنارهای این خیابان خشک و قطع شوند. در محدوده شمالی این خیابان که زمانی کوچهباغهای باصفای شمیران در آن قرار داشت، جا به جا برجهای مسکونی سردرآوردهاند که غیر از بههمریختن بافت منطقه، مشکلات جدی جمعیتی و ترافیکی ایجاد کردهاند.
بازار تجریش
منطقه بازار تجریش که در آغاز این خیابان قرار دارد، چندسالی است که شامل طرحهای زیباسازی شهر تهران شده. بهواسطه این طرح بخشی از هویت و قدمت این بازار که قدمتی از دوران صفویه دارد از دست رفته است.
میدان ولیعصر که دفن شد
یکی از میادین متعدد مسیر خیابان ولیعصر، میدان ولیعصر در قلب شهر تهران است. این میدان، هم بهخاطر میدان و فوارههای زیبایش و هم تجمعات سیاسی انجامشده در آن معروف است. این میدان مدتی است که بهخاطر عملیات مترو تهران محصور شده و بهتازگی شهرداری تهران اعلام کرده که قصد دارد علاوه بر ایستگاه مترو در این محل، با ١٣ متر فرورفتن به قعر زمین یک مرکز تجاری دوطبقه بسازد.؛ اقدامی که احتمالا شبیه به ایجاد گذر عابر پیاده در بخش دیگری از خیابان ولیعصر در تقاطع با خیابان انقلاب خواهد بود و نشان میدهد مسئولان شهری بهجای آنکه فضای شهر را فضایی مناسب تردد و استفاده عابران پیاده کنند، بیشتر به فکر به زیرزمینبردن پیادهها و در اختیار قراردادن شهر در دست ماشینها هستند. جدا از ماجرای ازبینرفتن یکی از میدانهای زیبا و قدیمی شهر، تبعات روانی این ماجرا هم قابلتأمل است. ناهمگونی بافت ساختمانها و پیادهروهای این مناطق، تغییراتی که در مسیرهای تردد ایجاد شده و وجود موش در جویهای کنار خیابان، بخشی از بیتوجهیهایی است که وجود دارد.
خیابان لالهزار
خیابان لالهزار یکی از قدیمیترین و تاریخیترین خیابانهای تهران است. میگویند ناصرالدینشاه بعد از بازگشت از سفر فرنگ تصمیم گرفت که شانزهلیزهای در داخل تهران بسازد و بههمینخاطر دستور داد از میان باغ لالهزار، خیابانی طویل ایجاد کنند که جای آن در نقشه شهری امروز بین میدان امامخمینی و انقلاب میشود. لالهزار کمکم تبدیل به خیابان اصلی و مهم شهر میشود و ناگفته پیداست که اولین نمونههای هر محصول غربی هم از آنجا سردرمیآورده. اولین هتل بزرگ ایرانی به نام گراندهتل در آنجا ساخته میشود، خیاطخانه و داروخانه در آن پا میگیرد و بعدازظهرها محل عبورومرور خانوادههایی میشود که به قصد هواخوری و تفرج با درشکه یا پیاده طول خیابان را طی میکنند. با وقوع انقلاب مشروطه، شکلهای دیگری از فعالیت شهری هم در آن دیده میشود. دفتر نشریات مهم آن دوران مثل باختر و صبا در این خیابان قرار میگیرد. کافهرستوران ژاله (رزنوار) در آن افتتاح میشود که تا سالها پاتوق کسانی چون صادق هدایت و ناتلخانلری و انجویشیرازی بوده است. کمکم لالهزار به مرکزی برای فعالیتهای هنری تبدیل میشود و مراکز معروف نمایش تئاتر مثل تماشاخانه هنر، تئاتر فرهنگ و پارس در آن ایجاد میشود. جعفر شهری عقیده دارد که اولین سینمای ایران به نام «سینما خورشید» در لالهزار ساخته شده است. عصرها خیابان لالهزار عرصه رقابت هنرمندانی بوده که با ایستادن بر سردر تماشاخانهها و خواندن بخشهایی از پیشپردههایشان سعی در کشاندن مردم به تماشاخانه خود داشتند.
با آغاز دوره پهلوی دوم و گسترش شهر به سمت شمال و تغییرات دیگر، لالهزار رونق و مرکزیت خود را از دست داد. امروز از آنهمه تماشاخانه و سینما تنها یکی، دو سینما به صورت متروک باقی ماندهاند. بهجای گراندهتل یک پاساژ خودنمایی میکند و اکثر خانههای قدیمی از بین رفتهاند. آخرین هیاهوی مربوط به این خیابان درباره فروش خانه و باغ اتحادیه بود که سریال معروف داییجان ناپلئون در آن ساخته شده که سرانجام توسط سازمان زیباسازی شهر تهران خریداری شد و وعده بازسازی و مرمت آن داده شده است. اکنون خیابان لالهزار مرکز فروش لوازم الکترونیکی شده است. خیابانی که میتوانست با حفظ حتی چند نمونه از مراکز هنری یا بافت قدیمیاش، نمونهای از فعالیتهای هنری در تاریخ ایران باشد، بهکلی از دست رفته است.
میدان حسنآباد
خیابان حافظ دارای چندین محله است که هرکدام بهتنهایی دارای قدمت و مراکز بااهمیتی هستند. در بخش جنوبی این خیابان میدان حسنآباد قرار دارد که زمانی یکی از مراکز اصلی شهر بوده و نام خود را از مالک زمینهای آن اراضی، میرزاحسن مستوفیالممالک گرفته است. جدا از اینکه این میدان بهخاطر وجود گورستانی در ضلع شمالغربیاش مرکز حضور مردم بهخصوص در شبهای جمعه برای نثار فاتحه بوده، با مسکونیشدن اراضی اطراف هم رونق بیشتری میگیرد. حسنآباد که ابتدا به نام چهارراه حسنآباد شناخته میشده، جزء محلاتی بوده که درصد افراد باسواد ساکن در آن زیاد بوده است. از ویژگیهای معماری مهم این میدان، ساخت چهار ساختمان به شکل قرینه بوده است که هشت گنبد دورتادور میدان ایجاد کرده. این بنا که توسط قلیچ باقلیان ساخته شده، در یکی از دورهها، یکی از ساختمانهایش تخریب شد تا بهجایش بانک ملی ساخته شود. چندسال بعد در بازسازی بانک سعی کردند تا دوباره نمونهای از همان ساختمان ساخته شود تا شکل و قرینه میدان محفوظ بماند. در سالهای اخیر نیز با ایجاد زیرگذر برای عبور خودروها و سنگفرشکردن میدان سعی کردهاند که تا حدودی بافت تاریخی این منطقه را حفظ کنند.
شیخ هادی
محله دیگر این منطقه، محله شیخ هادی است که وجه تسمیه آن بهخاطر خانه و مرقد شیخ هادینجمآبادی، از مجتهدان معروف و موردعلاقه مردم در دوران پایانی قاجاریه، است. در این محله سقاخانهای قدیمی قرار دارد که محل وقوع قتل نایبکنسول آمریکا در ایران است اما نگهداری از آن انجام نشده. همچنین محله شیخ هادی و خیابانهای اطرافش محل فیلمبرداری بسیاری از آثار سینمایی بودهاند از جمله فیلم «مادر» مرحوم حاتمی که خانه محل فیلمبرداری اکنون از بین رفته است و فیلم «شاید وقتی دیگر» بهرام بیضایی. بسیاری از شخصیتهای معروف سیاسی، اجتماعی و هنری ساکن این محله بودهاند که اکنون بهسختی میتوان ردپایی از منازل این افراد پیدا کرد. از جمله بهموازات این خیابان، خیابانی به نام پاریس قرار دارد که به علت انبوه درختان و عبور نهر و فضای دلنشین، در گذشته به کوچه عشاق معروف بوده است و در دورههایی افراد سرشناس متعددی از جمله قمرالملوک وزیری و نیما یوشیج ساکن این خیابان بودهاند و امروزه حتی نام این خیابان تغییر یافته است.
سی تیر خیابان ادیان
در سمت شرقی حافظ، خیابان سی تیر (یا قوامالسلطنه) قرار دارد که آنجا هم بهخاطر وجود بسیاری از مراکز مهم تاریخی؛ از موزه گرفته تا مراکز دینی و هنری معروف است. در بخش جنوبی خیابان سی تیر، موزه ایران باستان، ساختمان قدیمی کتابخانه ملی و موزه آبگینه که خانه قوامالسلطنه بوده قرار دارند که همگی از ساختمانهای مهم این منطقه هستند. ویژگی جالبتوجه دیگر این خیابان، قرارداشتن سه مرکز دینی مختلف در آن است، کلیسای حضرت پطرس، کنیسه حییم و آتشکده زرتشتیان. بهتازگی رئیس انجمن کلیمیان تهران از سازمان میراث فرهنگی و شورای شهر درخواست کرد که نام خیابان «سی تیر» را به خیابان «ادیان» تغییر دهند. همایون سامریح با طرح درخواستی از احمد مسجدجامعی، عضو شورای شهر تهران و رجبعلی خسروآبادی، مدیرکل میراث فرهنگی و گردشگری استان تهران، گفته بود: «نامگذاری خیابان «سی تیر» به نام خیابان «ادیان»، بهعنوان یکی از تاریخیترین خیابانهای تهران هرچهزودتر انجام شود».این پیشنهاد به این دلیل است که با توجه به قرارگیری اماکن مذهبی متعلق به ادیان مختلف در این خیابان و براساس صحبتهایی که پیش از این درباره این نامگذاری شده بود، از مدیریت شهری و میراث فرهنگی تهران درخواست شده نام این خیابان را هرچهسریعتر تغییر دهند تا توجه بیشتری نسبت به حفاظت از خیابان و بناهای تاریخی آن صورت گیرد. هرچند احمد مسجدجامعی که در برنامه تهرانگردی این هفته خود از کلیساها و کنیسههای تهران که تعداد زیادی از آنها در خیابان سی تیر قرار دارند، به مناسبت آغاز سال نو میلادی و به انگیزه تبریکگفتن به اقلیتهای مذهبی بازدید کرده بود، گفته است: «سند این اقدام حدود ششسال پیش تهیه شد، حتی برای تغییر نام این خیابان مصوبهای نیز وجود دارد. امیدوارم هرچهزودتر این اتفاق رخ دهد و سازمان میراث فرهنگی استان تهران اقدامات مورد نیاز در این زمینه را انجام دهد».
بهغیر از مراکز مهم دولتی مثل موزهها که در این مناطق توسط دولت حفظ شدهاند، اکثرا اگر بنا یا خانه و مغازهای به شکل سابق باقی مانده، به همت خود مردم بوده است. مثل خانه مقدم در جنوب خیابان شیخ هادی که توسط پسرش به دانشگاه تهران اهدا شد و اکنون به صورت موزه نگهداری میشود یا رستوران گل رضائیه در خیابان سی تیر که سعی کرده همچنان سابقه طولانی خود را حفظ کند یا مسجد شیشه در خیابان شیخ هادی که مردم و خیرین برای بازسازیاش کوشیدهاند. خصوصیت دیگر این منطقه، وجود مراکز مهم دینی تمامی اقلیتهای رسمی ایران (مسیحی، کلیمی و زرتشتی) است که باعث شده سالها بافت ساکنان این مناطق از ساکنان مختلفی باشد که به خوبی و خوشی در کنار هم زندگی کردهاند و چهبسا تأثیرات متقابلی هم بر یکدیگر گذاشتهاند. به نظر میآید خیابان حافظ از جنوب توسط فروشندگان مبلمان و از میانه توسط فروشندگان موبایل و لوازم برقی در حال بلعیدهشدن است. وقتی به این محلات قدم میگذارید باید بهسختی در میان کوچهپسکوچهها جستوجو کنید تا نمونههایی از بافت یا خانههای قدیمی را پیدا کنید.
پیرایش
بد نیست همینجا اشاره کنیم به طرح پیرایش و آرامسازی پهنه خیابانهای تهران که سازمان زیباسازی شهرداری تهران مدتی است آن را آغاز کرده است. گرچه هدف از انجام این طرح زیباسازی نمای ظاهری شهر است اما انجام آن توسط افراد غیرمتخصص باعث شده که بخشی از میراث و نشانههای گذشته هم نابود شود از جمله شکستهشدن کتیبه کاشی «توانا بود هرکه دانا بود» بر سردر مدرسه دارالفنون و ازبینرفتن تعدادی از گچبریها و آجرهای قدیمی ساختمانهای خیابان سعدی. این چند نمونه نشان میدهد که علاوه بر داشتن نیت خیر در انجام کار، استفاده از افراد صاحب تخصص و دلسوز نکته مهمی در اجرائیکردن هر نیت خیری است! چندسال قبل همراه دوستی که پس از سالها سفری به ایران کرده بود، چندباری به یکی از کافههای دنج حوالی خیابان کریمخان رفتیم. این دوست در سال جاری هم به میهن آمد و از آنجا که لحظات خوشی را در آن کافه گذرانده بود، پیشنهاد داد که سری به آنجا بزنیم. وقتی به محل کافه رفتیم، هیچ نشانی از کافه باقی نبود. در مقابل چشمان حیرتزده دوستم این نکته را یادآوری کردم: تهران شهری است که در آن بهسختی میتوان خاطرهها را حفظ کرد.
انتهای پیام/