استقلال بانک مرکزی نیازمند تغییر ساختار اقتصاد است
گروه اقتصاد خبرگزاری آنا، مدتها است که کارشناسان اقتصادی با توجه به تجربههای جهانی استقلال بانک مرکزی را یکی از راههای توسعه و رشد اقتصادی میدانند. از دهه ۱۹۸۰ ایده وجود بانک مرکزی مستقل برای ثبات سطح قیمتها طرفدارانی پیدا کرد. بخشی از دلایل گسترش ایده استقلال بانک مرکزی به موفقیت بانک مرکزی آلمان (یکی از مستقلترین بانکهای مرکزی دنیا) در دستیابی به یک نرخ تورم نسبتاً پایین برای چندین دهه برمیگردد. تاکنون صحبتها و نظرهای مختلفی درباره ضرورت استقلال بانک مرکزی از سوی کارشناسان و حتی مسئولان زده شده است اما هیچکدام عملی نشده است.
در راستای استقلال بانک مرکزی و زیرساختهای لازم برای مستقل شدن آن با بهاءالدین هاشمی کارشناس اقتصادی به گفتوگو پرداختیم.
استقلال بانک مرکزی بهخودیخود امکان ندارد
آنا: آیا استقلال بانک مرکزی در ساختار فعلی اقتصاد ایران امکانپذیر است؟
هاشمی: استقلال بانک مرکزی بهخودیخود امکان ندارد، یعنی به ساختار اقتصادی کشور، به ساختار بودجه، به میزان خصوصی بودن اقتصاد، به میزان دخالت دولت در اقتصاد، به اینکه چه میزان اقتصاد دولتی یا خصوصی است یا چه میزان بودجه یک کشور متأثر از وصول مالیات و درآمدهای تولید ثروت در کشور است برمیگردد. قوانین و مقررات کشور ما مخصوصاً در رابطه با پولی و بانکی در بخش بانک مرکزی اشکالات فراوانی دارد یعنی اینکه قانون پولی و بانکی ما آن بخشی که مربوط به بانک مرکزی است، متضمن استقلال بانک مرکزی بر روی کاغذ است ولی آنچه در عمل اتفاق میافتد و بانک مرکزی دارد عکس این ماجرا را نشان میدهد. اقتصاد ایران بهگونهای است که در عمل هر رئیس بانک مرکزی منصوب شود، همان کارهای رئیس قبلی را انجام میدهد ولی وقتیکه اقتصاد به شاخصهها، پایهها و پارامترهای مطلوب برسد یعنی کسری بودجه نداشته باشد و اگر کسری بودجه دارد، از طریق استحصال اوراق قرضه تأمین شود، نه از طریق چاپ اسکناس و استقراض از بانک مرکزی. اگر اقتصاد این شاخصهها را داشته باشد، بهخودیخود بانک مرکزی استقلال دارد.
آنا: اگر اقتصاد به سمت خصوصیتر شدن برود، امکان استقلال بانک مرکزی بیشتر است؟
هاشمی: بله دقیقاً، برای اینکه بانک مرکزی به دولت و شرکتهای دولتی وام میدهد. اگر دولت و شرکتهای دولتی خودشان متصدی نباشند و شرکتهای دولتی نباشد، بانک مرکزی که به بخش خصوصی وام و پولی نمیدهد. اگر شرکتی مثل مپنا، وزارت نیرو، شرکتهای زیرمجموعه وزارت راه، آموزشوپرورش، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، همچنان دولتی باشد، بانک مرکزی به این مجموعهها پول میدهد و باعث افزایش پایه پولی، افزایش نقدینگی و افزایش تورم میشود.
بیشتربخوانید:
صالح آبادی به بانک مرکزی میرود
آنا: برای اینکه بانک مرکزی استقلال پیدا کند یکی از اقدامها باید خصوصیسازی باشد و پسازآن چه اقدامهای دیگری باید انجام دهیم؟
هاشمی: نخستین راه خصوصیسازی است، سپس کنترل بودجه دولت. یعنی بودجه دولت یک بودجه متوازن باشد. کسری بودجه خیلی بالا در حدود ۴۰ یا ۵۰ درصد نداشته باشد و اگر چنین کسری اتفاق بیفتد همه از طریق استقراض از بانک مرکزی یا چاپ پول و انتشار اسکناس تأمین میشود و فشار آن را اقشار آسیبپذیر باید تحمل کنند. یعنی تورم ایجاد میشود و اقشار آسیبپذیر آن را متحمل میشوند، هر چند گرانی برای آنهایی که دارای تمکن مالی هستند هم وجود دارد اما از آنطرف داراییشان بیشتر از ضرری که دیدند افزایش می یابد اما اقشار حقوقبگیر و ضعیف که دارایی ندارند فقط بدهیهایشان زیاد میشود.
رفع تحریم از الزمات استقلال بانک مرکزی است
آنا: از نظر شما دولت سیزدهم به سمت استقلال بانک مرکزی میرود؟
هاشمی: با توجه به تفکری که هست بعید میدانم خیلی به اقتصاد بخش خصوصی توجه شود. به نظر من بیشتر به سمت اقتصاد دولتی پیش میرود. بسیاری از وعدههایی که داده میشود با این مقوله سازگار نیست و با توجه به کسری بودجه فراوانی که داریم بانک مرکزی محلی برای تأمین همین اعتبارات است. دولتی که کسری بودجه دارد، چگونه میتواند منابع اضافی داشته باشد که سرمایهگذاری کند؟ یا برای مثال ما چند هزار مگاوات باید برق تولید کنیم. الان هزینه تولید برق خیلی بالاست، مشکلات ارزی هم که بسیار دستوپا گیر است، با توجه به کسری بودجه الان دولت ما برای سال ۱۴۰۰، تقریباً حدود ۴۰ تا ۵۰ درصد کسری بودجه دارد که هزینههای جاریاش را بدهد، زمانی که چنین مواردی در اقتصاد داریم و کشور در تحریم است، در عمل نمیتوانیم به سمت استقلال بانک مرکزی حرکت کنیم، رفع تحریم هم یکی از موارد الزامی برای استقلال بانک مرکزی است. زمانی که تحریم وجود داشته باشد یعنی کشور ازنظر نقدینگی، ازنظر گردش پول، ازنظر استفاده از منابع بینالمللی در تنگنا قرار دارد و همه آن به بخش ریالی و داخلی برمیگردد یعنی فشار و تقاضا برای ریال بالا میرود و زمانی که تقاضا برای ریال افزایش یابد، بانکها اضافه برداشت خواهند داشت، کسری بودجه هم روند افزایشی به خود میگیرد و بهاصطلاح پایه پولی از نوع بدش افزایش پیدا میکند، دولت کسری منابع دارد و سپس فشار روی بانک مرکزی است.
آنا: تجربههای جهانی برای استقلال بانک مرکزی چگونه است؟
هاشمی: تجربه جهانی به اقتصاد و بودجه کشورها برمیگردد. کشور دارای برنامهوبودجه است. اگر با توجه به برنامه اقتصاد بودجه را از محل نقدینگی موجود به دست آورد که شامل مالیات، عوارض، سود، مطالبات و بازدهی داراییهای دولتی است و پول جدیدی چاپ نکند، آنجا توازن دارد و استقلال بانک مرکزی هم بهخودیخود حفظ میشود و سیستم به سمتی میرود که توازن دارد.
آنا: با توجه به صحبتهای شما تنها زیرساخت لازم برای استقلال بانک مرکزی اصلاح و تغییر ساختارهای اقتصادی است؟
هاشمی: دقیقاً. تراز پرداختهای داخلی یعنی بودجه و تراز پرداختهای خارجی که بهاصطلاح منابع و مصارف ارزی است. این دو مورد را باید متوازن کنیم سپس بانک مرکزی خودبهخود مستقل میشود. البته بانک مرکزی کارآمد و ناکارآمد داریم، کارآمد آن است که سیاستهای پولی خوب برای توسعه و رشد اقتصادی تدوین کند. یک رئیسکل دانا و کارآمد بهترین سیاست را وضع میکند و سپس بر آن نظارت جدی میکند تا بانکها درست انجام دهند. این بخش به کارآمدی بانک مرکزی و به کاراکتر رئیسکل بانک مرکزی بستگی دارد که باید یک اقتصاددان باشد. متأسفانه همیشه بانکیها را رئیسکل بانک مرکزی منصوب میکنند و این اشتباه محض است.
انتهای پیام/
انتهای پیام/