بعضیها فقط سینه زندند، بیرق برایشان فرقی نمیکند
به گزارش خبرنگار سیاست خبرگزاری آنا، منافقین اصلاحی بود که بعد از انقلاب اسلامی به سازمانی به نام مجاهدین خلق نسبت داند. علت این نامگذاری اقدامات تروریستی بود که این سازمان علیه دولت جمهوری اسلامی و مردم عادی انجام میداد.
در این مقاله به بازخوانی سخنان بنیانگذار انقلاب اسلامی میپردازیم:
امروز این معنا که هر کسی انقلابی خودش را می داند، هر کسی ملی خودش را می داند و هر کسی دلسوز خودش را برای ملت می داند، امروز یک کسب رایجی شده است، جزء کسب هاست این الآن. کاسب ها یک وقت در دکان می نشینند و اجناس می فروشند، یک وقت در جاهای دیگر می نشینند و آن حرف هایی را که خودشان می دانند، برای استفاده تحویل می دهند تا استفاده کنند. امروز وضع این طور شده است. اشخاصی که در زمان طاغوت طرفدار طاغوت بودند، بلندگوی طاغوت بودند، پشتیبان طاغوت بودند، امروز طرفدار اسلامند به حسب ظاهر. مخالف با طاغوت می گویند هستیم. می گویند مخالف با رژیم سابق هستیم.
اینها اشخاصی هستند که هر روزی نان را به نرخ آن روز می خورند... امروز چون اینجا بیشتر مردم به آن توجه دارند، آنها برای یک کسب اعتبار به اینجا متوجه شده اند، ولی قلوبشان اینجا نیست. فردا چنانکه یک ورقی دیگر پیش بیاید، آنها پای آن بیرق سینه می زنند. اینها سینه زنند! بیرق اسلام بلند بشود پایش سینه می زنند، لکن به اسلام کار ندارند. بیرق کفر هم باز بلند بشود پایش سینه می زنند برای استفاده. امروز اگر امریکا غلبه پیدا کند، آنها سینه برای امریکا می زنند. الآن که من اینجا ایستاده ام اشخاصی هستند که روابط با امریکا دارند. روابط دارند با کسانی که با امریکا روابط دارند. اینها سینه زنند. پای هر عَلَمی سینه می زنند. به نظرشان فرقی نیست ما بین عَلَم اسلام یا عَلَم کفر. آن کسبش را می خواهد بکند. او می خواهد اسم بلند کند. او می خواهد مردم او را به روشنفکری بشناسند. او می خواهد مردم او را به آن چیزهایی که پیش ملت رایج است بشناسند.
امام خمینی درباره اقدامات منافقین در صدر اسلام میفرمایند:
در زمان رسول اللَّه هم آن گرفتاریی که اسلام ... از دست منافقین داشت، از دست کفار نداشت. کفار ایستاده بودند در مقابل هم و جنگ هم می کردند و تو سر هم می زدند و پیش می بردند و یا عقب می نشستند. لکن با منافقین چه بکنند؟ منافقی که آمده و می گوید من برای اسلام هستم و اسلام آوردم؟ و مثل اسلام ابوسفیان و دار و دسته او، با او چه بکنند؟ این که دارد می گوید من مسلمانم، با مسلمان که نمی شود کاری کرد، این که ظاهرش آمده و اسلام و نماز هم می خواند و جماعت هم می خواند و پای منبر رسول اللَّه هم می نشیند و اشک هم می ریزد، با این که نمی شود کاری کرد.
امروز هم مسلمانها مبتلای به دسته ای از منافقین هستند که کار این مسلمان ها با این منافقین مشکل تر است، تا کارشان با محمدرضا. محمدرضا ایستاده بود و می زد و می کشت. و تکلیف ملت با او معلوم بود. ملت می رفت به جنگش. اما یک دسته ای که در ظاهر اظهار اسلام می کنند، در ظاهر برای اسلام دعوت می کنند، در ظاهر حرف اسلام می زنند، قلم هایشان و قدم هایشان برای اسلام است، لکن زیر پرده با اسلام مخالف اند. مخالفت با اسلام می کنند در زیر پرده. با این ها باید چه بکنیم؟ کار با اینها بسیار مشکل است. و حل مسئله منافقین [دشوار است] پیغمبر اکرم هم نمی توانست حل بکند. حضرت امیر هم گرفتار اینها بود و حلش نمی شد بکنی. حلش مشکل است.
آن که ما امروز مبتلای به آن هستیم و آن دسته منافقینی که اظهار اسلام می کنند و کمر اسلام را می خواهند بشکنند. کار مسلمان ها با اینها مشکل است. حل مسئله این ها بسیار مشکل است. این غیر از آنی است که «نصیری» است، که مطلبش معلوم است. و «هویدا» است که مطلبش معلوم است. «هویدا» معلوم بود دشمن اسلام و مسلمین است. و «نصیری» هم معلوم بود که مردم را چه کرده و تکلیف مردم با او معلوم بود. و گرفتند آنها را و به جزای خودشان رساندند. اما آن آدم مقدس مآبی که تسبیح هم دستش گرفته است و میگوید به اسلام هم من خدمت میکنم. این مقدس مآب را چه باید بکنیم ...؟ این طایفه منافقین هم که نمیشود با آنها کاری کرد. اسلام از صدر، از اولی که اسلام پیدا شده تا حالا، مبتلای به این جمعیت هست.
انتهای پیام/
انتهای پیام/