بررسی وضع اعتیاد به موادمخدر در خوابگاههای دانشجویی/ تزریق درس بعد از دانشگاه
این داستان زندگی کتی از زبان من بود. با اینکه هیچوقت دلم به حالش نسوخت اما برای من شخصیت فراموششدنی نیست: «اساسا معتقدم دنیای سوخته«کتی» ندانسته و چشموگوشبسته نبود. اساسا به این جمله اعتقادی ندارم؛ آن هم برای قشر دانشگاهی و دانشجو. همه ما میدانیم اعتیاد چیست! اصولا داستان منحصربهفردی هم وجود ندارد. هرچه هست؛ کلیشههایی از تصویر یک دختر و پسر سادهلوح که مسیر زندگیشان به دوستان ناباب گره میخورد و دست آخر، وابستگیشان به مخدرهای جورواجور آنها را تا ورطه سقوط، ترکتحصیل یا اخراج از دانشگاه میکشاند، است.»
روی دیگری از عالم اعتیاد، دانسته یا ندانستهبودن نیست؛ انگیزه روی آوردن به مصرف موادمخدر بخش مهمتر ماجراست. همان چیزی که باعث شد «کتی» در ذهنم حک شود.
چالش آمارهای اعتیاد در دانشگاهها
براساس اظهارات مدیرکل دفتر تحقیقات و آموزش ستاد مبارزه با موادمخدر، ٧٦درصد دانشجویان دانشگاههای دولتی امکانات تفریحی دانشگاهها را کافی نمیدانند و براساس نتایج پژوهشها ٣٠درصد پسران و ١٢درصد دختران دانشجو سیگار و قلیان مصرف میکنند.
و در بخش دیگری ٩درصد پسران و ١١درصد دختران دانشجوی دانشگاههای دولتی به مصرف داروهای حاوی مواد اعتیاد دارند. آمارهای غیررسمی در محیطهای خوابگاهها اما خیلی بیشتر از این درصدها را نشان میدهد. از سوی دیگر مسئولان ستاد مبارزه با موادمخدر معتقد هستند دانشجویانی که در خانههای مجردی یا خوابگاهها زندگی میکنند، بیش از سایرین در معرض آسیب اعتیاد قرار دارند.
اما اینها آمارهای رسمی هستند که از دانشگاههای دولتی اعلام شد. بسیاری از کارشناسان و پژوهشگران حوزه اعتیاد اعتقاد دارند، تجربه اولین مصرف موادمخدر معمولا از دوران دانشجویی آغاز میشود. موضوعی که آمارهای رسمی را به چالش میکشد و بر نفوذ مافیای مواد مخدر به قشر دانشجوی کشور تأکید دارد.
دوباره آن دخترک فراموشنشدنی خودش را پرت میکند روی افکارم. کتی عضو کوچکی از این مافیای بزرگ بود و یکی از هزارانهزار قربانی اعتیاد. بیشتر دانشجوها وقتی درباره «پدیده موادمخدر» حرف میزنند، همه اطلاعاتشان محدود به فرد معتادی میشود که اسیر و عبید مواد است؛ « فروغ » ٢٨ساله که دانشجوی یکی از دانشگاههای علمی- کاربردی است و بهخاطر نداشتن خوابگاه مجبور به همخانه شدن با ٣ تا از همکلاسیاش شده اما حرفهای متفاوتتری دارد: «بهنظر من درکل نباید با هیچچیز هم هویت شد، حالا میخواهد مضر باشد یا مفید. من عقیده دارم که زیاد ورزشکردن، زیاد درسخواندن، زیاد مهمونیرفتن هم آدمرو معتاد میکنه. خود من، بهخاطر حس کنجکاویم تا حالا حشیش و حتی شیشهرو امتحان کردم، ولی معتاد هیچکدومشون نشدم. تو اغلب مهمونیهای بچههای دانشگاه، مواد هم وجود داره که میشه بری یک گوشه بزنی و بری فضا. من هم تو چندتا مهمونی، رفتم قاطی جمعشون و شیشه کشیدم. اصلا حال خوبی نداشت و فقط بیخوابی اومد سراغم. بعدش هم دیگه هوس نکردم دوباره امتحان کنم. همین که حس کنجکاویم برطرف شد کافی بود. بهنظر من اگه آدم برای اهداف و انگیزههای زندگیش و از همه مهمتر بدن و سلامتیش، ارزش و احترام قایل بشه هیچوقت به هیچچیزی وابسته نخواهد شد.»
چه موادمخدری در بین دانشجوها بیشتر رواج دارد؟
دوران دانشجویی من و کتی اواسط دهه ٨٠ بود. آن موقع که برای نخستینبار شنیدم پاتوقیهای دانشگاه شیشه مصرف میکنند، حتی اسمش را هم نشنیده بودم ولی کمکم مواد جورواجور با نامهای مختلف روی دست یکدیگر وارد بازار موادفروشان شد. حالا اما در دانشگاههای کشور برخی از قرصهای مخدر که از دوران دور هم بازارشان داغ بود، هنوز طرفدار دارند.
دکتر هومان نارنجیها، یکی از پژوهشگران حوزه اعتیاد، بیشتر مخدرهایی که اکنون در خوابگاهها مصرف میشوند را «گُل»، «ترمادول»، «گِرَس» و «ریتالین» میداند و دراینباره به «شهروند» میگوید: « در خوابگاهها ترمادول که بهعنوان یکی از قرصهای غیرمجاز و مخدر در بازار وجود داشت، مصرف قابل توجهی دارد. هر چند بهدلیل سیاستهای وزارت بهداشت تولید این دارو تقریبا متوقف شده اما همچنان بهصورت قاچاق از کشورهای حاشیهای وارد کشور میشود. مصرف قرص ریتالین، که بعضیها برای شب بیداری و سرخوشی از آن استفاده میکنند، مصرفکننده بیشتری نسبت به سایر موادمخدر یا محرک دارند.»
پدیده اعتیاد بین دانشجوهای هنر
نوید فارغالتحصیل دانشگاه هنر یکی از دانشگاههای غیردولتی تهران که بسیاری از دوستان و همخوابگاهیهای دانشگاهش مصرفکننده موادمخدر بودند، اعتقاد دارد که بزرگترین علت گرایش به موادمخدر، هیجانطلبی و فرار از واقعیتهای زندگی است: «در فضای دانشگاههای ما بهخصوص در دانشگاه هنر بیشتر از اینکه مصرف مواد در محیطهای شخصی مثل خوابگاه اتفاق بیفتد، در فضای عمومی دانشگاه هم بهصورت پنهانی وجود دارد. من بهعنوان کسی که در دانشگاه هنر درس خواندهام، دانشجوهای زیادی را دیدم که خیلی درگیر محیط دانشگاهی نبودند، بیش از هر چیزی درگیر فضایی بودند که در دانشگاه هنر حاکم بود. میل گستردهای که الان نسبت به مصرف موادمخدر دربین دانشجوهای هنر شکل گرفته به خاطر این است که فرد معمولا تمایل ندارد واقعیت را ببیند و تصور میکند با مصرف مواد ذهنش از بدنش جدا میشود. این یک اتمسفر عمومی است، مصرف مواد از یک بازسازی تاریخی میآید، یعنی با مواد میرفتند به دهههای قبل زندگیشان. انگیزههای عجیب درونیشان «هیپیگری» و «کمنیاوردن» بود. در تجربه و دیدگاه من، این مسأله ارتباط چندانی به جنسیت نداشت؛ چراکه در جامعه آماری دانشگاه، دختران نیز همپای پسرها مواد مصرف میکردند.»
نوید معتقد است که مصرف مواد در دانشگاهها بین اکیپها اتفاق میافتد و این گروهها بهشدت درونگرا هستند، به همین خاطر این مسائل اغلب به بیرون درج نمیکند که همین اطمینانخاطر هم عاملی میشود برای رشد اعتیاد در بین دانشجوها.
حافظه از دست رفته
«ریتالین». برای خیلی از دانشجوها، اعتیاد با ریتالین شروع میشود؛ برای کتی هم همینطور. بچههای خوابگاه بهش میگفتند قرص شب امتحانی. تمرکزشون میرفت بالا مثلا. او هم درسهای ترم اول را به ضرب و زور ریتالین پاس کرد. شبهای امتحان یک قرص میانداخت بالا و ٢ساعت بعد کتاب را میبست و میگفت یک کتاب ٢٠٠ صفحهای رو تمام کرده.
ایام امتحانات سوءمصرف ریتالین در بین دانشجویان شایع میشود بهطوریکه عدهای از آنها برای بیدار ماندن و به منظور افزایش توجه و تمرکز به مصرف این ماده روی میآورند. داروهای محرک شبهآمفتامینی مانند ریتالین در عملکرد مغز دخالت میکنند و بر قسمتی از مغز که به تمرکز، توجه و پشتکار فرد مرتبط میشود، تأثیر مستقیم میگذارد.
متیل فنیدیت ازجمله داروهای محرک است که از سال ١٩٥٤ با نام تجاری ریتالین بهعنوان یک داروی ضدافسردگی وارد بازار دارویی کشورها شد. کاربرد این دارو در طول زمان گسترش یافت. مصرفکنندگان تصور میکنند ریتالین دارویی بیخطر است درحالیکه عوارض مصرف خودسرانه این قرصها میتواند در حد مواد دیگر نظیر کوکایین و آمفتامین باشد. مصرف خودسرانه این دارو در کشور ما رو به افزایش است و گزارشهای متعددی وجود دارد که برخی دانشجویان بدون آگاهی از اثرات زیانبار آن، در شبهای امتحان از این قرص استفاده میکنند تا بتوانند چندین ساعت متوالی بیدار مانده و به شکل غیرمعمولی تمرکز خود را در مدت طولانی حفظ کنند. دارویی که عوارض آن بهایی بیش از چند ساعت بیدارماندن برای درسخواندن دارد اما مصرفکنندگانش از آن بیخبر هستند. پزشکان و روانپزشکان با صراحت اعلام کردهاند، ترککردن داروهای محرک آمفتامینی نظیر ریتالین و اکستازی، بسیار سختتر و پیچیدهتر از سایر موادمخدر است. یکی از دانشجوهای فوقلیسانس رشته فلسفه که نمیخواست نامش را بدانم، مصرف ریتالین را در دوران لیسانس تجربه کردهبود. آنگونه که خودش میگوید قبل از شروع امتحاناتشان پول میگذاشتند رویهم تا یکنفرشان برود ناصرخسرو و برایشان ریتالین بخرد: «راه یک شبه بود. میخواستیم درسهارو فقط شب امتحان بخونیم، ریتالین تمرکزمون رو میبرد و باعث میشد بیخوابی سراغمون بیاد. من تو ١٥ دقیقه ٥٠ صفحه از کتابمرو میخوندم. ولی بعد از چند ترم امتحانکردن این روش دچار استرس و پرخاشگری شدم. حافظه کوتاهمدتم از دست رفت و با این وجود که مدتهاست دیگه مصرف نمیکنم اما هنوز عوارضش در بدنم وجود داره.»
دروازه ورود به اعتیاد
دانشجویان تازهوارد، در بدو قرارگرفتن در محیط دانشگاه سرشار از آرزو و امید هستند و انگارههای خاصی را از سبک زندگی دانشجویی در ذهنشان میپرورانند؛ اما رفتهرفته و با آغاز سالتحصیلی و تعاملات دروندانشگاه، برخی از انگارههای دانشجویان دچار خلل یا تغییر خواهد شد. اینها را دکتر سعید خراطها، آسیبشناس اجتماعی به «شهروند» میگوید. کسی که سال گذشته با نشریه ٢٤ شمارهای با موضوعیت موادمخدر که وزارت علوم و ستاد مبارزه با موادمخدر برای دانشگاهها منتشر کردند، همکاری داشته است. او همچنین با اشاره به تقابل فرهنگها در محیطهای دانشگاهی بهخصوص خوابگاهها میافزاید: «٢ فرهنگ ریشهدار و قوی موادمخدر در کشور، مصرف تریاک و حشیش است. این ٢ ماده افیونی برای خودشان ریشه، ادبیات و عرفانی دارند، در کنار این مخدرهای سنتی نیز داروهای شیمیایی جدید مانند ریتالین، شیشه و... مصرفکنندگان خودشان را دارند. غیربومی بودن بسیاری از دانشگاههای کشور، باعث میشود انتقال فرهنگها سرعت پیدا میکند؛ یکی از این تعاملات، موادمخدر و اساسا فرهنگ موادمخدر است. شاید به لحاظ ادبی، در پایتخت بهدلیل ازدیاد دانشجو، کمتربودن نظارت اجتماعی و همچنین سهولت دسترسی به موادمخدر این خاصیت وجود داشته باشد که فرد مخفیانه مواد مصرف کند و تا مدتها خودش را در شلوغی شهر پنهان کند؛ اما تنوع مصرف در شهرستانها هم قابلتوجه است، شهرهایی مانند سیستانوبلوچستان، خراسان، کرمان و... که بعضا به دلیل نزدیکی به مرزها، مهد موادمخدر در کشور هستند.» در تحقیقاتی که پژوهشگران حوزه اعتیاد داشتهاند، دانشجویان پزشکی به خاطر آشنایی نسبیشان با مادههای اصلی و پایهای قرصها، مخدرها و محرکها و همچنین در دسترس بودن قرصهایی مانند ریتالین بیشتر در معرض مصرف مواد قرار میگیرند. بعد از این گروه به ترتیب دانشجویان رشتههای هنر، مهندسی و رشتههای علوم انسانی به مصرف موادمخدر گرایش پیدا میکنند. خراطها در رابطه با جنسیت مصرفکنندگان موادمخدر و نحوه ورودشان به عالم اعتیاد میگوید: «دروازههای مبتلا شدن به موادمخدر متفاوت است، انگیزههایی مانند تقویتحافظه، لاغری، افزایش قوایجنسی، التیام درد و... انگیزههای ورود به دروازه اعتیاد در بین جوانان بهخصوص قشر دانشجو است. معمولا دروازههای ورود برای دختران با جنس مخالف یا شریک جنسیشان اتفاق میافتد. به این معنی که زنان تحتتأثیر شریک جنسیشان و مردها تحتتأثیر همجنسشان بهورطه اعتیاد وارد میشوند.»
معتادان فراموش شوند یا نشوند؛ دروازه ورودشان به عالم اعتیاد فریبکارانه باشد یا اندیشمندانه؛ مافیای موادمخدر تا مغز استخوان نفوذ کرده است. در کنار همه روزمرگیها، دانشگاهها پر و خالی میشوند از دانشجو؛ چه آنهایی که میآیند و میمانند و چه آنهایی که مثل «کتی» میآیند و میروند. هنوز دود غلیظ سیگار فیلتر قرمز دخترک، خط میاندازد در ذهنم و تا زمانی که کلمه «اعتیاد» و «معتاد» به گوش میخورد و در گوشهوکنار شهر، چهرههای تابلو و نگاههای آشوبزده هست، این کلیشه تکراری ماندگار خواهد بود.
انتهای پیام/