متافیزیک جزئی از علوم انسانی نیست بلکه محیط بر همه علوم است
به گزارش خبرنگار حوزه فرهنگ گروه دانشگاه خبرگزاری آنا، در جهان اسلام متفکرین ما با معنایی که از علم داشتند آیا علم را به نحوی تقسیمبندی کردند که یک طرف آن علوم انسانی باشد که فارابی در تحصیلالسعاده، عبارت العلمالانسانی را به کار میبرد؟ اگر نه مراد فارابی چیست؟ چه تفاوتی بین فارابی و دانشمندان مسلمان با متفکران عصر مدرن در تعریف از علوم انسانی وجود دارد؟
حجتالاسلاموالمسلمین حمید پارسانیا، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در این باره میگوید: فارابی نه علمی به این معنا را به کار میبرد و نه تقسیمبندی او دقیقا این است، تنها مقداری به این تقسیمبندی نزدیک است. فارابی هرگز اجازه نمیدهد که متافیزیک «در و جزئی» از علوم انسانی باشد. دوگانه فارابی، دوگانه علوم انسانی و علوم طبیعی نیست، بلکه دوگانه علوم انسانی و علوم نظری یا علوم عملی و علوم نظری است و در حقیقت علوم عملی را علوم انسانی مینامد.
این استاد دانشگاه میافزاید: فارابی میگوید علم نه در تنگنای معنای پوزیتویستی آن بلکه در معنای وسیعتری که حس و تجربه و آزمون و عقل تجریدی و عقل غیرتجربی بخشی از آن است و بخش تجربی آن هم منفک از بخش تجریدی آن نیست.
وی ادامه میدهد: فارابی اجازه نمیدهد پارادایمهای علم تجربی از فرهنگ عمومی و ساختههای انسانی گرفته شود، بلکه معتقد است این پارادایمها و مبادی و اصول موضوعه باید از علم برتری گرفته شود که آن علم برتر و نور باشد و آن علم برتر، «نورٌ عَلی نور» و علم تجریدی و عقلی است.
حجتالاسلاموالمسلمین پارسانیا تصریح میکند: لذا آن علم برتر اجازه نمیدهد که علم در حوزه ابژه خودش فرو بغلطد، اسیر شود و چنان به هوا برود که دست و پایش به هیچ جا بند نباشد، بلکه مبانی از علم بالاتر گرفته میشود و علم بالاتر، علم فوق طبیعت و متافیزیک است.
این استاد دانشگاه میگوید: منظور از متافیزیک علمی نیست که درباره جایی دیگر به اسم ماوراء یا جهان بعدی و آخرت بحث میکند، بلکه منظور علمی است که درباره همین جا هم حرف میزند و محدود به فیزیک هم نیست یعنی علمی که هم شامل فیزیک است هم فرافیزیک.
وی تاکید میکند: علم به موجود نه از آن جهت که قید طبیعت گرفته است بلکه علم موجود از آن جهت که موجود است. اگر علم موجود از آن جهت که موجود هست، پس موجودات طبیعی هم در ذیل حکم آن هستند. متافیزیک در متن فیزیک هم حضور دارد و فیزیک روی متافیزیک نشسته و متافیزیک محیط بر فیزیک است، همانطور که قیامت، مبدا و معاد محیط بر ما است.
حجتالاسلاموالمسلمین پارسانیا میگوید: فارابی، علم به این عالم وسیع آن هم علم به موجوداتی که مستقل از اراده انسان موجود هستند را علم نظری مینامد که ما فقط آنها را میشناسیم و در تکوین و ایجاد آن علوم دخیل نیستیم.
این استاد دانشگاه میافزاید: در جهان مدرن و قرن ۱۹ و ۲۰ جهان غرب، علم به موجودات طبیعی، موجوداتی هستند که مستقل از ما هستند، اما فارابی مقید نمیکند، ممکن است بخشی از آن عالم طبیعیت و بخشی از آن عالم برزخ باشد و بخشی فراتر از آن یعنی عالم عقول و عالم اله باشد. فارابی همه این علوم را نظری مینامد نه علوم طبیعی و علم به موجوداتی که با اراده انسان ایجاد میشوند و مقوم آنها آگاهی و اراده انسان است، این علم عملی یا علم انسانی مینامد.
وی عنوان میکند: قوامِ علمِ به زبان، کلاس، قواعد و قوانین راهنمایی، جامعه، نظامات اجتماعی، مقررات و رفتارها و اخلاقها همه به اراده ما است، این علم به اراده و آگاهی قوام دارد، اما من آن را ایجاد میکنم آنچه را که میدانم.
حجتالاسلاموالمسلمین پارسانیا تصریح میکند: موضوع را در ابتدا به آن علم و اراده به آن دارم بعد محقق میشود در علوم نظری اول هست و من انسان فقط میخواهم بفهمم. اینجا من ایجاد میکنم اینجا هنوز موضوعش نیست اینجا بعد از اینکه من علم پیدا کردم و خواستم تازه موجود میشود جامعه، نظامات اجتماعی و رفتارهای انسانی اینگونه است علم به اینها میشود علوم انسانی.
این استاد دانشگاه میگوید: حال با این نگاه فلسفه را ببرید در دانشکده علوم انسانی یا در دانشکده انسانیا ببرید ، معلوم است چه خطایی را رقم میزنیم و چه فلسفه و فرهنگی را پذیرفتهایم، معلوم است چه تاریخی به دنبال این است. نظام علمی که سازههایی ساختمانی آن و تقسیمات دانش آن، این است و دانشجوی خود را اینگونه میبرد و به او اینگونه القا میکند، معلوم است چه آیندهای خواهد داشت و این فرهنگ به کجا میرود و از کجا آسیب میبیند و فرو میریزد.
وی ادامه میدهد: آنجایی که باید از این فرهنگ و هویت و تاریخ دفاع کند و سنگر وزین و ثقیل این فرهنگ باشد در آنجا فرو ریخته است، شما چه توقعی دارید که این فرهنگی بیپناه و یتیم است؟ و در کوچه و خیابان بین مردم عادی دست و پا میزند و هلاک میشود. این ماهی از آب بیرون افتاده و دارد له له میزند. سنگربانان و مرزداران این فرهنگ کجا هستند؟ کجا دارند دفاع میکنند؟ و به کدام سو میدوند؟ جلوی کدام رخنه را میگیرند و به کجا سر خودشان را بند میکنند ؟ و این غفلت چه هزینهای را به دنبال خواهد داشت؟ از کجا دارند غافل میشوند؟
حجتالاسلاموالمسلمین پارسانیا میگوید: اما اندیشمندان مسلمان اجازه نمیدهند متافیزیک و الهیات جزء علوم انسانی باشد، بلکه الهیات و متافیزیک قله علم، نسبنامه و مبادی بقیه علوم است. اگر سنگر متافیزیک را از دست دادیم و الحادی یا شکاک شدیم یا با سکوت متافیزیک را در گور کردیم –همان کاری که پوزیتیویستها کردند- همه علوم ما بیهویت میشوند و دو قدم جلوتر نرفته مثل آبی میشود که بر زمین میریزد و از بین میرود و همانطوری میشود که علم مدرن شد و هویت روشنگریاش را از دست داد.
این استاد دانشگاه میافزاید: در این حالت نه تنها دین که اصلا علم دچار این بلا شد و نگاههای ابزار انگارانه به علم و نفی کاشفیت علم را نابود کرد، به صراحت اعلام کردند که «علم آن چیزی است که در حاشیه اراده انسان نشسته است» درصورتیکه در همه تاریخ بشریت، علم است که در پیشاپیش اراده میرود و فقط در این جهان است که اراده فراسوی علم نشسته است و دارد علم را میسازد.
وی میگوید: با این انحراف از دینمان هم بخواهیم دفاع کنیم اراده را جلوی آن باید بگذاریم، توجه نداریم که این دین دیگر دارد در حاشیه اراده ما عمل میکند درحالیکه محیط بر اراده ما است.
انتهای پیام/۴۱۶۲/
انتهای پیام/