تدوام بحران اوکراین با دخالت بازیگران خارجی/ کریمه جزئی از خاک روسیه باقی خواهد ماند
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری آنا، شعیب بهمن کارشناس مسائل قفقاز و اوراسیا طی گفتاری به بررسی مناسبات غرب با مسکو در پی بحران اوکراین پرداخته است که در ادامه میخوانید.
به نظر میرسد بحران اوکراین و نحوه تعامل روسها در این ارتباط منجر به بازتعریف حوزههای منافع غرب و روسیه در اوراسیا و فراتر از آن حتی در شرق دور شده است.
البته این مسئله از زمانی قبلتر شروع شده بود. بهویژه پس از وقوع بحران سوریه، کاملا عیان شد و در بحران اوکراین شکل علنی تری به خود گرفت. از یاد نبریم که روسها از اصطلاح "خاور نزدیک" بجای خاورمیانه استفاده میکنند. بنابراین میتوان تحولات خاورمیانه و بهویژه سوریه را سرآغاز این بحث دانست.
روسها در بحث خاورمیانه غافلگیر شدند و حتی اشتباه هم کردند که نمونه آن را می توان در تحولات لیبی مشاهده کرد. اما بحران سوریه باعث هوشیاری آنها شد و سیاستهایشان را تغیر دادند. البته در هوشیاری روسها، ایران نقشی اساسی داشت.
بسیاری از تحلیل گران داخلی و خارجی بعد از تحولات کریمه و الحاق آن به روسیه اینگونه تحلیل می کنند که روسیه قدرت نهفته ای بود که تازه بیدار شده است و از این به بعد شاهد روسیه جدید خواهیم بود اما اولا در قدرت روسیه نباید اغراق کرد و دچار اشتباه شد.
ثانیا اگر به اوضاع فعلی اوکراین بنگریم متوجه خواهیم شد که روسیه موفق شده شبه جزیره استراتژیک کریمه را تصاحب کند؛ مناطق شرقی را به نفع خود ناامن سازد و به سایر کشوهای سی آی اس هم جهت پیامدهای ناگوار حرکت آنها به سمت غرب درس و هشدار خوبی بدهد. ضمن آنکه بحث کریمه در روسیه صرفا مسئلهای ناسیونالیستی نبود و دارای ابعاد ژئوپلتیکی برجسته ای بود.
همچنین با توجه به جدی شدن بحث تحریم روسیه از سوی آمریکا و اتحادیه اروپا، این مساله موجب تجدیدنظر مسکو در قبال مساله اوکراین نشد؛ کما اینکه در مذاکرات آتشبس اخیر هم غرب هیچ بحثی درباره کریمه نکرد. در واقع غرب هم این موضوع را پذیرفتهاست که کریمه بخشی از خاک روسیه باشد.
البته هر چند کریمه برای روسیه پیامدهای منفی اقتصادی داشته اما از نظر کرملین این پیامدها زودگذر هستند و پس از آن یک واقعیت ژئوپلتیک باقی میماند. بلکه تصاحب کریمه شکست ژئوپلیتیک غرب برابر مسکو تلقی شد و چه بخواهیم و چه نخواهیم، کریمه بخشی از روسیه شده است و باقی خواهد ماند.
بنابراین بررسی وضعیت فعلی اوکراین حکایت از آن دارد که بحران این کشور وارد مرحلهای پیچیده شده که در آن بیش از هر چیز، رقابت ژئوپلتیکی قدرتها و بازیگران خارجی خودنمایی میکند. واقعیت آن است که بحران اوکراین علیرغم برخورداری از ریشههای داخلی نظیر مسائل قومی و هویتی، به سبب دخالت بازیگران خارجی ایجاد شده و تداوم یافته است.
از این رو در حال حاضر نیز کلید حل این بحران در دست همین بازیگران است و آنها میتوانند با تعاملات خود، این بحران را دامنه دار و یا حل و فصل کنند و بر این اساس برای حل و فصل بحران اوکراین در شرایط فعلی، بهترین راه این است که طرفین برخی از کارها را انجام ندهند.
از یک سو روسیه استقلال جمهوریهای شرقی نظیر دونتسک و لوگانسک را به رسمیت نشناسد و آنها را به خاک خود ضمیمه نکند و از سوی دیگر، غرب نیز ایده پیوستن کی یف به ناتو را کنار بگذارد؛ همچنین باید تضمینهایی در خصوص بیطرف ماندن اوکراین در آینده به روسها داده شود. چرا که روسیه نمیتواند بپذیرد که اوکراین عضو ناتو باشد.
در عوض روسیه نیز باید نیروهای نظامی خود را از مرزهای شرقی اوکراین عقب بکشد و دولت جدید اوکراین را به رسمیت بشناسد.
همچین در ارتباط با مسائل اقتصادی نیز باید توجه داشت که برای مسکو، اتحادیه اوراسیا با اوکراین جذابتر خواهد بود. واقعیت آن است که ساختارهای اقتصادی اوکراین تا حد زیادی به روسیه وابسته است. حدود 40 درصد از صنایع مادر و صنایع سنگین شوروی در خاک اوکراین مستقر هستند و تنها مصرف کننده تولیدات صنعتی این کارخانهها، روسیه و سایر کشورهای شوروی سابق هستند.
بنابراین پروسه جذب اقتصادی اوکراین در اتحادیه اروپا یک پروسه زمانبر خواهد بود وغربیها به خوبی میدانند که ساختارهای اقتصادی اوکراین بدون روسیه در تنگا قرار میگیرند. به همین دلیل غرب نباید اصرار داشته باشد که اوکراین به سرعت به اتحادیه اروپا بپیوندد، زیرا چنین امری نه تنها نتایج اقتصادی مطلوبی برای اوکراین نخواهد داشت، بلکه موجب وارد آمدن خسارات بیشتر به این کشور میشود.
البته روسها نیز باید خواست و اراده بخشی از مردم اوکراین را که خواهان همگرایی با غرب و اتحادیه اروپا هستند، درک کنند و به آن احترام بگذارند. در سوی دیگر، دولت غربگرای اوکراین نیز باید به حقوق روس تبارها در منطقه دونباس توجه بیشتری کند.
انتهای پیام/