دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
آنا گزارش می‌دهد؛

آیا نظریه خلأ کوانتومی همان خلقت جهان از عدم است؟

آیا می‌توان جهان را یک سیستم بسته در نظر گرفت که دلیل وجودش در خودش قرار دارد؟ این قوانین از کجا می‌آیند؟
کد خبر : 584695
خلا کوانتومی

به گزارش خبرنگار حوزه فرهنگ گروه دانشگاه خبرگزاری آنا، آنچه بیشترین اثر را بر بسیاری از متفکران اسلامی گذاشت، خود علم مدرن نبود بلکه پس‌زمینه‌های فلسفی این علم بود که همراه آن آمد و بر ذهن متفکران و روشنفکران مسلمان حاکم شد و مکاتبی مانند پوزیتیویسم و داروینیسم در محافل آکادمیک رواج یافت و موجب پیدایش چالش‌هایی در برابر اعتقادات خداباورانه مسلمانان شد.


بعضی از عالمان مسلمان کوشیدند که برخی ایده‌های کلام اسلامی را در پرتو علم مدرن بازتعریف کنند، اما برخی فیلسوفان مسلمان بین یافته‌های علم جدید و زمینه‌های فلسفی آن تمایز قائل شدند. آنها کشف اسرار طبیعت از طریق تجربه و نظریه‌پردازی را تأیید و تشویق کردند اما علیه بعضی تعابیر پوزیتیویستی علم جدید هشدار دادند، تعابیری که به عنوان یافته‌های علم تلقی می‌شدند.


این فلاسفه اسلامی معتقدند ریشه تعارض ادعا شده بین دین و علم در پیوست‌های فلسفی این علم است نه خود علم. برخی از مسائلی که دین و علم مدرن بر آن تعارض دارند عبارتند از مسئله حیات و روح، مسئله خلقت جهان و مسئله معجزه. پاسخ دانشمندان به چرایی غیرمادی بودن روح را می‌توانید از از پلانک فیزیکدان تا داوکینز داروینیست/ دانشمندان به چرایی غیرمادی بودن روح پاسخ می‌دهند بخوانید.  


مسئله خلقت جهان/ آیا نظریه خلأ کوانتومی همان عدم است؟


در ۳ دهه اخیر بعضی از فیزیکدانان با الهام از برخی نتایج نظریه کوانتوم این ایده را مطرح کرده‌اند که جهان فیزیکی از طریق افت‌وخیز خلأ کوانتومی یعنی حالت هیچ چیز، نتیجه شده است. آنان نظریه مهبانگ را در انتهای افت‌وخیزی در خلأ اولیه تصور می‌کنند که شامل میدان‌های کوانتومی است.


آشنایی با نظریه مهبانگ و این اندیشه را که چرا ابتدای زمانی نداشتن زمان مؤید وجود خداست، می‌توانید از چرا ابتدای زمانی نداشتن جهان و چند جهانی نافی وجود خدا نیست؟  بخوانید.


این ایده با مقاله ادوارد تریون در ۱۹۷۳ در مجله Nature شروع شد. وی نوشت: «من الگوی خاصی برای مهبانگ پیشنهاد می‌کنم، جهان ما یک افت‌وخیز کوانتومی است. در این الگو جهان از هیچ پدید آمده است، چنین حادثه‌ای نقض هیچ قانون بقایی را در فیزیک در بر نداشته است. ممکن است انرژی خالص جهان صفر باشد، در این صورت جهان می‌توانسته است از هیچ به وجود آید، بدون آنکه هیچ قانون بقایی را نقض کند.»


در سال‌های اخیر نیز کیهان‌شناس آمریکایی لارنس کراوس  صحبت از خلق خلأ کرد. او گفت: فضا و زمان، ماده و انرژی از هیچ به وجود آمده است. جهان می‌تواند خودش را خلق کند، با یک فضای خالی واجد انرژی غیر صفر و قوانین گرانش و کوانتوم، جهان می‌تواند به وجود آید.


اما خلئی که کراوس  از آن صحبت می‌کند خلأ محض نیست، بلکه واجد فضا، میدان‌ها و انرژی است. به عبارت دیگر این تصویر از خلأ با معنای کلاسیک خلا به معنای هیچ چیز تفاوت اساسی دارد. بنابراین جهان عملا از هیچ به وجود نیامده است. به علاوه کراوس  که اگر جهان می‌توانسته خودش را خلق کند همواره وجود داشته و نیاز به خلق شدن در کار نبوده است.


دیوید آلبرت، فیلسوف فیزیکدان آمریکایی در نقد کراوس  در مقاله‌ای در نیویورک تایمز نوشت: «کراوس خلأ کوانتومی را به معنای خلا مطلق گرفته است.»


همچنین جرج الیس، کیهان‌شناس و فیزیکدان در پاسخ به این سؤال که آیا کراوس مشکل خلق از عدم را حل کرده است؟» گفت: «او نظریه‌های حدسی مورد آزمون قرار نگرفته را درباره اینکه چگونه اشیاء از مجموعه‌ای از هویت‌ها قبلاً موجود به وجود آمده‌اند یا چرا صورتی را که داشته‌اند واجد بوده‌اند، ارائه می‌دهد».


بالاتر از همه اینها کراوس کاری به این ندارد که چرا قوانین فیزیک وجود دارند؟ یا اینکه قبل از وجود جهان آنها به چه صورتی بروز داشته‌اند؟».


حتی بچلز که منکر وجود خدا است، در نقد حدس کراوس  می‌گوید: «چه چیزی به آن خلا می‌گوید آبستن یک جهان ممکن باشد؟ به نظر می‌رسد که حتی خلا در معرض قانون باشد، منطقی که قبل از فضا و زمان وجود داشته است».


اما چالز تاونز، فیزیکدان خداباور درباره منشأ افت‌وخیز می‌پرسد: «من نمی‌فهمم که چگونه رویکرد علمی به تنهایی و فارغ از یک رویکرد دینی می‌تواند منشأ همه اشیا را توضیح دهد.


این درست است که فیزیکدانان امیدوارند که ورای مهبانگ را ببینند و احتمالاً مبدأ جهان ما را به عنوان نوعی افت‌وخیز توضیح دهند، در آن صورت این سؤال مطرح می‌شود که افت‌وخیز چیست؟ و چگونه آن چیز خودش وجود پیدا کرد؟ از دید من مبدأ همیشه بدون جواب می‌ماند اگر صرفا قضیه را از دید علمی دنبال کنیم».


فیزیکدانانی که ظهور جهان را صرفاً تجلیات کوانتومی می‌دانند توجه ندارند که تجلیات کوانتومی از عدم مطلق سرچشمه نمی‌گیرند بلکه یک میدان کوانتومی لازم است تا آنها رخ دهند، اما میدان کوانتومی را نمی‌توان از عدم تلقی کرد بلکه هویتی ساختاردار است که ما مبدأ آن را نمی‌دانیم. پس کوشش برای ظهور جهان به عنوان یک افت‌وخیز کوانتومی، نه تنها نیاز به خالق را از بین نمی‌برد بلکه مسئله را عقب‌تر برده و برای قوانین طبیعت هم منشا لازم است.


فیزیکدان فیلسوف هنری مارگنو می‌گوید: «اکنون این سؤال مطرح می‌شود که منشأ قوانین طبیعت چیست؟ من تنها یک جواب قانع‌کننده می‌یابم؛ آنها به وسیله خدا خلق شده‌اند و خداوند قادر مطلق و عالم مطلق است. خداوند نه تنها جهان را آفرید بلکه قوانین آن را نیز آفرید».


پل دیویس، فیزیکدان خداباور نیز می‌گوید: «آیا حدس کراوس  به این معنا است که وجود جهان قابل توضیح علمی است؟ آیا می‌توان جهان را یک سیستم بسته در نظر گرفت که دلیل وجودش در خودش مُنطوی است؟ با وجود قوانین فیزیک شاید جهان بتواند خودش از جمله خلقت خود را اداره کند اما این قوانین از کجا می‌آیند؟».


علاوه بر آن کراوس  توجه ندارد سناریوی او تنها یک سناریوی حدسی است و بستگی به نظریه گرایش کوانتومی دارد ولی او این سناریو را محتمل‌تر می‌داند پس علم او حدسی است نه قطعی. بنابراین امثال حدسیات کراوس  مبدأ جهان را همچنان بی‌پاسخ می‌گذارند.


انتهای پیام/۴۱۶۲/پ


انتهای پیام/

ارسال نظر
نظرات بینندگان ۲ نظر
حیات الله
Afghanistan
دوشنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۱ - ۱۲:۲۳
۰
سلام و خسته نباشید
خواهشی دارم، اگر برای گفته های که از دانشمندان نقل کرده اید، مرجع میگذاشتید بهتر میشد.
بنده خدا
Iran (Islamic Republic of)
سه‌شنبه ۱۵ فروردين ۱۴۰۲ - ۲۳:۰۵
۰
من ایست قلبی کرده بودم و مدتی مرده و در محیط کوانتوم بودم. محیط بینهایت تاریک و وحشتناک بخاطر تاریک بودنش . بینهایت تاریک. وجود خدا کاملا قابل درک بود.
هیچ نشانی از مذاهب و دینی ندیدم.
شناور بودم در فضای فوق العاده تاریک.
تاکید میکنم وجود خدا کاملا قابل درک بود و حس کردم اون منو گرفت و به این دنیا برگرداند.
گوشتیران
قالیشویی ادیب