ابعاد وسیع نقش ویژه آمریکا در بحران انسانی در یمن
به گزارش گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا، تجاوز جنایتکارانه ائتلاف عربی، آمریکایی، صهیونیستی به یمن که امسال ششمین سال خود را پشت سر گذاشت، چنانچه از ابتدا پیشبینی میشد، امروز پس از کشتار هزاران یمنی به باتلاقی نفسگیر برای آمران و عاملان این جنایت تبدیل شده است.
این مسئله نه تنها شاهزاده خام و مغرور سعودی را به تغییر لحن واداشته بلکه دولت بایدن را به تکاپو برای رهایی از آن واداشته است.
دولت بایدن اما؛ تنها در صورتی میتواند نقش موثری در پایان دادن به جنگ ویرانگر یمن به عهده بگیرد که در گام اول سهم آمریکا در شکلگیری و تداوم این بحران را به رسمیت بشناسد.
تحرکات دیپلماتیک آمریکا طی ماههای گذشته در خصوص بحران یمن و با شعار ایجاد آتشبس در این کشور، با شکست مواجه شده و طرح ارائه شده از سوی واشنگتن مورد قبول دولت نجات ملی قرار نگرفته است.
آمریکا در حالی در سیاستهای اعلامی خود به دنبال پایان جنگ یمن است، که از یک سو مهمترین متحد رژیم سعودی در این جنگ به حساب میآید و از سوی دیگر تثبیت انقلاب یمن را برخلاف منافع حیاتی خود میداند.
جنگ نابرابر ائتلاف سعودی ـ آمریکایی علیه ملت انقلابی یمن، معطوف به نقض فاحش حقوق بشر از سوی این ائتلاف و همچنین محاصره همهجانبه یمن، به عنوان یک بحران انسانی در صدر نارساییهای نظام بینالملل کنونی است.
دولت جدید آمریکا با توجه به نقش موثر در شروع و ایجاد این بحران، از سوی افکار عمومی برای پایان بخشیدن به آن تحت فشار قرار دارد. به گفته سازمان ملل جنگ یمن یکی از وخیمترین فجایع انسانی در جهان را به وجود آورده و علاوه بر تلفات غیرنظامی بسیار بالا، بخشهای زیادی از این کشور را با قحطی و فقر شدید روبرو کرده است.
آمریکا از ابتدا یک شریک تعیین کننده برای ائتلاف ضد یمنی سعودی ـ اماراتی بوده و نیروهای ارتش تروریستی آمریکا در منطقه با نیروهای ائتلاف از نزدیک ارتباط دارند و از این نیروها پشتیبانی اطلاعاتی و امنیتی میکنند. نیروهای آمریکایی همچنین سوخترسانی به هواپیماهای ائتلاف را بر عهده دارند و همزمان مشغول ارائه آموزشهای لازم به ارتش سعودی هستند.
در طول سالهای جنگ ریاض، مقصد ۲۵ درصد صادرات سلاح علاوه بر سه کشور اروپایی، از سوی آمریکا بوده و به ویژه در دوره ترامپ نقش ویژهای در بهبود اقتصاد این کشور ایفا کرد، نقشی که دولت بایدن امیدوار است همچنان تداوم یابد.
مدارک مفصلی در خصوص همکاری آمریکا با گروه های تکفیری و تروریستی در یمن وجود دارد که نشان میدهد تضعیف جبهه ائتلاف ضد یمنی، باعث شده تا واشنگتن سیاست خود مبنی بر استفاده از نیروهای تکفیری علیه دولت نجات ملی را تشدید کند.
مقامات یمنی اعلام کردهاند، آمریکا مستقیما یا به طور غیر مستقیم عمدهترین منبع تأمین تسلیحات برای این گروهها به ویژه شاخه داعش و القاعده در یمن است و با آنها روابط اطلاعاتی دارد.
آنها با این حال پس از تغییر دولت در واشنگتن در ماههای گذشته خواستار توقف جنگ شدهاند، موضعی که از سوی جریان رسانهای مسلط، به عنوان واکنشی به بحران انسانی در این جنگ و حساسیت افکار عمومی نسبت آن ارزیابی شده است.
نگاهی دقیقتر به رویدادهای ماههای گذشته اما، ابعاد دیگری از صلحطلبی!! اخیر کاخ سفید را نشان میدهد. پیشروی دولت نجات ملی در استان نفتی مأرب، موفقیت چشمگیر حملات پهبادی و موشکی به مراکز حساس عربستان در کنار نقشی که آمریکا در آینده یمن برای خود متصور است، از جمله مهمترین این ابعاد هستند.
آزادسازی مأرب جایگاه ائتلاف دولت مستعفی منصور هادی در مذاکرات آتی را به شدت تضعیف میکند و حتی میتواند به افزایش اختلافات میان این دولت و گروههای جنوبی دامن بزند، شرایطی که با توجه به کشمکشهای داخلی نیروهای تحت حمایت ائتلاف، ممکن است به فروپاشی استعداد میدانی این ائتلاف بیانجامد.
نیروهای یمنی توان بازدارندگی خود را افزایش داده و اکنون میتوانند اهداف خود را در عمق خاک دشمن مورد هدف قرار دهند. تهدید ایجاد شده ناشی از این تغییر موازنه تا جایی است که لندرکینگ نماینده ویژه بایدن، مهمترین نگرانی خود را جان حدود ۷۰ هزار آمریکایی اعلام کرده که در عربستان زندگی میکنند.
واشینگتن همچنین امیدوار است در صورت برقراری آتشبس بتواند به عنوان نیروی حائل نظامیان خود را در یمن مستقر کند. این کشور با وجود دارا بودن موقعیت استراتژیک منحصر به فرد، تنها کشور در شبه جزیره عربستان است که آمریکا در آن حضور مستقیم نظامی ندارد.
اهمیت یمن به خصوص در امنیت انتقال انرژی و منازعات جاری در خلیج فارس، افزایش یافتهاست. دریای سرخ و تنگه بابالمندب به عنوان مسیر جایگزین برای انتقال نفت خلیج فارس، در صورت بروز بحران در تنگه هرمز، حضور مستقیم در این کشور را برای آمریکا توجیه میکند.
تلقی واشینگتن این است که تثبیت انقلاب یمن برای منافع حیاتی آمریکا در غرب آسیا به شدت تهدیدزا است. به همین دلیل موضع اعمالی آنها نسبت به این بحران همواره تلاش همه جانبه برای سرکوب انقلاب یمن بوده است، هدفی که به نظر میرسد در ورای اقدامات دیپلماتیک آنها برای برقراری آتشبس نیز دنبال میشود.
آمریکا در طول ۶ سال گذشته از این جنگ خونین و ویرانگر، مشخصا یکی از طرفهای درگیر محسوب میشده و از هیچ تلاشی برای نابودی مقاومت یمن فروگذار نکرده است. اما رویکرد جدید واشینگتن بیش از هر چیز بیانگر این واقعیت است که مقامات کاخ سفید خواهان پنهان کردن نقش محوری خود در این بحران و تداوم سیاست حمایت همهجانبه از ریاض هستند.
منبع: نورنیوز
انتهای پیام/
انتهای پیام/