کارورزی سر چهارراه!
به گزارش گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا، با قرمزشدن چراغ هر چهارراه، در مقابل چشمانم سبز میشوند و با دیدنشان از خودم میپرسم که: «اگر یک عروسک دستساز یا یک شاخه گل بخرم، به سفیدشدن آینده این کودک کمک میکنم یا به سیاه شدنش؟»
از چهار روز قبل و بعد از صحبتهای وزیر کار، بیشتر با کودکانکار چشم در چشم میشوم؛ کودکانی که من هم مثل شما گاهی مشتریشان میشوم و گاهی با نزدیک شدنشان، شیشههای ماشینم را بالا میدهم و خودم را با گوشی سرگرم میکنم. اما چند روزی است که فکرم بیشتر از قبل مشغول آنها شده است... .
درآمد بیشتر در چهارراه ها
یکشنبه 24 اسفند بود که «محمد شریعتمداری» وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی، صحبتهایی را درباره کودکانکار مطرح کرد که ایرنا و مهر بخشهایی از آن را منتشر کردند: «در مراکز آموزشی به کودکان خیابان آموزش میدهیم و آنها در شغل آموزشدیده فعالیت میکنند، اما بعد آن را رها میکنند و به چهارراهها میآیند چون درآمد سرچهارراه بیشتر است». وزیر کار به این نکته هم اشاره کرده است که: «تلاش ما این است سرچشمه آسیبهای اجتماعی را ببندیم؛ شایسته کشور ما نیست که حتی مقدار کمی از این آسیبها را داشته باشیم و در کمالتاسف در آسیبهای اجتماعی از کشورهایی که مدعی فرهنگ اسلامی نیستند هم پیشی میگیریم». سوالی که از چند روز قبل با صحبتهای وزیر، در ذهن من ایجاد شده، این است که «آیا خریدکردنهای من و شما از این کودکان، باعث شده که کارکردن سرچهارراهها برایشان به صرفهتر باشد و ساعات بیشتری در خیابانها بمانند؟»
80 درصد مهاجر هستند
این صحبت وزیر هم قابلتامل است که: «۸۰ درصد کودکان خیابان، اتباع بیگانه هستند که به دلایل مختلف خود را به شهرهای بزرگ ایران رساندهاند و برای کسب درآمد، این کار را انتخاب کردهاند و وقتی آنها را به مراکز مختلف هدایت میکنیم، باید کشور میزبان آنها را در وقت مناسبی بپذیرد که مسائل دیپلماتیک خاص خودش را دارد اما بخشی از مسئله کودکان خیابان، به کودکان ایرانی بازمیگردد؛ اگر سیاستهای رفاهی و حمایتی، او را تحت پوشش قرار میداد، طبیعتا کار او به خیابان کشیده نمیشد».حرفهای تازه وزیر، نگرانیها را درباره وضعیت کودکانکار و سرنوشت آنها بیشتر کرد و سبب شد تا این نگرانی را با 3 کارشناس حوزه آسیبهای اجتماعی و حقوق کودکان در میان بگذاریم. آنها در گفتوگو با خراسان، از سیاستها و برنامهریزیهای نادرست دولت در این حوزه گفتهاند، از تلخی وضعیت موجود و از راهکار برونرفت از آن.
«مصطفی اقلیما»
پدر مددکاری اجتماعی ایران
نیاز کودکان کار شغل نیست
میگویند به کودکان خیابانی شغل یاد دادهایم اما سوال این است که اصلا چه کسی به شما اجازه این کار را داده است؟ کدام کارشناس اجتماعی تایید کرده که باید به کودکانکار، شغل یاد داد؟ اصلا مگر طبق قانون، کودکان زیر 15 سال اجازه کارکردن دارند؟ تازه فرض کنیم که اجازه کار هم داشته باشند، هرکدام از این بچهها 10 شغل بلدند و نیازی به آموزشهای شما ندارند، مشکل این است که موقعیت کاری فراهم نیست، نه برای آنها، نه برای پدران و مادرانشان. راهحل حمایت از کودکانکار آموزش شغل به آنها نیست، باید نیازهای حداقلی زندگی خانوادههایشان را تامین کرد، باید برای پدر و مادرهایشان شغل ایجاد کرد. هیچ کودکی دوست ندارد سر چهارراه بماند و سرش را جلوی دیگران خم کند، به این خاطر که درآمد بیشتری دارد. همه آنها دلشان میخواهد مثل بچههای دیگر، در محیط خانواده باشند، درس بخوانند، زندگی کنند... .
«سیدحسن موسوی چلک»
رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران
برنامهریزی در تاریکی
وزیر میگوید قصد دارند سرچشمه آسیبهای اجتماعی را ببندند، اما ما میدانیم که هیچ اتفاقی در سرچشمهها نمیافتد. وقتی نظام رفاه و تامین اجتماعی ما کارآمد نیست، چطور میشود توقع داشت سرچشمهای مثل فقر بسته شود. با این شرایط، باید هم کودکانکار را داشته باشیم. با نظام تامین اجتماعی فعلی، اگر هم فرض کنیم یک خانواده دارای کودککار تحت حمایت یک سازمان قرار بگیرد، در نهایت در ماه 650 هزار تومان کمک دریافت خواهد کرد. کدام پدر و مادری میتوانند با این مبلغ زندگی خود و کودکانشان را بچرخانند؟
وی میگوید: این را هم که 80 درصد کودکانکار در ایران مهاجر هستند، باور نمیکنم؛ از نگاه من این آمارها یک فرافکنی برای سرپوش گذاشتن روی ناکارآمدی مسئولان است. فعلا به دلیل کوتاهیهای مسئولان دولتی، هیچ آمار دقیقی از کودکانکار وجود ندارد و به همین دلیل همه برنامهریزیها و سیاستگذاریها در تاریکی انجام میشود. با این وضعیت نه تنها امیدی به بهبود شرایط نیست، بلکه باید منتظر بیشترشدن تعداد کودکانکار در سال آینده باشیم.... .
«طاهره پژوهش» عضو هیئت مدیره
انجمن حمایت از حقوق کودکان
بدون آمار، بدون برنامه
درباره کودکان کار، نه شناخت دقیقی وجود دارد، نه آمار رسمی، نه برنامه مشخص. وزارت کار باید مددکارانی داشته باشد که کودکان کار را شناسایی، مشکلات آنها و خانوادههایشان را ارزیابی و برای ساماندهی آنها برنامهریزی کنند. ما در انجمن حمایت از حقوق کودکان، تعدادی از این بچهها را شناسایی کردهایم و آن ها را مورد حمایت قرار دادهایم، مثلا کودکی داشتهایم که در محله هرندی تهران کار میکرد اما با حمایت انجمن، به زادگاهش بازگشت و حالا هم شاگرد اول مدرسه است.
ما میتوانیم ادعا کنیم طی سالهای اخیر، از صدها کودک کار حمایت کردهایم اما معنایش این نیست که آنها را از چرخه کار خارج کردهایم چرا که توان کافی برای چنین کاری نداریم. وزیر رفاه میگوید 80 درصد کودکانکار از کشورهای همسایه هستند و ایرانی نیستند، اما به هر حال ما نمیتوانیم نسبت به این کودکان مهاجر بیتفاوت باشیم. همانطور که باید مشکل تحصیل کودکان اتباع خارجی حل و فصل شود، باید برای ساماندهی کودکانکار مهاجر هم فکری کنیم.
منبع: روزنامه خراسان
انتهای پیام/
انتهای پیام/